بحث:عصمت اهل بیت
مقدمه
معناشناسی
عصمت
معنای لغوی
عصمت، واژهای عربی و از ماده «عَصِمَ يَعْصِمُ» است که در لغت سه معنا برای آن ذکر شده؛ یکی: «مَسَکَ» به معنای حفظ و نگهداری[۱]، دوم: «مَنَعَ» به معنای مانع شدن[۲] و سوم به معنای وسیله بازداشتن[۳]. با این وجود واژه «عصمت»، به معنای «گرفتن» و «نگهداری» مناسبتر از معنای «مانع شدن» است و شاید به همین جهت است که برخی لغویون نیز «اعصم» را به معنای «مَسْک» و «اعتصام» را به «استمساک» معنا کردهاند[۴].[۵]
در اصطلاح متکلمان
در علم کلام دست کم دو معنا برای عصمت ارائه شده است:
- عصمت به معنای لطف: مرحوم شیخ مفید نخستین متکلم امامیه است که به تعریف عصمت پرداخته است. از نظر او عصمت از ناحیه خداوند متعال، همان توفیق و لطف او برای حجتهای اوست و اعتصام به این عصمت به وسیله حجج الهی برای حفظ دین خداوند از ورود گناهان و خطاها در آن است[۶]. متکلمان امامیه به تبع مرحوم مفید قرنها عصمت را به لطف تعریف کردهاند و بزرگانی همچون سیدمرتضی، شیخ طوسی، نوبختی، نباطی[۷] و مانند آنها در آثار خود آن را به کار بردهاند.
- عصمت به معنای ملکه: پس از آنکه شیخ مفید عصمت را به لطف تعریف کرد و دیگران نیز آن را پذیرفتند، مرحوم خواجه نصیرالدین طوسی آن را به نقل از فلاسفه، ملکه نامید و گفت: عصمت ملکهای است که با وجود آن، از صاحبش گناهان صادر نمیشود و این بنا بر اندیشه حکماست[۸]. پس از خواجه برخی از متکلمان معاصر و متأخر از او نیز این تعریف را در کتابهای خود ارائه کردند[۹].[۱۰]
اهل بیت
معنای لغوی
اهل بیت، ترکیبی از دو واژۀ "اهل" و "بیت" است. کلمۀ اهل معمولاً با توجه به مضافالیه خود معنی میشود، "أهل الرجل" قبیله و نزدیکان او هستند. به همسر مرد نیز اهل او گفته میشود. "أهل الأمر" والیان و فرمانروایان هستند و "أهل الاسلام" مسلمانان هستند و گاهی به خواص و نزدیکترین افراد به شخص، "اهل الرجل" گفته میشود و "أهل البیت" به معنی ساکنان خانه یا اتاق است[۱۱][۱۲]
در مجموع واژه "اهل" به معانی سزاوار و لایق به چیزی، مختار و منتخب، خاندان، اقوام و خویشان، عیال و فرزندان، ملت و امت و... آمده است[۱۳] و قدر جامع همه آنها تعلق، سنخیت، اُنس و الفت داشتن با چیزی و اختصاص داشتن به آن است[۱۴].
"بیت" نیز به معنای خانه و محل سکونت است[۱۵] و بدین ترتیب، ترکیب "اهل بیت" به معنای "ساکنان خانه" است[۱۶].
معنای اصطلاحی
اهل بیت در اصطلاح در مورد خاندان پیامبر اسلام به کار میرود و آنچه میتوان بیان کرد این است که «بیت» در این ترکیب، به معنای خانه سنگی و گِلی که در مکه و مدینه از پیامبر به یادگار مانده، نیست؛ بلکه بیت نبوت و رسالت مراد است و منظور از بیت نبوت، خانهای است که رابط بین زمین و آسمان است، نه خانهای که بدن مُلکی پیامبر خدا (ص) در آن زیست میکرد، شب هنگام در آن میآرمید و همسران آن حضرت در آنجا سُکنا داشتند. در نتیجه، اهل این خانه کسانی هستند که با فضایل و کمالات معنوی پیامبر، ارتباط تام و کامل دارند[۱۷].
