تدوین حدیث

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط HeydariBot (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۴ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۲۳:۰۰ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

تدوین حدیث در سیره معصوم

اختلاف در دیدگاه دو مذهب

سیر تاریخ نگارش حدیث در میان شیعه و اهل سنت سرگذشت متفاوتی دارد. کسانی که شعار حَسْبُنَا كِتَابُ اللَّهِ: کتاب خدا ما را کافی است؛ سر دادند و مانع نگارش وصیت‌نامه پیامبر (ص) شدند[۱]، بعدها از تدوین حدیث پیامبر جلوگیری کردند. این ممنوعیت که توسط خلیفه دوم اعمال شد، تا زمان عمر بن عبدالعزیز (م ۱۰۱) به طور رسمی ادامه یافت و او این ممنوعیت را برداشت[۲]؛ هرچند در عمل در آن زمان کار مهمی انجام نگرفت و بعدها تدوین حدیث شکل لازم را پیدا کرد؛ چون دوران خلافت این خلیفه اموی بسیار اندک بود.

شیعه مانعی برای نگارش حدیث نمی‌دید. امیر مؤمنان (ع) رهبر شیعیان خود، دارای آثار متعددی است. ایشان یاران خود را به کتابت حدیث تشویق می‌کرد که به آن اشاره خواهد شد. ایشان به کتابت قرآن به ترتیب نزول آن پرداخت[۳] که به گفته ابن سیرین، در آن دانش فراوانی بوده است[۴]. با توجه به اینکه آنچه پیامبر (ص) از ناسخ و منسوخ و محکم و متشابه می‌گفته، حضرت علی (ع) می‌نوشته است، تفسیر قرآن را همراه با حوادث و اخبار درباره آیات می‌نگاشت[۵].

علمای عامه نقل کرده‌اند صحابه دربارۀ تدوین حدیث دو گروه بودند: گروهی مخالف بودند و از تدوین حدیث دوری می‌کردند، مانند عمر، ابن مسعود و زید بن ثابت همراه با شماری دیگر از صحابه و تابعان. گروه دیگر موافق تدوین حدیث بودند یا به تدوین آن پرداختند؛ مانند علی و فرزندش حسن (ع)، انس، عبدالله بن عمرو بن عاص و دیگران[۶]؛ بنابراین رهبران تشیع هیچ‌گونه مخالفتی با تدوین حدیث نداشتند و اصحاب خود را به آن تشویق می‌کردند.[۷]

ادامه نگارش حدیث در میان شیعیان

روند تدوین حدیث و خبر بعد از امیر مؤمنان (ع) نیز ادامه داشت. رهبران و امامان شیعه آثار متعددی در این زمینه به یادگار گذاشته‌اند. رساله حقوق امام سجاد (ع) و صحیفه سجادیه آن حضرت[۸] و نامه‌های امامان بخشی از این مکتوبات مهم است که مرحوم احمدی میانجی در مکاتیب الأئمه آنها را گردآوری کرده است. توحید مفضل، مصباح الشریعه که منسوب به امام صادق (ع) است و مسند زید بن علی فرزند حضرت سجاد (ع) نیز از کتاب‌های در دسترس است. این روش باعث شد یاران امام باقر و امام صادق (ع) به توصیه آن بزرگان، به نگارش حدیث روی آورند و به آنچه می‌نوشتند و خود برای اولین بار جمع می‌کردند، اصل می‌گفتند. تدوین حدیث به گونه‌ای در میان یاران امامین صادقین (ع) رواج داشت که نوشته‌اند یکی از خیانت‌های مغیرﺓ بن سعید که درباره امام باقر (ع) غلو می‌کرد، این بود که کتاب‌های یاران امام باقر (ع) را توسط یاران ناشناخته خود می‌گرفت و به صورت نهانی در آنها احادیث کفرآمیز و زندقه‌گونه وارد می‌کرد و به امام باقر (ع) نسبت می‌داد[۹]. مشابه آن را ابو الخطاب محمد بن مقلاص درباره کتاب‌های یاران امام صادق (ع) انجام می‌داد[۱۰]؛ این گزارش‌ها نشان می‌دهد تألیف کتاب در آن زمان توسط یاران صادقین (ع) رایج بوده است.

ابن طاووس می‌نویسد: گروهی از یاران ابوالحسن امام کاظم (ع) از خاندان و شیعیانش در مجلس حضرت حاضر بودند و در آستین‌های آنان لوح‌های نازکی از آبنوس[۱۱] بود که هرگاه امام سخنی می‌فرمود یا درباره موضوعی فتوایی می‌داد، آن را می‌نوشتند[۱۲][۱۳]

منابع

پانویس

  1. احمد بن حنبل، مسند احمد حنبل، ج۱، ص۳۲۵-۳۲۶؛ محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، ج۵، ص۱۳۸، کتاب مرض النبی؛ ج۷، ص۹، باب المرضی و الطب (چ دارالفکر)؛ مسلم بن حجاج نیشابوری، صحیح مسلم، ج۵، ص۷۶؛ ابوزکریا یحیی بن شرف نووی، شرح صحیح مسلم، ج۱۱، ص۹۰؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۶، ص۵۱؛ محمدباقر مجلسی، بحار الأنوار، ج۲۲، ص۴۷۳؛ ج۲۵، ص۸۸؛ علامه عبدالحسین امینی، الغدیر، ج۵، ص۳۴۱.
  2. صبحی صالح، علوم الحدیث، ص۳۶.
  3. احمد بن یحیی بلاذری، جمل من أنساب الاشراف، ج۲، ص۲۶۹؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۲۵۷-۲۵۸ (چ دارالکتب العلمیه)؛ ابن قتیبه، الإمامة و السیاسه، ج۱، ص۳۰؛ عبدالرحمان سیوطی، الإتقان، ج۱، ص۱۲۷، (چ دارالکتب العلمیه)؛ علی متقی هندی، کنز العمال، ج۲، ص۵۸۸.
  4. ابن عبدالبر، الإستیعاب، ج۳، ص۹۷۴؛ شمس الدین محمد بن احمد ذهبی، تاریخ الإسلام، ج۳، ص۶۳۷.
  5. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۶۱- ۶۴؛ ابونضر محمد بن مسعود عیاشی، تفسیر العیاشی، ج۱، ص۱۴.
  6. ابن کثیر، الباعث الحثیث، ص۹۹.
  7. اکبر ذاکری، علی، درآمدی بر سیره معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه، ص ۹۸.
  8. ابن شهرآشوب، معالم العلماء، ص۲؛ محمد بن حسن حر عاملی، الفوائد الطوسیه، ص۲۴۲.
  9. شیخ طوسی، إختیار معرفة الرجال، ص۲۲۵، ح۴۰۲.
  10. شیخ طوسی، إختیار معرفة الرجال، ص۲۲۴.
  11. ابنوس: درختی شبیه درخت عناب که چوبش بسیار گران بوده است (علی اکبر دهخدا؛ لغت نامه؛ ذیل واژه «ابنوس»).
  12. ابن طاووس، مهج الدعوات، ص۲۱۹؛ محمدباقر مجلسی، بحار الأنوار، ج۴۸، ص۵۳ و ج۹۱، ص۳۲۰؛ میرزاحسین نوری، مستدرک الوسائل، ج۱۷، ص۲۹۲؛ شیخ محسن آقابزرگ تهرانی، الذریعه، ج۲، ص۱۲۷ ۱۲۸.
  13. اکبر ذاکری، علی، درآمدی بر سیره معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه، ص ۱۰۶.