قاسطین در تاریخ اسلامی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Jaafari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۷ مهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۲۸ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

معاویه و آمادگی نبرد با امام(ع)

با استقرار امام(ع) در کوفه و اجرای طرح و برنامه‌های خود برای یکپارچه ساختن دولت و ایجاد تمدّنی اسلامی بر اساس قرآن و سنّت نبوی، ترس و بیم وجود معاویه را فرا گرفت. به همین دلیل به سرعت دست به کار شد و از عمرو عاص حیله‌گر و خیانت‌پیشه، یاری‌طلبیده و چاره‌جویی نمود و در جهت دشمنی با اسلام و امام(ع) با او به توافق دست یافت عمرو عاص در برابر نامه معاویه بی‌درنگ حاضر شد حتی با گذشتن از دین و آیین خود که وی را وارد بهشت می‌ساخت، آن را به دنیایش بفروشد[۱].

با رسیدن عمرو، به شام مانند زنان به شیون و زاری پرداخت[۲] تا در آغاز کار با اجرای نقشه خود مردم را به گمراهی کشانده و آنها را بفریبد و پس از حیله و نیرنگی که بین معاویه و عمرو با تبانی قبلی صورت گرفت، به سوداگری پرداختند که در برابر رویارویی و جنگ با امام علی(ع) فرمانروایی مصر در اختیار عمرو قرار گیرد و معاویه در این نامه به وی نوشت[۳].

معاویه و عمرو عاص جهت برابری با امام(ع) و وضعیت موجود، به طراحی و نقشه‌کشی پرداختند و برای ادامه این روند خصمانه و آمیخته با ستم و خیانت و سرکشی، با یکدیگر به توافق رسیدند؛ زیرا جز از طریق جنگ و مبارزه با امام(ع) وارث قانونی پیامبر اکرم(ص) و پرچمدار حق و عدالت، راهی برای رسیدن به اهداف و مقاصد خود نمی‌دیدند. این دو، در نهایت به یک نتیجه رسیدند زیرا هردو با دست برداشتن از پشتیبانی عثمان در این طرح و نقشه بودند که برای تحریک احساسات و اذهان انبوه مردم ناآگاه، به شعار پیراهن عثمان متوسل شوند، به همین دلیل مردم پس از وارد شدن نعمان بن بشیر به گریه و زاری پرداختند به گونه‌ای که روح حقد و کینه‌توزی و نارضایتی در آنها راه یافت و جهل و نادانی را بر هدایت حق، ترجیح دادند[۴].

عمرو عاص برای تحریک مردم شام، جهت حمایت و پشتیبانی از معاویه و بسیج آنها برای جنگ و مبارزه، پیشنهاد کرد شرحبیل بن سمط کندی، به عنوان نخستین فرد تحریک‌کننده وارد عمل شود؛ زیرا عمرو از عبادت و ارج و مقام شرحبیل نزد قبایل شام اطلاع داشت از سویی در مورد نارضایتی و عدم تمایل وی به «جریر» فرستاده امام نزد معاویه نیز آگاه بود. شرحبیل فردی بود که چندان در پی روشن شدن حقایق از منابع آنها برنمی‌آمد. بدین ترتیب، وی را فریفتند و او نیز فعالیت خود را آغاز کرد و از معاویه خواست تا به خون‌خواهی عثمان بن عفان قیام کند و خود، برای بسیج مردم جهت جنگ و نبرد، دست به تلاش زد[۵].[۶]

دست‌یابی به فرات

معاویه پس از بسیج مردم شام برای جنگ، از آنان بیعت گرفت و نامه‌ای حاکی از اعلان جنگ به امام(ع) نوشت و آن را توسط «جریر»[۷] که با تأخیر زیاد حضور امام(ع) رسید، نزد آن حضرت فرستاد. در پی آن معاویه به سرعت سپاهیان خود را برای اشغال بلندی‌های مشرف بر فرات در منطقه صفّین، بدان سو گسیل داشت تا از پیشروی سپاه امام(ع) جلوگیری به عمل آورد و آب را به روی آنها ببندد. معاویه می‌پنداشت این عمل، نخستین گام پیروزی وی بر امام(ع) به شمار می‌آید. امیر مؤمنان(ع) پس از آن‌که با تأخیر به منطقه صفین رسید، از معاویه خواست تا به سپاهیانش اجازه استفاده از آب فرات دهند ولی معاویه و لشکریانش پذیرای درخواست امام(ع) نشدند. تشنگی بر سپاهیان عراق آسیب‌های فراوانی به جای نهاد و امام علی(ع) برای شکستن محاصره، به شدت تحت فشار سپاهیان خود قرار گرفت. ازاین‌رو، به یاران خویش رخصت حمله به سواحل فرات را صادر فرمود و بدین ترتیب، سپاهیان معاویه از ساحل نهر، عقب رانده شدند. ولی حضرت با شامیان مقابله به مثل نکرد بلکه به آنان اجازه داد بی‌هیچ‌گونه مخالفتی، از آب استفاده کنند[۸].[۹]

تلاشی صلح‌آمیز

با وجود نامه‌نگاری فراوان امام(ع) با معاویه و گشودن کانال‌های متعدد گفت‌وگو برای جذب وی به سوی خود و وارد ساختن او در بیعتش پاسخ معاویه تنها جنگ و تلاش جهت از میان برداشتن امام(ع) و سپاهیان وی به هر وسیله ممکن بود، ولی با این همه، امام(ع) پس از آن‌که خود و سپاهیانش در ساحل فرات استقرار یافتند آتش‌بس و آرامشی موقّت در منطقه حاکم شد و حضرت به تلاش صلح‌آمیز دیگری امیدوار بود، به همین دلیل طی مدت آتش بس، بشیر بن محصن انصاری و سعید بن قیس همدانی و شبث بن ربعی تمیمی را به نمایندگی از سوی خود نزد معاویه فرستاد و بدانان فرمود: «نزد این مرد- یعنی معاویه- بروید و او را به خدا و اطاعت او و پیوستن به جمع مسلمانان فرا خوانید». ولی معاویه جز شمشیر و جنگ پاسخی نداد و به فرستادگان امام(ع) گفت: از نزدم بیرون روید، میان من و شما چیزی جز شمشیر حاکم نخواهد بود[۱۰].[۱۱]

منابع

پانویس

  1. وقعة صفین، ص۳۴؛ الامامة و السیاسة، ص۱۱۶؛ کامل ابن اثیر، ج۳، ص۲۷۵.
  2. کامل ابن اثیر، ج۳، ص۲۷۴.
  3. وقعة صفین، ص۴۰؛ الامامة و السیاسة، ص۱۱۷.
  4. وقعة صفین، ص۳۷؛ کامل ابن اثیر، ج۳، ص۲۷۷.
  5. وقعة صفین، ص۴۶.
  6. حکیم، سید منذر، ‌پیشوایان هدایت ج۲ ص ۲۸۵.
  7. وقعة صفین، ص۵۶.
  8. مروج الذهب، ج۲، ص۳۸۴؛ شرح نهج البلاغه ابن الحدید، ج۳، ص۳۲۰؛ کامل ابن اثیر، ج۳، ص۲۸۳.
  9. حکیم، سید منذر، ‌پیشوایان هدایت ج۲ ص ۲۸۷.
  10. تاریخ طبری، ج۳، ص۵۶۹؛ کامل ابن اثیر، ج۳، ص۲۸۴.
  11. حکیم، سید منذر، ‌پیشوایان هدایت ج۲ ص ۲۸۷.