خیر در فقه سیاسی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Heydari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۸ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۰۰:۰۲ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث خیر است. "خیر" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:

مقدمه

میل و عطف[۱]، بهترین از هر چیزی در مقابل شر [۲].

﴿وَلْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ[۳].

خیر به اقتضای موارد و موضوعات در معانی و مصادیق متعددی به کار رفته است:

  1. نیکی، خوبی، خوب، امر برتر (در دنیا و آخرت): ﴿وَمَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْرًا كَثِيرًا[۴].
  2. طاعت، عمل صالح: ﴿وَمَا تُقَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ مِنْ خَيْرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللَّهِ[۵].
  3. مال، دارایی زیاد (مالی که از راه پسندیده‌ای به دست آمده است): ﴿قُلْ مَا أَنْفَقْتُمْ مِنْ خَيْرٍ فَلِلْوَالِدَيْنِ وَالْأَقْرَبِينَ[۶].
  4. بهتر (افضل التفضیل): ﴿ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ عِنْدَ بَارِئِكُمْ[۷].
  5. وحی، قرآن: ﴿مَا يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ وَلَا الْمُشْرِكِينَ أَنْ يُنَزَّلَ عَلَيْكُمْ مِنْ خَيْرٍ مِنْ رَبِّكُمْ[۸].
  6. زیاده، بیشتر: ﴿وَمَنْ تَطَوَّعَ خَيْرًا فَإِنَّ اللَّهَ شَاكِرٌ عَلِيمٌ[۹].
  7. قبول هدایت، زمینه ایمانی، اخلاص: ﴿وَلَوْ عَلِمَ اللَّهُ فِيهِمْ خَيْرًا لَأَسْمَعَهُمْ[۱۰].
  8. توفیق دنیا و اجر و ثواب آخرت: ﴿وَلَا أَقُولُ لِلَّذِينَ تَزْدَرِي أَعْيُنُكُمْ لَنْ يُؤْتِيَهُمُ اللَّهُ خَيْرًا[۱۱].
  9. انفاق و بذل مال: ﴿مَنَّاعٍ لِلْخَيْرِ مُعْتَدٍ مُرِيبٍ[۱۲].
  10. سود و منفعت: ﴿وَهُوَ كَلٌّ عَلَى مَوْلَاهُ أَيْنَمَا يُوَجِّهْهُ لَا يَأْتِ بِخَيْرٍ[۱۳].
  11. پیروزی و غنیمت: ﴿وَرَدَّ اللَّهُ الَّذِينَ كَفَرُوا بِغَيْظِهِمْ لَمْ يَنَالُوا خَيْرًا[۱۴].
  12. غذا، نان ﴿رَبِّ إِنِّي لِمَا أَنْزَلْتَ إِلَيَّ مِنْ خَيْرٍ فَقِيرٌ[۱۵].
  13. خیل، اسبان: ﴿إِنِّي أَحْبَبْتُ حُبَّ الْخَيْرِ عَنْ ذِكْرِ رَبِّي[۱۶].
  14. عافیت، آسایش، وسعت رزق: ﴿وَإِنْ يَمْسَسْكَ بِخَيْرٍ فَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ[۱۷].
  15. دین اسلام: ﴿وَلْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ[۱۸].[۱۹].

خیر، خوبی مطلق و فضیلت، غایت جامعه الهی است.

در فلسفه سیاسی درباره خیر و فضیلت در قالب هدف حکومت و غایت جامعه به‌طور مستوفی بحث شده است[۲۰].[۲۱].

