جبایه در فقه سیاسی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

جبایه در لغت جمع‌آوری است[۱] و در اصطلاح، به خصوص جمع‌آوری مالیات گفته می‌شد. جبایه در اوایل هجرت، ویژه زکات بوده و پس از جنگ بدر و به دست آمدن غنایم و لزوم گرفتن جزیه از یهودیان و مسیحیان، شامل غنایم و جزیه نیز شد و نیز بعد از فتح شام، عراق و مصر، خراج و عشور را هم در برگرفت.

همین‌طور مصادر جبایه، گسترده شد، به گونه‌ای که زمان عباسیان، به یازده مورد رسید؛ نظیر صدقه، جزیه، خراج، مکوس (پول گمرکی) و فرده (مالیات سرشماری)، ملاحات (دریانوردی)، اسماک (ماهیگیری)، اعشار سفن (مالیات کشتی‌ها)، اخماس، معادن، مراصد (عوارض راه‌ها)، غلّه دارالضرب، مستغلات و ضرائب الصناعه (کارخانجات). از این میان، جبایه در خراج معروف‌تر است؛ چرا که خراج، بیشترین منبع درآمد حکومت اسلامی را تشکیل می‌داد[۲].[۳]

جبایه

جمع‌آوری درآمدهای مشروع دولت جهت تأمین هزینه‌های جاری کشور را جبانه گویند. البته این واژه مفهومی عمیق‌تر از جمع‌آوری دارد؛ زیرا در مفهوم لغوی آن نوعی انتخاب و گزیدگی وجود دارد که به همین علت اجتباء به معنای اصطفا به کار برده شده است و از سوی دیگر «جواب» که از همین واژه و به معنای گودال‌های بزرگ که به دلیل عمقش، آب‎های اطراف خود را جذب می‌کند و قطره قطره باران به سوی آن سرازیر می‌شود، تفسیر شده و نشانگر این خصوصیت است که جمع‌آوری درآمدهای دولت باید به گونه‌ای باشد که در عین مراعات نوعی انتخاب احسن، در آن زمینه جذب داشته باشد و همه آنچه را که شایسته است در خود جمع کند، نه این که از هر چیزی و با هر کیفیتی درآمدهای دولت جمع‌آوری شود[۴].[۵]

منابع

پانویس

  1. لغت‌نامه دهخدا، ج۵، ص۷۴۸۵؛ مجمع البحرین، ج۱، ص۸۰.
  2. تاریخ التمدن الاسلامی، ج۲، ص۳۲۴؛ مقدمه ابن خلدون، ص۲۷۹.
  3. فروتن، اباصلت، مرادی، علی اصغر، واژه‌نامه فقه سیاسی، ص ۷۱.
  4. فقه سیاسی، ج۲، ص۳۷.
  5. عمید زنجانی، عباس علی، دانشنامه فقه سیاسی ج۱، ص ۵۷۹.