حزب

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۲ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۲۴ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

مقدمه

حزب در لغت به معنای دسته و گروه، عبارت است از گروهی از افراد جامعه که با یکدیگر متحد شده و بر مبنای اصول خاصی - که مورد قبول همه آنهاست - در جهت حفظ و توسعه منافع حزبی خود می‌کوشند[۱]. در اسلام نیز، از واژۀ حزب سخن به میان آمده و قرآن کریم، تنها حزب قابل رستگاری را "حزب الله" می‌داند[۲]. حزب الله، طیف گستردۀ اجتماعی و سیاسی است که کلیه نیروهای مسلمان و معتقد را شامل می‌گردد[۳]. در صدر اسلام نیز، احزاب به همین معنا (گروه‌ها) به کار می‌رفت. نمونه بازر آن، جنگ "خندق" در سال پنجم هجری، بود که به خاطر همبستگی و ائتلاف سیاسی نظامی گروه‌های مختلفی، نظیر مشرکین مکه به رهبری قریش، یهودیان مدینه همچون قبیله غطفان همراه اهالی نجد، قبیله بنی قریظه و غیر آنها، برای مقابله با مسلمانان به "جنگ احزاب" مشهور گشت[۴][۵].

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. برک، ادموند، نقل از احزاب سیاسی، ص۳۴.
  2. ﴿لَا تَجِدُ قَوْمًا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ يُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ كَانُوا آبَاءَهُمْ أَوْ أَبْنَاءَهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ أُولَئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الْإِيمَانَ وَأَيَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ وَيُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ أُولَئِكَ حِزْبُ اللَّهِ أَلَا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ «گروهی را نمی‌یابی که با ایمان به خداوند و روز واپسین، با کسانی که با خداوند و پیامبرش مخالفت ورزیده‌اند دوستی ورزند هر چند که آنان پدران یا فرزندان یا برادران یا خویشانشان باشند؛ آنانند که (خداوند) ایمان را در دلشان برنوشته و با روحی از خویش تأییدشان کرده است و آنان را به بوستان‌هایی درمی‌آورد که از بن آنها جویباران روان است، در آنها جاودانند، خداوند از آنان خرسند است و آنان از وی خرسندند، آنان حزب خداوندند، آگاه باشید که بی‌گمان حزب خداوند است که (گرویدگان به آن) رستگارند» سوره مجادله، آیه ۲۲.
  3. ر.ک: اصول کافی، ج۲، ص۱۸.
  4. المغازی، ج۲، ص۴۴۱؛ سیرۀ ابن هشام، ج۲، ص۲۱۴؛ تاریخ طبری، ج۲، ص۲۳۳؛ سیره حلبی، ج۲، ص۳۳۵؛ فروغ ابدیت، ج۲، ص۱۲۲.
  5. فروتن، اباصلت، مرادی، علی اصغر، واژه‌نامه فقه سیاسی، ص ۲۱.