تغییر قبله در تاریخ اسلامی

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Jaafari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۸ ژانویهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۰۸:۴۲ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

مقدمه

پیامبر اسلام(ص) مدت سیزده سال پس از بعثت در مکه، و چند ماه بعد از هجرت در مدینه به امر خدا به سوی «بیت المقدس» نماز می‌خواند، ولی بعد از آن قبله تغییر یافت و مسلمانان مأمور شدند به سوی «کعبه» نماز بگزارند. در اینکه مدت عبادت مسلمانان به سوی بیت المقدس در مدینه چند ماه بود اختلاف نظر است، از هفت ماه تا هفده ماه ذکر کرده‌اند، ولی هر چه بود در این مدت مورد سرزنش یهود قرار داشتند؛ چراکه بیت المقدس در اصل قبلۀ یهود بود، آنها به مسلمانان می‌گفتند: اینان از خود استقلال ندارند و به سوی قبلۀ ما نماز می‌خوانند، و این دلیل آن است که ما بر حقیم. این گفتگوها برای پیامبر اسلام و مسلمانان ناگوار بود، آنها از یکسو مطیع فرمان خدا بودند، و از سوی دیگر طعنه‌های یهود از آنها قطع نمی‌شد، برای همین جهت پیامبر(ص) شب‌ها به اطراف آسمان می‌نگریست، گویا در انتظار وحی الهی بود.[۱]

انتظار دردناک!

پیامبر(ص) علاقۀ خاصی به کعبه داشت و انتظار آن را می‌کشید که فرمان قبله بودن آن صادر گردد، علت این امر را در علاقه شدید پیامبر(ص) به ابراهیم(ع) و آثار او باید جستجو کرد، از این گذشته «کعبه» قدیمی‌ترین خانه توحید بود، او می‌دانست که «بیت المقدس» قبلۀ موقتی مسلمانان است، و آرزو داشت قبلۀ اصلی و نهایی زودتر تعیین گردد. اما از آنجا که پیامبر(ص) تسلیم فرمان خدا بود، حتی این تقاضا را بر زبان نیاورد، تنها نگاه‌های انتظار آمیزش به آسمان نشان می‌داد که او عشق و شوق شدیدی در دل دارد. مدتی از این انتظار گذشت، تا اینکه فرمان تغییر قبله صادر شد و در حالی که پیامبر دو رکعت نماز ظهر را در مسجد «بنی سالم» به سوی بیت المقدس خوانده بود جبرئیل مأمور شد بازوی پیامبر(ص) را بگیرد و روی او را به سوی کعبه بگرداند فوراً مسلمانان صفوف خود را تغییر دادند، حتی در روایتی می‌خوانیم که زن‌ها جای خود را به مردان و مردان جای خود را به زنان دادند (باید توجه داشت که بیت المقدش تقریباً در سمت شمالی بود در حالیکه کعبه درست در سمت جنوب قرار داشت). یهود از این ماجرا سخت ناراحت شدند و طبق شیوۀ دیرینۀ خود به بهانه‌جویی و ایرادگیری پرداختند، آنها قبلاً می‌گفتند: ما بهتر از مسلمانان هستیم،؛ چراکه آنها از نظر قبله استقلال ندارند و پیرو ما هستند، اما همین که دستور تغییر قبله از ناحیه خدا صادر شد زبان به اعتراض گشودند چنانکه قرآن می‌گوید: «به زودی سبک مغزان از مردم می‌گویند چه چیز مسلمانان را از قبله‌ای که بر آن بودند برگردانید»[۲]. چرا اینها از قبلۀ پیامبران پیشین، امروز اعراض نمودند؟ اگر قبلۀ اول صحیح بود این تغییر چه معنی دارد؟ و اگر دومی صحیح است چرا سیزده سال و چند ماه به سوی بیت المقدس نماز خواندید؟! خداوند به پیامبرش دستور می‌دهد «به آنها بگو شرق و غرب عالم از آن خداست، هر کس را بخواهد به راه راست هدایت می‌کند»[۳].[۴]

اسرار تغییر قبله

تغییر قبله از بیت المقدس به خانه کعبه برای همه سؤال‌انگیز بود، آنها که گمان می‌کردند هر حکمی باید ثابت باشد می‌گفتند اگر می‌بایست ما به سوی کعبه نماز بخوانیم چرا از همان روز اول نگفتند؟ و اگر بیت المقدس مقدم بود که قبلۀ انبیاء پیشین محسوب می‌شد چرا تغییر یافت؟. دشمنان نیز میدان وسیعی برای سمپاشی یافتند، شاید می‌گفتند: او در آغاز متوجه قبلۀ پیامبران گذشته شد، اما پس از پیروزی‌هایش نژادپرستی بر او غلبه نمود و آن را به قبلۀ قوم خود تبدیل کرد! یا می‌گفتند: او برای جلب توجه یهود و مسیحیان، نخست بیت المقدس را پذیرفت، هنگامی که مؤثر نیفتاد آن را تبدیل به «کعبه» کرد. بدیهی است این وسوسه‌ها آن هم در جامعه‌ای که هنوز نور علم و ایمان زوایایش را روشن نساخته بود، و رسوبات دوران شرک و بت‌پرستی هنوز در آن وجود داشت چه نگرانی و اضطرابی ایجاد می‌کند. لذا قرآن صریحاً می‌گوید: «این یک آزمایش بزرگ برای مشخص شدن موضع مؤمنان و مشرکان بود»[۵].

