برادری در حدیث
کلمات قصار پیرامون اخوت
در غررالحکم و دررالکلم، در "باب الأخوة"، سخنانی از مولای موحدان، امیرمؤمنان، علی (ع) ذکر شده است که در اینجا تنها به بعضی از آن کلمات قصار، اشاره میشود:
- «الْإِخْوَانُ زِينَةٌ فِي الرَّخَاءِ وَ عُدَّةٌ فِي الْبَلَاءِ»: برادران در حال فراخی، زینت، و در بالا و سختی، توشه یار و مددکارند.
- « إِخْوَانُ الدِّينِ أَبْقَى مَوَدَّةً»: برادرانی که برادریشان در رابطه با دین باشد، از نظر دوستی پایندهترند.
- «خَيْرُ إِخْوَانِكَ مَنْ وَاسَاكَ بِخَيْرِهِ وَ خَيْرٌ مِنْهُ مَنْ أَغْنَاكَ عَنْ غَيْرِهِ»: بهترین برادران تو، کسی است که تو را با مال خود کمک نماید، و بهتر از او کسی است که تو را از غیرخویش بینیاز سازد.
- «الْإِخْوَانُ فِي الدُّنْيَا تَنْقَطِعُ مَوَدَّتُهُمْ لِسُرْعَةِ انْقِطَاعِ أَسْبَابِهَا»: برادران دنیا که دوستی آنان به جهت اهداف دنیوی است، دوستیشان با بریدهشدن اسباب آن، به سرعت بریده خواهد شد، (چونکه دوستی آنان برای خدا نبوده و عمیق نیست).
- «خَيْرُ الْإِخْوَانِ مَنْ لَمْ تَكُنْ عَلَى الدُّنْيَا أُخُوَّتُهُ»: بهترین برادران، کسی است که برادریش بر سر دنیا نباشد.
- «خَيْرُ الْإِخْوَانِ مَنْ كَانَتْ فِي اللَّهِ مَوَدَّتُهُ»: بهترین برادران، کسی است که دوستی او در راه خدا باشد.
- «خَيْرُ الْإِخْوَانِ مَنْ إِذَا فَقَدْتَهُ لَمْ تُحِبَ الْبَقَاءَ بَعْدَهُ»: بهترین برادران، کسی است که هر گاه او را از دست دهی، ماندن بعد از او را دوست نداشته باشی.
- «خَيْرُ إِخْوَانِكَ مَنْ سَارَعَ إِلَى الْخَيْرِ وَ جَذَبَكَ إِلَيْهِ وَ أَمَرَكَ بِالْبِرِّ وَ أَعَانَكَ عَلَيْهِ»: بهترین برادران تو، کسی است که به سوی خیر شتاب کرده، و تو را به سوی آن کشاند، و به نیکویی تو را فرمان دهد، و تو را بر آن، مدد کند.
- «خَيْرُ إِخْوَانِكَ مَنْ دَعَاكَ إِلَى صِدْقِ الْمَقَالِ بِصِدْقِ مَقَالِهِ وَ نَدَبَكَ إِلَى أَفْضَلِ الْأَعْمَالِ بِحُسْنِ أَعْمَالِهِ»: بهترین برادران تو، کسی است که تو را به سبب راستگفتاریاش، به راستگفتاری خوانده و به وسیله نیکویی کردارش، به برترین عملها متوجه سازد.
- «خَيْرُ إِخْوَانِكَ مَنْ دَلَّكَ عَلَى هُدًى وَ أَكْسَبَكَ تُقًى وَ صَدَّكَ عَنِ اتِّبَاعِ هَوًى»: بهترین برادرهای تو، کسی است که تو را بر راه راست رهنمون شود و خویشتنداری را نصیبت گرداند (و یا لباس تقوا را بر تو بپوشاند)، و تو را از پیروی هوا و هوس جلوگیری نماید.
- «خَيْرُ إِخْوَانِكَ مَنْ وَاسَاكَ» بهترین برادرهایت، کسی است که تو را در مالش شریک گرداند.
- «رب أخ لم يلده أمك»: ای بسا برادری که مادرت او را، نزاییده است؛ یعنی از راه دوستی، اخلاص و ایمان برادرت شده، پس باید او را نگه داشته، و احترام نمایی.
