خوشگمانی به خود
مقدمه
حسن ظن به خویشتن عبارت از آن است که انسان از حیث نظری همه عقاید، آرا و نظریههای خود را صحیح بینگارد، از حیث عملی گمان کند هر کاری، را درست، به موقع، بهطور دقیق، کامل و مطابق با وظیفه انجام داده است و از حیث اخلاقی همه صفات و سجایای خود را خوب و پسندیده تلقی کند و در هیچ زمینهای، هیچ نقد و انتقادی را برنتابد؛ همچنین کسانی که نسبت به آینده خویش اطمینانی، خللناپذیر دارند و گمان میکنند در قیامت حتماً رستگار میشوند و به بهشت الاهی راه مییابند، به خویش حسن ظن دارند. این قسم حسن ظن، اگرچه برخلاف دو قسم سابق بسیار شایع است و اکثر مردمان به آن گرفتارند، از رذایل اخلاقی به شمار میرود و بسیار ناپسند است.
رسول خدا(ص) میفرماید: «مَنْ قَالَ إِنِّي خَيْرُ النَّاسِ فَهُوَ مِنْ شَرِّ النَّاسِ وَ مَنْ قَالَ إِنِّي فِي الْجَنَّةِ فَهُوَ فِي النَّارِ»[۱]. حسن ظن به خویش با یک نمود رفتاری شناخته میشود. نمود رفتاری این رذیله نفسانی خودستایی و بیان کارهای نیک خویش است. به همین دلیل قرآن کریم خودستایی و تزکیه نفس را نکوهش کرده و مخاطبان خود را از آن بازداشته است. در سرزنش کسانی که خود را بری از عیب و عاری از نقص میدانند، میفرماید: ﴿هُوَ أَعْلَمُ بِكُمْ إِذْ أَنْشَأَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَإِذْ أَنْتُمْ أَجِنَّةٌ فِي بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ فَلَا تُزَكُّوا أَنْفُسَكُمْ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقَى﴾[۲].
امام صادق(ع) در تفسیر این آیه میفرماید: «منظور این است که انسان بگوید: دیشب نماز خواندم، دیروز روزه گرفتم و امثال آن. سپس اضافه کرد: در زمان امیر المؤمنین(ع) کسانی بودند که به هم میرسیدند و میگفتند: دیشب نماز خواندیم، دیروز روزه گرفتیم. امیر المؤمنین(ع) [برای اصلاح این رفتار زشت] میفرمود: ولی من شب و روز را میخوابم و اگر در فاصله شب و روز هم فرصتی پیدا کنم، میخوابم»[۳]. همچنین قرآن کریم در سرزنش یهودیان که خود را از بدیها پاک میشمردند و ادعای دوستی با خدا میکردند، میفرماید: ﴿أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يُزَكُّونَ أَنْفُسَهُمْ بَلِ اللَّهُ يُزَكِّي مَنْ يَشَاءُ وَلَا يُظْلَمُونَ فَتِيلًا﴾[۴].
انسان در مقابله با خویشتن موظف به سوء ظن است. امیر المؤمنین(ع) در خطبه همام سوء ظن به خویش را از صفات متّقین شمرده است. میفرماید: «لَا يَرْضَوْنَ مِنْ أَعْمَالِهِمُ الْقَلِيلَ وَ لَا يَسْتَكْثِرُونَ الْكَثِيرَ فَهُمْ لِأَنْفُسِهِمْ مُتَّهِمُونَ وَ مِنْ أَعْمَالِهِمْ مُشْفِقُونَ إِذَا زُكِّيَ أَحَدٌ مِنْهُمْ خَافَ مِمَّا يُقَالُ لَهُ فَيَقُولُ أَنَا عْلَمُ بِنَفْسِي مِنْ غَيْرِي وَ رَبِّي أَعْلَمُ بِي مِنِّي بِنَفْسِي اللَّهُمَّ لا تُؤَاخِذْنِي بِمَا يَقُولُونَ وَ اجْعَلْنِي أَفْضَلَ مِمَّا يَظُنُّونَ وَ اغْفِرْ لِي مَا لَا يَعْلَمُونَ»[۵].
