عبدالرحمن بن یحیی

نسخه‌ای که می‌بینید، نسخهٔ فعلی این صفحه است که توسط Msadeq (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۳:۲۴ ویرایش شده است. آدرس فعلی این صفحه، پیوند دائمی این نسخه را نشان می‌دهد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

موضوع مرتبط ندارد - مدخل مرتبط ندارد - پرسش مرتبط ندارد

آشنایی اجمالی

از این راوی ذکری در کتب رجال نیست، ولی از حدیث او معلوم می‌گردد که وی از خواص امام رضا(ع) بوده است ولی با همه اینها او مجهول می‌باشد، او از امام(ع) یک حدیث روایت می‌کند، او می‌گوید: خدمت امام رضا(ع) بودم در آن هنگام که بیمار بود و ساعت‌های آخر عمرش را می‌گذرانید، او به من نگاهی کرد و فرمود: ای عبدالرحمان در آخرین ساعت امروز فریاد از این خانه برمی‌آید، در آن وقت فرزندم محمد نزد تو می‌آید و از تو می‌خواهد او را در غسل دادن من یاری کنی، هرگاه مرا غسل دادید و بر من نماز گزاردید به این طاغیه اطلاع دهید تا او بر من نتواند ایرادی بگیرد.

راوی گوید: هنگام مغرب همان روز امام(ع) از دنیا رفتند و مرا حسرت و اندوه فرا گرفت، وقتی که خود را به او نزدیک کردم ناگهان صدایی از پشت سر خود شنیدم که گفت: آهسته باش ای عبدالرحمن، من متوجه شدم. مشاهده کردم دیوار شکاف برداشته و ابوجعفر نزد من می‌باشد، او لباس سفید و عمامه‌ای سیاه در بر داشت، گفت: ای عبدالرحمان حرکت کن تا مولایت را غسل دهیم.

او پدرش را غسل داد، و بعد بر او نماز گزارد، هنگام فراغ از غسل و نماز به من گفت: اکنون آن طاغیه را خبر کن تا نتواند از آن ایرادی بگیرد، من در کنار جنازه بودم تا صبح شد، هنگام صبح مأمون با گروهی آمدند، هیبت او مانع شد تا من آغاز سخن کنم، مأمون سؤال کرد: شما چه قدر دروغ‌گو هستید، مگر شما نمی‌گویید امام(ع) را باید امام(ع) غسل دهد و بر او نماز بگزارد.

در این هنگام من متوجه مأمون شدم و گفتم: حالا که شما شروع به سخن کردید پس بشنوید که دیشب هنگام مغرب سید و سرور من جهان را وداع گفت، و بعد همه ماجرا را برای او نقل کردم، و شمایل و خصوصیات فرزندش را به او گفتم و از دیواری که آمده بود به او نشان دادم، او پس از شنیدن این سخن خود را بر زمین افکند و مانند گاو نفس می‌کشید و می‌‌گفت: وای بر تو ای مأمون این چه کاری بود که کردی و بعد چند نفر را لعنت کرد و گفت: آنها مرا وادار کردند تا من او را مسموم سازم.[۱]

منابع

پانویس