بغی در لغت
مقدمه
«بغی» در لغت به معنای طلب کردن[۱]، فسق، فساد و روابط نامشروع[۲]، حسد[۳]، تسلط پیدا کردن بر کسی و ظلم کردن[۴]، خروج بر کسی با هدف ظلم و فساد[۵] و نافرمانی و عصیان[۶] آمده است. در مجموع، این واژه در اکثر موارد استعمال آن، دارای معنایی مذموم است[۷].[۸]
بغی دو گونه است:
- اول، بغی پسندیده یعنی در گذشتن از عدل به احسان و از امور واجب به انجام نوافل و مستحبات.
- دوم، بغی و تجاوز ناپسند و ناروا یعنی از حق به باطل و به شک و شبهه رفتن، چنانکه پیامبر (ص) فرماید: «الْحَقُّ بَيِّنٌ وَ الْبَاطِلُ بَيِّنٌ وَ بَيْنَ ذَلِكَ أُمُورٌ مُشْتَبِهَاتٌ وَ مَنْ رَتَعَ حَوْلَ الْحِمَى أَوْشَكَ أَنْ يَقَعَ فِيهِ»؛ حق و باطل آشکار است و در میان این دو اموری از مشتبهات و تردید برانگیز هست، کسی که در کنار قرقگاه دور بزند و آنجا را با سرعت بپیماید افتادنش در آنجا قطعی و نزدیک است.
و چون بغی بر دو گونه پسندیده و ناپسند تقسیم میشود بنابراین: درباره معنی بغی محمود و پسندیده و بغی تجاوز ناپسند، خدای تعالی میفرماید: إِنَّمَا السَّبِيلُ عَلَى الَّذِينَ يَظْلِمُونَ النَّاسَ وَيَبْغُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ[۹] که عقوبت ستم را به تجاوز و باغی بغیر حق مخصوص کرده است.
واژه «بغی» در بیشتر مواقع مذموم و ناپسند است، در آیه غَيْرَ بَاغٍ وَلَا عَادٍ[۱۰] یعنی خواستار چیزی که شایسته خواستن نیست، و تجاوز از چیزی که در حقّتان نباشد.
پرسش مستقیم
منابع
پانویس
- ↑ فیّومی، احمد بن محمد، المصباح المنیر، ج۲، ص۵۷.
- ↑ طریحی، فخرالدین بن محمد، مجمع البحرین، ج۱، ص۵۳؛ مرتضی زبیدی، محمد بن محمد، تاج العروس من جواهر القاموس، ج۱۹، ص۲۰۶؛ إبن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۱۴، ص۷۷.
- ↑ إبن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۱۴، ص۷۹.
- ↑ إبن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۱۴، ص۷۸.
- ↑ زمخشری، محمود بن عمر، اساس البلاغه، ص۴۶.
- ↑ دهخدا، علی اکبر، لغتنامه، ج۴، ص۴۸۹۷.
- ↑ راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات الفاظ القرآن، ج۱، ص۱۳۷.
- ↑ ورعی، سید جواد، ورعی، سید امین، مستند قرآنی بغی در اصطلاح فقهی، ص ۷۵.
- ↑ «ایراد تنها بر کسانیست که به مردم ستم میورزند و ناحق در زمین گردنکشی میکنند» سوره شوری، آیه ۴۲.
- ↑ «در حالی که افزونخواه (برای رسیدن به لذّت) و متجاوز (از حدّ سدّ جوع) نباشد» سوره بقره، آیه ۱۷۳.