فخرالدوله

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط HeydariBot (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۳۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۲:۳۹ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

مقدمه

ابوالحسن علی بن رکن الدوله در آستانه مرگ پدر، از سوی او به امارت همدان و دینور و بخشی از جبال- به نیابت عضدالدوله - رسید[۱]؛ اما چون در مخالفت با عضدالدوله با عزالدوله بختیار همداستان شده بود، عضدالدوله به سال ۳۶۹ ق. به قلمرو او تاخت برد و او را نزد قابوس زیاری گریزاند و همدان و ری را به مؤیدالدوله واگذاشت. آنگاه، کس نزد قابوس فرستاد و خواهان تسلیم فخرالدوله شد؛ اما چون این عمل از نظر قابوس خلاف جوانمردی و اصول انسانی بود، به خواست عضدالدوله تن در نداد. بدین سبب عضدالدوله به گرگان هجوم برد و قابوس و فخرالدوله را واپس راند[۲] و حال بدین منوال بود تا آنکه پس از مرگ مؤیدالدوله در سال ۳۷۳ ق.، بزرگان دولت به اشاره صاحب بن عباد فخرالدوله را از نیشابور فرا خواندند و جانشینی مؤیدالدوله را بدو سپردند[۳]. دوران امارت فخرالدوله در نبرد با امیران زیاری و تلاش برای فتح عراق سپری شد؛ با این همه وی توفیق چندانی نیافت.

فخرالدوله به سال ۳۸۵ ق. پس از مرگ صاحب بن عباد، وزیر فاضل و کاردان و باوفای خود، اموال او و اطرافیانش را ناجوانمردانه مصادره کرد و چندی بعد از این بدنامی، به سال ۳۸۷ ق. در قلعه ری درگذشت. پس از مرگ فخرالدوله، حکومت بویهیان در ری و همدان دچار اختلال گردید؛ زیرا پسران خردسال فخرالدوله توان اداره امور را نداشتند. از این‌رو، همسر وی، سیده خاتون، امور را به دست گرفت و قلمرو فخرالدوله را تقسیم کرد. وی ری را به پسر چهار ساله‌اش، مجدالدوله، و همدان و کرمانشاه را به دیگر فرزند خردسالش، شمس الدوله، و اصفهان را به پسردایی‌اش، ابوجعفر محمد ملقب به علاءالدوله کاکویه، واگذار کرد و خود همچنان به سرپرستی امور پرداخت. دخالت‌های سیده خاتون آتش اختلاف و کشمکش را در خاندان فخرالدوله برافروخت و اقتدار آنان را به‌شدت متزلزل گردانید. افزون بر این، سپاهیان مجدالدوله مکرر بشوریدند و او از بیم آنان از سلطان محمود غزنوی یاری خواست. محمود به سال ۴۲۰ ق. به ری آمد و مجدالدوله و خانواده‌اش را به غزنین فرستاد و حکومت بویهیان را در آن دیار پایان داد[۴]. چندی پیش از آن نیز به سال ۴۱۴ ق. قلمرو ابو الحسن سماءالدوله آخرین حکمران بویهی در همدان و کرمانشاه به تصرف علاءالدوله کاکویه والی اصفهان در آمد و شاخه دیالمه همدان نیز مانند دیگر بویهیان برافتاد و به این ترتیب حکومت آل بویه منقرض گردید[۵].

جدول امیران بویهی در اصفهان و ری و همدان[۶]

  1. رکن الدوله حسن (۳۳۵-۳۶۶ ق.)
  2. مؤید الدوله ابومنصور (۳۶۶-۳۷۳ ق.)
  3. فخرالدوله ابوالحسن علی (۳۶۶-۳۸۷ ق.) (فقط در همدان)
  4. مجدالدوله (۳۸۷-۴۲۰ ق.) (فقط در ری)
  5. شمس الدوله (۳۸۷-۴۱۲ ق.) (فقط در همدان)
  6. سماء الدوله (۴۱۲-۴۱۴ ق.) (فقط در همدان).[۷].

منابع

پانویس

  1. المنتظم، ج۷، ص۸۰.
  2. الکامل، ج۹، ص۱۱۔۱۲.
  3. نک: وفیات الاعیان، ج۱، ص۲۲۹.
  4. نک: الکامل، ج۹، ص۳۷۱-۳۷۲.
  5. برای آگاهی بیشتر از اوضاع اجتماعی و فرهنگی در دوران بویهیان، نک: فقیهی، علی اصغر، «آل بویه» دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۱.
  6. نسب‌نامه خلفا و شهریاران، ص۳۲۲-۳۲۳؛ تاریخ دولت‌های اسلامی و خاندان‌های حکومت‌گر، ص۲۴۴؛ سلسله‌های اسلامی، ص۱۵۱.
  7. خضری، سید احمد رضا، تاریخ خلافت عباسی از آغاز تا پایان آل بویه ص ۱۸۶.