مقصره در تاریخ اسلامی

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط HeydariBot (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۵ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۴۳ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

مقدمه

از جمله خطوط فکری موجود در کوفه، فرقه بتریه است. سردمداران این خط فکری هرچند از اصحاب صادقین (ع) بودند با این همه در بحث مقامات امام، به ویژه علم ویژه ایشان تردید می‌‌کردند[۱]. همچنین در امر برائت از دو خلیفه نیز با باور امامیان زاویه می‌‌گرفتند[۲]. نامیده شدن این خط به نام اهل تقصیر در این نوشته از همین روست. این خط فکری اگرچه افضلیت امام علی (ع) را می‌‌پذیرفت، اما خلافت خلفای نخستین را نیز صحیح می‌‌دانست و عملاً برای پندارِ سنیان در مسئله امامت و خلافت، تن پوشی از اعتقاد شیعه ارائه می‌‌نمود. این نظریه، خود را در نظریه مشهور امامت مفضول نمایاند؛ نظریه ای که در ابتدا از سوی این خط فکری ارائه شد[۳]. سرشناس‌ترین هواداران این جریان عبارتند از کثیر النواء، حسن بن صالح بن حی و برادرش علی، سالم بن ابی حفصة، سلمة بن کهیل و ابو المقدام ثابت الحداد. این افراد با بروز جریان زیدیه در کوفه، به تدریج از امامیه جدا شدند و به جریان زیدیه پیوستند[۴].

چه بسا به دلیل اختلاف‌های بسیاری که میان مقصران (منکران برائت) و امامیان (معتقدان به برائت) بروز کرد[۵] برخی بزرگان امامیه تنها به این دلیل که تقیه می‌‌کردند و سخنانی بر زبان می‌‌راندند که به دیدگاه مقصره نزدیک بود،[۶] متهم به تقصیر شدند؛ اتهامی که بیش از همه از یک برداشت ناقص و نادرست از شخصیت و سخن آنان سرچشمه می‌‌گرفت. از جمله این افراد، به عبد اللّه بن ابی یعفور صحابی خاص امام صادق (ع)[۷] می‌‌توان اشاره کرد[۸]. حضور انبوه «مرجئه شیعه» که لقب دیگری برای بَتریه یا مُقصره بود، در تشییع جنازه عبداللّه بن ابی یعفور[۹] از بارزترین دستاویزها برای این اتهام است. همچنین تفسیرهای گونه گون از روایات نقل شده از او، اندیشه ای تقصیری موسوم به علمای ابرار را به او نسبت داده است. به زعم برخی نویسندگان، این نگره و نظریه انکار عصمت و علم ویژه اهل بیت (ع) را در پی دارد؛[۱۰] اما این ادعا موجّه نیست و شواهد کافی و دقیقی آن را همراهی نمی‌کند؛ چراکه برخی پژوهش‌ها به درستی نشان داده‌اند که اصطلاح «علمای ابرار» اصطلاحی بود که از سوی اهل بیت (ع) برای تبیین معنای علم ویژه و عصمت در عصر تقیه به کار رفته است و به هیچ روی به معنای کوتاهی ورزیدن در ویژگی‌های امام، نزد امامیه نیست[۱۱].

منابع

پانویس

  1. موسوی خوئی، معجم رجال الحدیث، ج۶، ص۱۷۲؛ ج۳، ص۳۹۹.
  2. شهرستانی، الملل والنحل، ج۱، ص۱۸۷.
  3. همان، ص۱۸۶.
  4. ر. ک: اقوام کرباسی، اکبر، مرجئه شیعه، مجله نقد و نظر پاییز 1391، سال هفدهم - شماره ۳، ص ۳۴-۶۶.
  5. برای مثال، ر.ک: طبری، تاریخ الامم، ج۵، ص۴۹۱.
  6. ر. ک: کلینی، الکافی، ج۳، ص۱۳۳.
  7. نجاشی، رجال، ص۲۱۳، ش۵۵۶.
  8. مدرسی، مکتب در فرآیند تکامل، ص۱۵۰.
  9. کشّی، رجال، ج۲، ص۵۱۶، ش۴۵۸.
  10. مدرسی، مکتب در فرآیند تکامل، ص۷۳.
  11. سبحانی، نقد کتاب مکتب در فرآیند تکامل، جلسه دوم؛ رضایی، «امتداد جریان فکری هشام بن حکم تا مدرسۀ کلامی بغداد»، ص۳۱.