منابع

پانویس

  1. ابن‌فارس، معجم مقاییس اللغة، ج۲، ص۲۳۲.
  2. ابن‌منظور، لسان العرب، ج۴، ص۲۶۴.
  3. «و باید از میان شما گروهی باشند که (مردم را) به نیکی فرا می‌خوانند » سوره آل عمران، آیه ۱۰۴.
  4. «به هر که خواهد فرزانگی می‌بخشد و هر که را فرزانگی دهند به راستی خیری فراوان داده‌اند؛ و جز خردمندان در یاد نمی‌گیرند» سوره بقره، آیه ۲۶۹.
  5. «و نماز را برپا دارید و زکات را بپردازید و هر خیری که از پیش برای خویش فرستید (پاداش آن را) نزد خداوند خواهید یافت. بی‌گمان خداوند به آنچه انجام می‌دهید، بیناست» سوره بقره، آیه ۱۱۰.
  6. «از تو می‌پرسند: چه چیزی را ببخشند؟ بگو هر دارایی که می‌بخشید (بهتر است) به پدر و مادر و نزدیکان و یتیمان و بینوایان و در راه مانده باشد و هر نیکی بجای آورید خداوند به آن داناست» سوره بقره، آیه ۲۱۵.
  7. «و (یاد کنید) آنگاه را که موسی به قوم خود گفت: ای قوم من! بی‌گمان شما با (به پرستش) گرفتن گوساله بر خویش ستم روا داشتید پس به درگاه آفریدگار خود توبه کنید و یکدیگر را بکشید، این کار نزد آفریدگارتان برای شما بهتر است. آنگاه، خداوند از شما در گذشت که او توبه‌پذیر بخشاینده است» سوره بقره، آیه ۵۴.
  8. «کافران از اهل کتاب و مشرکان، خوش ندارند که از پروردگارتان، خیری بر شما فرو فرستاده شود، ولی خداوند هر کس را بخواهد به بخشایش خود، ویژگی می‌دهد و خداوند، دارای بخشش سترگ است» سوره بقره، آیه ۱۰۵.
  9. «بی‌گمان صفا و مروه از نشانه ‌های (بندگی) خداوند است پس هر کس حج خانه (ی کعبه) بجای آورد یا عمره بگزارد بر او گناهی نیست که میان آن دو را بپیماید و هر که خود خواسته کاری نیک انجام دهد، خداوند سپاسگزاری داناست» سوره بقره، آیه ۱۵۸.
  10. «و اگر خداوند در آنان خیری می‌یافت ایشان را شنوا می‌کرد و اگر هم شنواشان کرده بود باز پشت می‌کردند در حالی که روی گردان بودند» سوره انفال، آیه ۲۳.
  11. «و من به شما نمی‌گویم که گنجینه‌های خداوند نزد من است؛ و غیب نمی‌دانم، و نمی‌گویم که من فرشته‌ام و درباره کسانی که در چشم شما خوارند نمی‌گویم که خداوند هیچ‌گاه به آنان خیری نمی‌رساند، خداوند از درون آنان آگاه‌تر است (اگر جز این بگویم) در آن صورت از ستمگر» سوره هود، آیه۳۱.
  12. «هر بازدارنده از کار نیک، تجاوزکار دو دل را» سوره ق، آیه ۲۵.
  13. «و خداوند دو مرد را مثل می‌زند که یکی از آن دو گنگ است و توان هیچ کاری ندارد و سربار سرور خویش است، هر جا می‌فرستدش خیری (با خود) نمی‌آورد، آیا او با آن کس که به دادگری فرمان می‌دهد و بر راهی است راست، برابر است؟» سوره نحل، آیه ۷۶.
  14. «و خداوند کافران را در (اوج) کینه‌شان بی‌آنکه به دستاوردی رسیده باشند بازگرداند و خداوند در جنگ، مؤمنان را بسنده شد و خداوند توانایی پیروزمند است» سوره احزاب، آیه ۲۵.
  15. «پس برای آن دو (گوسفندان را) آب داد سپس به سایه بازگشت و گفت پروردگارا به هر خیری که به من برسانی نیازمندم» سوره قصص، آیه ۲۴.
  16. «گفت: من دوستی این اسبان را به یاد پروردگارم دوست می‌دارم (و فرمان داد آنها را دواندند و به تماشا ایستاد) تا (از دیدگانش) پنهان شدند» سوره ص، آیه ۳۲.
  17. «و اگر خداوند بلایی به تو رساند بلاگردانی جز خود وی برای آن نیست و اگر خیری به تو رساند او بر هر کاری تواناست» سوره انعام، آیه ۱۷.
  18. «و باید از میان شما گروهی باشند که (مردم را) به نیکی فرا می‌خوانند و به کار شایسته فرمان می‌دهند و از کار ناشایست باز می‌دارند و اینانند که رستگارند» سوره آل عمران، آیه ۱۰۴.
  19. محمود سرمدی، «خیر»، دانشنامه قرآن و قرآن‌پژوهی، ج۱، ص۱۰۲۴-۱۰۲۵.
  20. محمد بن محمد فارابی، اندیشه‌های اهل مدینه فاضله، ص۲۰۸-۲۲۰.
  21. نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم، ص: ۲۶۹-۲۷۰.