اسحاق بن فروخ

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Wasity (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۸ دسامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۹:۵۱ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

آشنایی اجمالی

اسحاق بن فروخ[۱] مولی آل‌طلحه[۲] در یک سند روایت تفسیر کنز الدقائق و به نقل از الکافی آمده است:

«وفي أصول الكافي: مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ فَرُّوخَ مَوْلَى آلِ طَلْحَةَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ(ع) يَا إِسْحَاقَ بْنَ فَرُّوخَ مَنْ صَلَّى عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ عَشْراً صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ مَلَائِكَتُهُ مِائَةَ مَرَّةٍ وَ مَنْ صَلَّى عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ مِائَةَ مَرَّةٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ مَلَائِكَتُهُ أَلْفاً أَ مَا تَسْمَعُ قَوْلَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ-: ﴿هُوَ الَّذِي يُصَلِّي عَلَيْكُمْ وَمَلَائِكَتُهُ لِيُخْرِجَكُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَكَانَ بِالْمُؤْمِنِينَ رَحِيمًا[۳]»[۴].[۵]

شرح حال راوی

نام راوی در کتب رجالی قدما، تنها در رجال برقی و شیخ طوسی عنوان شده و در رجال کشی، رجال نجاشی و الفهرست شیخ طوسی از وی یاد نشده است و در اسناد، تنها در سند روایت یادشده قرار گرفته و روایت دیگری از وی در کتب حدیثی نقل نشده است.

وی با آل طلحه نسبت ولاء داشت، از این رو با لقب مولی آل طلحه مشهور شده است[۶].

ابن حجر عسقلانی از علمای رجالی اهل سنت نام راوی را در کتاب خود عنوان کرده و نوشته است: "إسحاق بن فروخ مولى آل طلحة، ذكره الكشي في رجال الشيعة وقال أخذ عن جعفر الصادق"[۷].

یادآوری: عبارت "ذكره الكشي" در عبارت ابن حجر مصحّف "ذكره الطوسي" است؛ زیرا نام راوی در رجال کشی ذکر نشده است، بلکه در رجال الطوسی عنوان شده است.[۸]

طبقه، استادان و شاگردان راوی

از تاریخ ولادت و وفات اسحاق بن فروخ گزارشی نرسیده و تنها برقی و شیخ طوسی از وی در اصحاب امام صادق(ع) یاد کرده‌اند و در حدیث مذکور نیز از امام صادق(ع) روایت کرده است[۹]، از این رو می‌‌توان اسحاق بن فروخ را از روات طبقه چهارم دانست و چون یک روایت از وی در کتب حدیثی نقل شده که در آن یعقوب بن عبدالله از ایشان روایت کرده، وی تنها شاگردش شمرده می‌شود[۱۰].[۱۱]

مذهب راوی

دقیق نمی‌توان درباره گرایش فکری وی نظر داد؛ ولی از دو قرینه شاید بتوان امامی بودن یا تشیع وی را استظهار کرد:

  1. شیخ طوسی از اسحاق بن فروخ در اصحاب امام صادق(ع) نام برده است که به عقیده بعضی از محققان در امامی بودنش ظهور دارد[۱۲]؛ ولی این استظهار مخدوش است؛ زیرا موضوع رجال الطوسی، اعم از راوی امامی و غیر امامی، است.
  2. متن روایت مذکور که امام صادق(ع) با تعبیر یا اسحاق بن فروخ او را مخاطب قرار داده و فضیلت صلوات بر پیامبر و آلش را بیان کرده است: "يا إسحاق بن فروخ! من صلى على محمد و آل محمد عشراً صلى الله عليه و ملائكته مائة مرة"[۱۳].[۱۴]

جایگاه حدیثی راوی

به جهت عدم جرح و تعدیل راوی در رجال شیخ طوسی و برقی و نبودن قرینه دیگری از حال او، در ردیف راویان مجهول یا مهمل قرار می‌گیرد[۱۵].[۱۶]

منابع

پانویس

  1. فرُّوخ: بفتح الفاء، وتشدید الراء المهملة المضمومة، و سکون الواو، و الخاء المعجمة کتنور؛ (ر.ک: تنقیح المقال، ج۹، ص۱۷۶، ش۱۹۹۵؛ القاموس المحیط، ج۱، ص۳۶۷) البته در برخی نسخ، عنوان راوی به صورت‌های قروخ و فروج آمده است. (ر.ک: تنقیح المقال، ج۹، ص۱۷۶، ش۱۹۹۵).
  2. ر.ک: أ. منابع شیعی: رجال البرقی، ص۲۸؛ رجال الطوسی، ص۱۶۷، ش۱۹۴۲؛ نقد الرجال، ج۱، ص۱۹۷، ش۴۲۸؛ مجمع الرجال، ج۱، ص۱۹۶؛ منهج المقال، ج۲، ص۲۸۱، ش۴۶۳؛ جامع الرواه، ج۱، ص۸۷، ش۵۵۹؛ طرائف المقال، ج۱، ص۴۰۴؛ تنقیح المقال، ج۹، ص۱۷۶، ش۱۹۹۵؛ أعیان الشیعه، ج۳، ص۲۷۷؛ معجم رجال الحدیث، ج۳، ص۲۲۶، ش۱۱۷۰؛ مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۱، ص۵۷۷، ش۸۶؛ قاموس الرجال، ج۱، ص۷۷۱، ش۷۲۳. ب. منابع سنی: لسان المیزان، ج۱، ص۳۶۸، ش۱۱۵۵.
  3. اوست آنکه بر شما درود می‌فرستد- و فرشتگانش (نیز)- تا شما را به سوی روشنایی از تیرگی‌ها بیرون برد و با مؤمنان بخشاینده است سوره احزاب، آیه ۴۳.
  4. تفسیر کنز الدقائق، ج۱۰، ص۴۰۵ به نقل از الکافی، ج۲، ص۴۹۳، ح۱۴.
  5. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۳، ص ۵۰۲-۵۰۳.
  6. الفائق فی رواة و أصحاب الإمام الصادق(ع)، ج۱، ص۱۴۴، ش۳۰۵.
  7. لسان المیزان، ج۱، ص۳۶۸، ش۱۱۵۵.
  8. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۳، ص ۵۰۳-۵۰۴.
  9. ر.ک: رجال البرقی، ص۲۸؛ رجال الطوسی، ص۱۶۷، ش۱۹۴۲.
  10. تفسیر کنز الدقائق، ج۱۰، ص۴۰۵.
  11. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۳، ص ۵۰۴.
  12. ر.ک: تنقیح المقال، ج۹، ص۱۷۷، ش۱۹۹۵؛ الفائق فی رواة و أصحاب الأمام الصادق(ع)، ج۱، ص۱۴۴، ش۳۰۵.
  13. الکافی، ج۲، ص۴۹۳، ح۱۴.
  14. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۳، ص ۵۰۴-۵۰۵.
  15. ر.ک: تنقیح المقال، ج۹، ص۱۷۷، ش۱۹۹۵.
  16. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۳، ص ۵۰۵.