مصادیق اهل بیت
اهل البیت دراصطلاح امروزی چه در میان شیعه و چه اهل سنت در مورد خاندان پیامبر (ص) به کار میرود لکن اختلافی که وجود دارد به دایرۀ شمول این ترکیب بر میگردد. از همین رو، یکی از بحثهای رایج، مصداق "اهل بیت" در آیه تطهیر[۱۸] است، مبنی بر اینکه اهل بیت چه کسانیاند[۱۹].
نزد شیعه و اهل سنت مسلم است، اصحاب کساء؛ یعنی پیامبر، امام علی، فاطمه زهرا، امام حسن و امام حسین (ع) مشمول عنوان اهل بیت هستند. اما عده ای از اهل سنت معتقدند علاوه بر این پنج نفر، همسران پیامبر نیز شامل میشود و عده ای دیگر قائلاند غیر از همسران آن حضرت، دیگران نیز شامل میشود. در مقابل، شیعه معتقد است افزون بر پنج تن آل عبا، امامان معصوم از نسل سیدالشهدا نیز داخل در این عنوان هستند هر چند که دوران رسول اکرم را درک نکرده باشند[۲۰].
با توجه به آنچه گفته شد، مصداق اهل بیت{{ع}ج، حضرت فاطمه(س) و امامان معصوم(ع) از نسل آن حضرت هستند که بر اساس آیه تطهیر همگی معصوم از هر گونه رجس و پلیدی اعم از گناه، خطا، نسیان و اشتباه خواهند بود.
پیشینه باور به عصمت امام
پیشینه عصمت امام در قرآن و روایات
به اصل مسأله عصمت پیامبر و امامان اهل بیت در برخی آیات قرآن کریم و روایات به طور قطع تصریح و تاکید شده است[۲۱].
پیشینه اعتقاد به عصمت امام در باور اصحاب ائمه
از سیری در متون و منابع تاریخی و قرآنی و حدیثی میتوان به نتایج زیر دست یافت:
- برغم اشاره و تاکید قرآن و روایات به عصمت پیامبران و امامان معصوم(ع)، کیفیت طرح این مسأله توسط پیامبر خاتم و امامان معصوم(ع) فراز و نشیبهایی داشته است؛ به گونهای که در دورههای نخستین به دلیل اوضاع ویژه سیاسی و عدم آمادگی شیعیان برای پذیرش همه معارف، بر مفهوم عصمت، الهی بودن[۲۲] و معرفی مصادیق آن تاکید میشد[۲۳] اما به مرور زمان این مسأله با جزئیات بیشتری تبیین و استدلالهایی نیز برای اثباتش اقامه گردید.
- واژه عصمت و مشتقات آن از جمله معصوم، از همان قرن نخست هجری در سنت نبوی[۲۴]، مطرح و در کلمات امامان شیعه نیز متداول بوده است[۲۵]؛ اگر چه به دلایل ویژه تاریخی و سیاسی اعتقاد به عصمت، تا قبل از عصر امام صادق و امام باقر(ع)، بروز و نمود چشمگیری میان شیعیان نداشته است، اما با تکیه بر روایات و نیز قراین و شواهد دیگر میتوان مدعی شد که اعتقاد به عصمت در آن زمان و نزد شیعیان امری غریب نبوده بلکه در مواردی یا مناطقی این نظریه، باوری عمومی بوده است.
- از عصر صادقین(ع) اعتقاد به این مسأله و گفتگو پیرامون آن، به طور گستردهتری از سوی امامان معصوم مطرح و توسط اصحاب بزرگ آن حضرات تبیین و نقل گردید.
- به لحاظ مفهومی، واژه عصمت در این دوران، اغلب بر عصمت از گناه، اطلاق میشد[۲۶] و جهت بیان مصونیت امامان از خطا، اشتباه و فراموشی از واژگان دیگری همچون «مبرا بودن»، «عاری بودن» و «منزه بودن» استفاده میگردید.
