ابوالحتوف بن حرث انصاری عجلانی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Heydari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۷ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۷:۱۲ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:

مقدمه

ابوالحتوف فرزند حرث انصاری عجلانی و برادرش سعد اگرچه این دو برادر از نیروهای شجاع و جنگ و جو از یاران امیرالمؤمنین(ع) بودند و در جنگ صفین امام(ع) را یاری کردند اما در روزهای آخر جنگ صفین هنگامی که معاویه برای نجات خود از هلاکت و نابودی، قرآن‌ها بر سر نیزه کرد عده‌ای کج فهم و ظاهر بین گول این امر را خوردند و با امیرالمؤمنین(ع) که قرآن ناطق و مظهر حق و عدالت بود مخالفت ورزیدند و هرچه امام(ع) اصرار بر حقانیت خود و توطئه معاویه و یارانش راا گوشزد کرد برای این گروه ظاهر بین موثر واقع نشد و با علی(ع) از سر مخالفت برخاستند و تقاضای توقف جنگ کردند و حکمیت قرآن را تنها نجات هر دو سپاه اعلام کردند.

متاسفانه این توطئه معاویه که با نقشه عمرو عاص صورت گرفت کارساز شد و جنگی که نزدیک به پیروزی سپاه امیرالمؤمنین(ع) و شکست قطعی سپاه معاویه بود با این طرح به پایان رسید و در نتیجه، حکمیت هم با توطئه معاویه به ضرر حضرت علی(ع) خاتمه یافت و نتیجه این موضوع جبهه جدیدی از گروه خوارج که همگی از یاران علی(ع) بودند را تشکیل داد و در مقابل حضرت قرار گرفتند و نتیجتاً جنگ سومی را بر آن حضرت تحمیل نمودند.

ابوالحتوف و برادرش سعد هر دو از همین گروه ظاهر بین و کج‌فهم بودند که در زمره مخالفین امام(ع) قرار گرفتند و پس از شهادت امام علی(ع) از خاندان پیامبر بریدند و لذا در جریان لشکر کشی عمر سعد از کوفه به کربلا، این دو برادر در سپاه عمر سعد درآمدند تا با امام حسین(ع) بجنگند[۱].

اما از آن جائی که گاهی بخت، انسان را یاری می‌کند و به عللی که بر دیگران مخفی است خداوند توسط افراد هدایتگر دست انسان را می‌‌گیرد و از گمراهی نجات می‌‌دهد. در واقعه جانگداز کربلا پیام دلسوزانه و غریبانه امام حسین(ع) ابوالحتوف و برادرش را نجات داد و پس از آنکه ندای «هَلْ مِنْ نٰاصرٍ يَنْصُرُنِى»، امام حسین(ع) در روز عاشورا بلند شد و صدای ضجه و ناله زنان و کودکان حرم حسینی در فضای کربلا طنین انداز شد، این دو برادر به خود آمدند و با همان شعار خوارج که در مقابل حضرت علی(ع) سر می‌‌دادند در این جا هم سردادند و گفتند: «لَا حُكْمَ‏ إِلَّا لِلَّهِ‏ وَ لَا طَاعَةَ لِمَنْ‏ عَصَاهُ‏»؛ حکمی نیست برای کسی جز خدا، و کسی که گناه کرده اطاعت ندارد.

پس از این شعار، به ندای مظلومانه امام حسین(ع) پاسخ مثبت دادند و گفتند: «و این حسین فرزند دختر پیامبر ما محمد می‌‌باشد در حالی که ما آرزوی شفاعت جد او را در روز قیامت داریم، چگونه با این وضعی که هیچ یار و یاوری ندارد با وی بجنگیم»[۲].

سپس شمشیر کشیدند و خود را به کاروان امام(ع) رساندند و در کنار امام(ع) با دشمنان وی به جنگ پرداختند و پس از کشتن شماری از سپاه عمرسعد و مجروح کردن شماری دیگر، هر دو با هم در یک مکان به شهادت رسیدند، و به ندای حق طلبانه سیدالشهدا(ع) با جان خود لبیک گفتند[۳].

سماوی در «ابصار العین» و مقرم در «مقتل الحسین» شهادت سعد و برادرش ابوالحتوف را با کمی اختلاف و اختصار از «صاحب الحدائق الوردیة» نقل کرده‌اند[۴].

آری، با این که انحراف این دو برادر چنان بالا بود که امام علی(ع) آن مظهر عدل و پرهیزکاری را گنه‌کار و گاه کافر تلقی می‌‌کردند. اما دعوت بیدار کننده حسینی و مظلومیت آن بزرگوار و خاندان مظلومش چنین منحرفانی را به راه راست باز آورد تا افراد هدایتگر در ارشاد و هدایت بندگان خدا هرگز یأس و ناامیدی به خود راه ندهند و در راه حق و عدالت همواره کوشا و جدی باشند.[۵]

منابع

پانویس

  1. ر.ک: تنقیح المقال، ج۲، ص۱۲، ترجمه سعد بن حرث.
  2. وهذا الحسین ابن بنت نبینا محمد، و نحن نرجو شفاعة جده یوم القیامة، فکیف نقاتله و هو بهذا الحال نراه لا ناصر له و لا معیندرباره ملحق شدن ابوالحتوف و برادرش سعد به قافله کربلا و شهادتشان در روز عاشورا اختلاف است، برخی از مورخان منکر شهادت آنان شده‌اند و گفته‌اند: ابو الحتوف تا آخر واقعه عاشورا در میان سپاهیان عمر سعد بود و با شمر همکاری می‌‌کرد و سنگ بر پیشانی امام(ع) زد! و برادرش سعد هم در صفین در رکاب علی(ع) به شهادت رسید، بنابراین او زنده نبوده تا در کربلا حاضر شود! به نظر مؤلف: اولا شخصی که در سپاه عمر سعد بوده و با شمر همکاری می‌‌کرده و سنگ به پیشانی امام(ع) زده به نام ابوالخنوق بوده نه أبوالحتوف، ر.ک: الملهوف، و ثانیاً طبق مدارکی که در ذیل آوردیم به نظر می‌‌رسد ابوالحتوف از عقیده خوارجی خود دست برداشته و در زمره سپاهیان امام(ع) آمده و بعد هم به شهادت رسیده است، العهدة علی الراوی، و اما راجع به برادرش سعد، نیز در ترجمه او توضیح خواهیم داد که او زنده بود و در کربلا در رکاب امام حسین(ع) به شهادت رسید.
  3. تنقیح المقال، ج۲، ص۱۲؛ اعیان الشیعه، ج۳، ص۳۴۳؛ عنصر شجاعت، ج۳، ص۱۶۹ - ۱۷۰ و ابصارالعین، ص۱۴۰.
  4. ابصارالعین، ص۱۴۰ و ص۱۹۳ و مقتل مقرم، ص۲۴۰.
  5. ناظم‌زاده، سید اصغر، اصحاب امام حسین، ص:۳۰۲-۳۰۴.