- «عَلَيْكَ بِإِخْوَانِ الصَّفَا فَإِنَّهُمْ زِينَةٌ فِي الرَّخَاءِ وَ عَوْنٌ فِي الْبَلَاءِ»: بر تو باد به برادران پاک درون! زیرا آنان در فراخی زینت، و در بلا یاریکنندهاند.
- «عَلَيْكَ بِمُؤَاخَاةِ مَنْ حَذَّرَكَ وَ نَهَاكَ فَإِنَّهُ يُنْجِدُكَ وَ يُرْشِدُكَ»: بر تو باد به برادری کسی که تو را بترساند و باز دارد؛ زیرا اوست که تو را بلند گرداند و به راه راست آورد.
- «خَيْرُ كُلِّ شَيْءٍ جَدِيدُهُ، وَ خَيْرُ الْإِخْوَانِ أَقْدَمُهُمْ»: بهترین هر چیز، تازه آن است، و بهترین برادرها، قدیمیترین آنان است.
- «خَيْرُ الْإِخْوَانِ أَعْوَنُهُمْ عَلَى الْخَيْرِ وَ أَعْمَلُهُمْ بِالْبِرِّ وَ أَرْفَقُهُمْ بِالْمُصَاحِبِ»: بهترین برادران، یاریکنندهترین آنها بر کار خیر، و عاملترین به نیکویی، و مداراخوترین آنان با همراه است.
- «بِالتَّوَاخِي فِي اللَّهِ تَتِمُّ الْمُرُوَّةُ»: با برادریکردن در راه خدا، برادری ثمربخش خواهد بود (یعنی رفاقتی ارزشمند است که فقط برای خدا باشد نه برای دنیا).
- «تُبْتَنَى الْأُخُوَّةُ فِي اللَّهِ عَلَى التَّنَاصُحِ فِي اللَّهِ وَ التَّبَاذُلِ فِي اللَّهِ وَ التَّعَاوُنِ عَلَى طَاعَةِ اللَّهِ وَ التَّنَاهِي عَنْ مَعَاصِي اللَّهِ وَ التَّنَاصُرِ فِي اللَّهِ وَ إِخْلَاصِ الْمَحَبَّةِ»: بنای برادری در راه خدا، بر نصیحتکردن یکدیگر در راه خدا، و بخشش به هم در راه خدا، و مدد کردن و تعاون بر طاعت خدا، و بازداشتن یکدیگر از نافرمانیهای خدا، و یارینمودن همدیگر در راه خدا، و خالصگردانیدن دوستی است.
- «تَنَاسَ مَسَاوِئَ الْإِخْوَانِ تَسْتَدِمْ وُدَّهُمْ»: بدیهای برادران را فراموش نما تا پاینده داری دوستی آنها را(یعنی نتیجه فراموشی لغزش و بدسلوکیهای آنان، دوستی دایمی است).
- «مَنْ آخَا فِي اللَّهِ غَنِمَ»: هر که در راه خدا برادری کند، نفع عظیم ببرد.
- «من أخى في الدنيا حرم»: هر که در راه دنیا، برادری نماید، محروم خواهد شد.
- «مَنْ لَا إِخْوَانَ لَهُ لَا أَهْلَ لَهُ»: هر که برایش برادرانی نیست، اهل (و دوستانی) برای او نخواهد بود.
- «مَنْ فَقَدَ أَخاً فِي اللَّهِ فَكَأَنَّمَا فَقَدَ أَشْرَفَ أَعْضَائِهِ»: هر که برادری را در راه خدا نیابد (و یا از دست دهد)، گویا در حقیقت شریفترین اعضای خود را ندارد، (و یا از دست داده است).
- «مَنْ أَحْسَنَ مُصَاحَبَةَ الْإِخْوَانِ اسْتَدَامَ مِنْهُمُ الْوُصْلَةَ»: هر که مصاحبت و رفاقت برادران را نیکو نماید، پیوند با آنها را پاینده دارد.
- «مَوْتُ الْأَخِ قَصُّ الْجَنَاحِ وَ الْيَدِ»: مرگ برادر، کندن و یا بریدن بال و دست است (زیرا قدرت انسان تا اندازهای با برادر است، به ویژه اگر واقعی باشد)[۱].
منابع
پانویس
- ↑ امامی، عبدالنبی، فرهنگ قرآن ج۱، ص ۱۱۸.