- از نکات مهم دوران صادقین(ع)، توسعه قلمرو عصمت از مصونیت از گناه به مصونیت از خطا، اشتباه، فراموشی و دیگر عیوب، بوده است. در دوران امامان بعد نیز بر همین مطلب تاکید گردید[۲۷].[۲۸]
منشأ عصمت امامان
گستره عصمت
گستره عصمت امامان
گستره عصمت حضرت فاطمه
اثبات عصمت
اثبات عصمت امامان
اثبات عصمت حضرت فاطمه
پانویس
- ↑ راغب اصفهانی این معنا را برای واژه «عَصَمَ» آورده و میگوید: العصم: الإمساک و الاعتصام الاستمساک... (وقوله: «وَلَا تُمْسِکُوا بِعِصَمِ الْکَوَافِرِ» والعصام ما یعصم به ای یشد و عصمة الأنبیاء حفظه إیاهم؛ راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات، ص۵۶۹ ـ ۵۷۰ و عصم الله فلاناً من المکروه: ای حفظه و وقاه؛ یعنی خداوند فلانی را از مکروه حفظ کرده (عصمه) بعنی او را حفظ کرد و نگهداشت. المنجد، ص۱۵۰.
- ↑ ر.ک: فراهیدی،خلیل بن احمد، العین ج ۱ ص۳۱۴؛ فیروزآبادی، محمد بن یعقوب، قاموس محیط، ج۴، ص۱۵۱؛ الجوهری، اسماعیل بن حمّاد، الصحاح، ج۵، ص۱۹۸۶، ابن منظور، لسان العرب، ج۱۲، ص۴۰۳.
- ↑ ابنمنظور، از زجاج نقل میکند: أَصْلُ العِصْمَةِ الحبْلُ. و كلُّ ما أَمْسَكَ شَيئاً فقد عَصَمَهُلسان العرب، ج۱۲، ص۴۰۵. یعنی، لغت عصمت در اصل به معنای طناب و ریسمان وضع شده است، ولی سپس از این معنا توسعه یافته و برای هر چیزی که موجب امساک و حفظ چیز دیگری شود، به کار میرود.
- ↑ ر.ک: المفردات فی غریب القرآن، ص۳۳۶ ـ ۳۳۷..
- ↑ حسینی میلانی، سید علی، عصمت از منظر فریقین، ص۱۴.
- ↑ محمدبن محمدبن نعمان، شیخ مفید، تصحیح الاعتقادات الامامیة، ص۱۲۸.
- ↑ علی بن یونس نباطی، الصراط المستقیم، ج۱، ص۵۰.
- ↑ خواجه نصیرالدین طوسی، تلحیص المحصل، ص۳۶۹؛ عضدالدین ایجی نیز این تعریف را به حکما نسبت میدهد. ایجی عضدالدین، شرح المواقف، ج۸، ص۲۸۰ البته مرحوم خواجه در برخی موارد نیز عصمت را به لطف تعریف کرده است. ر.ک: خواجه نصیرالدین طوسی، تلخیص الحصل، ص۵۲۵.
- ↑ میثم بن علی بن میثم بحرانی، النجاة فی یوم القیامة، ص۵۵؛ حسن بن یوسف حلی، کشف المراد، ص۴۹۴.
- ↑ فاریاب، محمد حسین، عصمت امام، ص۳۴ - ۳۵.
- ↑ معجم مقاییس اللغة، ج۱، ص۱۵۰؛ لسان العرب، ج۱۱، ص۲۹.
- ↑ کمپانی زارع، مهدی، مقاله «اهل بیت»، دانشنامه امام رضا، ج۲ ص ۶۶۵.
- ↑ بصائر ذوی التمییز، ج۲، ص۸۳ ـ ۸۴.
- ↑ یوسفیان، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۵، ص۷۶ - ۹۵.