بعید نیست یکی از علل مهم تغییر قبله مسألۀ زیر باشد: از آنجا که خانۀ کعبه در آن زمان کانون بت‌های مشرکان بود، دستور داده شد مسلمانان موقتاً به سوی بیت المقدس نماز بخوانند و به این ترتیب صفوف خود را از مشرکان جدا کنند. اما هنگامی که به مدینه هجرت کردند و تشکیل حکومت و ملتی دادند و صفوف آنها از دیگران کاملاً مشخص شد، دیگر ادامۀ این وضع ضرورت نداشت در این هنگام به سوی کعبه قدیمی‌ترین مرکز توحید و پرسابقه‌ترین کانون انبیاء بازگشتند. بدیهی است هم نماز خواندن به سوی بیت المقدس برای آنها که خانۀ کعبه را سرمایۀ معنوی نژاد خود می‌دانستند مشکل بود، و هم بازگشت به سوی کعبه بعد از بیت المقدس بعد از عادت کردن به قبلۀ نخست. مسلمانان به این وسیله در بوتۀ آزمایش قرار گرفتند، تا آنچه از آثار شرک در وجودشان است در این کوره داغ بسوزد، و پیوندهای خود را از گذشته شرک آلودشان ببرند و روح تسلیم مطلق در برابر فرمان حق در وجودشان پیدا گردد. اصولاً همانگونه که گفتیم خدا مکان و محلی ندارد، قبله رمزی است برای وحدت صفوف و احیای خاطره‌های توحیدی، و تغییر آن هیچ چیز را دگرگون نخواهد کرد، مهم تسلیم بودن در برابر فرمان او و شکستن بت‌های تعصب و لجاجت و خودخواهی است.[۶]

منابع

پانویس

  1. مکارم شیرازی، ناصر، قصه‌های قرآن ص ۵۸۰.
  2. ﴿سَيَقُولُ السُّفَهَاءُ مِنَ النَّاسِ مَا وَلَّاهُمْ عَنْ قِبْلَتِهِمُ الَّتِي كَانُوا عَلَيْهَا قُلْ لِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ «به زودی کم‌خردان از مردم خواهند گفت: چه چیز آنان را از قبله‌ای که بر آن بودند بازگردانید؟ بگو: خاور و باختر از آن خداوند است، هر که را بخواهد به راهی راست رهنمون خواهد شد» سوره بقره، آیه ۱۴۲.
  3. ﴿سَيَقُولُ السُّفَهَاءُ مِنَ النَّاسِ مَا وَلَّاهُمْ عَنْ قِبْلَتِهِمُ الَّتِي كَانُوا عَلَيْهَا قُلْ لِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ «به زودی کم‌خردان از مردم خواهند گفت: چه چیز آنان را از قبله‌ای که بر آن بودند بازگردانید؟ بگو: خاور و باختر از آن خداوند است، هر که را بخواهد به راهی راست رهنمون خواهد شد» سوره بقره، آیه ۱۴۲.
  4. مکارم شیرازی، ناصر، قصه‌های قرآن ص ۵۸۰.
  5. ﴿وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ وَيَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيدًا وَمَا جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتِي كُنْتَ عَلَيْهَا إِلَّا لِنَعْلَمَ مَنْ يَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّنْ يَنْقَلِبُ عَلَى عَقِبَيْهِ وَإِنْ كَانَتْ لَكَبِيرَةً إِلَّا عَلَى الَّذِينَ هَدَى اللَّهُ وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُضِيعَ إِيمَانَكُمْ إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَءُوفٌ رَحِيمٌ «و بدین گونه شما را امّتی میانه کرده‌ایم تا گواه بر مردم باشید و پیامبر بر شما گواه باشد؛ و قبله‌ای که بر سوی آن بودی بر نگرداندیم مگر بدین روی که معلوم داریم چه کسی از پیامبر پیروی می‌کند و چه کسی واپس می‌گراید، و بی‌گمان آن جز بر آنان که خداوند رهنمونشان شد، گران بود و خداوند بر آن نیست که ایمانتان را تباه گرداند که خداوند با مردم، به راستی مهربانی است بخشاینده» سوره بقره، آیه ۱۴۳.
  6. مکارم شیرازی، ناصر، قصه‌های قرآن ص ۵۸۱.