بیان فضایل خویش تنها وقتی جایز است که اثبات حق به آن بستگی داشته باشد، به همین دلیل حضرات معصومین با آنکه در مقام بندگی خود را مقصر میدانستند و در همه زمینهها نفس خویش را متهم میکردند و به خود نسبت ظلم و گناه و طغیان میدادند[۶]، در مواجهه با مخالفان از بیان فضایل خویش کوتاهی نمیکردند؛ برای نمونه یک روایت در این زمینه نقل میکنیم: مردی یهودی در مقابل رسول خدا(ص) ایستاد و عرض کرد: تو برتری یا موسی بن عمران که خدا با او سخن گفت، تورات و عصا بر او نازل کرد، دریا را برای او شکافت و از ابر برایش سایهبان ساخت؟
رسول خدا(ص) فرمود: اگر چه پسندیده نیست انسان خود را بستاید، ولی به تو میگویم: آدم وقتی گناه کرد برای توبه گفت: خدایا به حق محمد و آل محمد از تو میخواهم که مرا ببخشی؛ و خدا او را بخشید. نوح وقتی سوار بر کشتی شد و ترسید که غرق شود، گفت: خدایا! به حق محمد و آل محمد از تو میخواهم که مرا نجات دهی و خدا نجاتش داد. ابراهیم وقتی در آتش افکنده شد، گفت: خدایا! به حق محمد و آل محمد از تو میخواهم که مرا از این آتش نجات دهی. و خدا آتش را بر او سرد و سلامت کرد. موسی وقتی که [در مقابل ساحران] عصای خویش را به زمین انداخت در عمق جانش میهراسید، گفت: خدایا! به حق محمد و آل محمد از تو میخواهم که مرا از کید ایشان در امان بداری و خدا به او فرمود: نترس که تو پیروزی. ای یهودی! اگر موسی مرا میدید و به من ایمان نمیآورد، ایمانش به کارش نمیآمد و نبوتش سودی برایش نداشت. ای یهودی؛ مهدی از نسل من است که چون به پا خیزد، عیسیبن مریم برای یاری او فرو میآید و او را پیش میاندازد و پشت سرش نماز میخواند[۷].[۸].
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ «کسی که فکر کند بهترین انسان است، از بدترین انسانهاست و کسی که خود را بهشتی بداند، اهل آتش است»فضل الله راوندی، النوادر، ص۱۰۷.
- ↑ «او آن هنگام که شما را از زمین پدید آورد و آن هنگام که شما جنینهایی در شکم مادرانتان بودید به شما داناتر بود پس خود را به پاکی نستأیید که او ب» سوره نجم، آیه ۳۲.
- ↑ صدوق، معانی الاخبار، ص۲۴۳.
- ↑ «آیا به کسانی ننگریستهای که خویشتن را پاکیزه میانگارند اما (این) خداوند است که هر کس را بخواهد پاکیزه میدارد و سر مویی ستم نخواهند دید» سوره نساء، آیه ۴۹.
- ↑ «از اعمال کم خویش راضی نیستند؛ اعمال زیاد خود را نیز زیاد نمیبینند و از اعمال خویش بیمناکند؛ اگر کسی زبان به مدحشان بگشاید، از گفته او میترسند و میگویند من خودم را بهتر از دیگران میشناسم و خدا مرا از خودم بهتر میشناسد. خدایا بهخاطر چیزی که اینها میگویند، مرا مؤاخذه نکن. مرا برتر از آنچه گمان میکنند قرار ده و کارهایی را که اینها خبر ندارند بر من ببخش»شریف رضی، نهج البلاغه، با شرح محمد عبده، ج۲، ص۱۶۲.
- ↑ مروری به دعاهای رسیده از آن حضرات، مثل دعای کمیل، صباح و دعاهای صحیفه مبارکه سجادیه برای اثبات این مطلب کافی است.
- ↑ صدوق، امالی، ص۲۸۷.
- ↑ تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی، ج۱۴، ص ۲۳۵.