- ↑ لسان العرب، ج۱، ص۵۴۵، «بیت».
- ↑ یوسفیان، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۵، ص۷۶ - ۹۵.
- ↑ ر. ک. جوادی آملی، عبدالله، ادب فِنای مقربان، ج ۱، ص ۱۰۹-۱۱۱.
- ↑ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا«جز این نیست که خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گردان» سوره احزاب، آیه ۳۳.
- ↑ ر. ک. محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۴۶.
- ↑ ر. ک. جوادی آملی، عبدالله، ادب فِنای مقربان، ج ۱، ص ۱۰۹؛ یوسفیان، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص۷۶ ـ ۹۵؛ محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۴۵.
- ↑ ن.ک: همین مدخل، ذیل عنوان اثبات عصمت، ادله عقلی و نقلی.
- ↑ امام سجاد(ع) در روایتی میفرمایند: «الامام منا لایکون الا معصوما و لیست العصمة فی ظاهر الخلقة فیعرف بها و لذلک لا یکون الا منصوصا فقیل له یابن رسول الله(ص): فما معنی المعصوم؟ فقال: هو المعتصم بحبل الله و حبل الله هو القرآن لا یفترقان الی یوم القیامة و الامام یهدی الی القرآن و القرآن یهدی الی الامام ...»، صدوق، معانی الاخبار، ص۱۳۲.
- ↑ به عنوان نمونه امیرمومنان(ع) در یکی از خطبههای خویش میفرمایند: «فقد طهرنا من الفواحش ما ظهر منها و ما بطن و من کل دنیة و کل رجاسة فنحن علی منهاج الحق ...»، نعمانی، کتاب الغیبة، ص۴۴.
- ↑ بخاری در صحیح خود در بابی با عنوان «المعصوم من عصم الله» و نیز نسائی و بیهقی از طریق ابوسعید خدری از پیامبراکرم(ص) چنین نقل میکنند: «ما استخلف خلیفة الا له بطانتان بطانة تأمره بالخیر و تحضه علیه و بطانة تأمره بالشر و تحضه علیه و المعصوم من عصم الله»، بخاری، صحیح بخاری، ج۷، ص۲۳۱؛ نسائی، سنن، ج۷، ص۱۵۸؛ بیهقی، السنن الکبری، ج۱۰، ص۱۱۱؛ زراره از امام صادق(ع) و آن حضرت از رسول خدا(ص) روایت کرده که ده امر از پایههای اسلام است که دهمین آن عصمت به معنای طاعت است. «بنی الاسلام علی عشرة اسهم ... والعصمة و هی الطاعة»، صدوق، الخصال، ج۲، ص۴۴۷.
- ↑ امام سجاد(ع) در روایتی میفرمایند: «الامام منا لایکون الا معصوما و لیست العصمة فی ظاهر الخلقة فیعرف بها و لذلک لا یکون الا منصوصا فقیل له یابن رسول الله(ص): فما معنی المعصوم؟ فقال: هو المعتصم بحبل الله و حبل الله هو القرآن لا یفترقان الی یوم القیامة و الامام یهدی الی القرآن و القرآن یهدی الی الامام ...»، صدوق، معانی الاخبار، ص۱۳۲.
- ↑ ر.ک: صدوق، عیون اخبارالرضا (ع)، ج۲، ص۱۷۲-۱۷۰، روایت امام رضا(ع).
- ↑ فرازهای زیارت جامعه کبیره خود شاهدی بر این سخن است. «اشهد انکم الائمة الراشدون المهدیون المعصومون المکرمون المقربون المتقون الصادقون» ... «عصمکم الله من الزلل و طهرکم من الدنس و اذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا»، صدوق، من لا یحضره الفقیه، تحقیق علی اکبر غفاری، ج۲، ص۶۱۱-۶۰۹.
- ↑ فاریاب، محمد حسین، عصمت امام، ص۱۶۴ و ۲۱۶.