تغییر قبله در تاریخ اسلامی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

پیامبر اسلام(ص) مدت سیزده سال پس از بعثت در مکه، و چند ماه بعد از هجرت در مدینه به امر خدا به سوی «بیت المقدس» نماز می‌خواند، ولی بعد از آن قبله تغییر یافت و مسلمانان مأمور شدند به سوی «کعبه» نماز بگزارند. در اینکه مدت عبادت مسلمانان به سوی بیت المقدس در مدینه چند ماه بود اختلاف نظر است، از هفت ماه تا هفده ماه ذکر کرده‌اند، ولی هر چه بود در این مدت مورد سرزنش یهود قرار داشتند؛ چراکه بیت المقدس در اصل قبلۀ یهود بود، آنها به مسلمانان می‌گفتند: اینان از خود استقلال ندارند و به سوی قبلۀ ما نماز می‌خوانند، و این دلیل آن است که ما بر حقیم.

این گفتگوها برای پیامبر اسلام و مسلمانان ناگوار بود، آنها از یکسو مطیع فرمان خدا بودند، و از سوی دیگر طعنه‌های یهود از آنها قطع نمی‌شد، برای همین جهت پیامبر(ص) شب‌ها به اطراف آسمان می‌نگریست، گویا در انتظار وحی الهی بود[۱].

انتظار دردناک!

پیامبر(ص) علاقۀ خاصی به کعبه داشت و انتظار آن را می‌کشید که فرمان قبله بودن آن صادر گردد، علت این امر را در علاقه شدید پیامبر(ص) به ابراهیم(ع) و آثار او باید جستجو کرد، از این گذشته «کعبه» قدیمی‌ترین خانه توحید بود، او می‌دانست که «بیت المقدس» قبلۀ موقتی مسلمانان است، و آرزو داشت قبلۀ اصلی و نهایی زودتر تعیین گردد.

اما از آنجا که پیامبر(ص) تسلیم فرمان خدا بود، حتی این تقاضا را بر زبان نیاورد، تنها نگاه‌های انتظار آمیزش به آسمان نشان می‌داد که او عشق و شوق شدیدی در دل دارد.

مدتی از این انتظار گذشت، تا اینکه فرمان تغییر قبله صادر شد و در حالی که پیامبر دو رکعت نماز ظهر را در مسجد «بنی سالم» به سوی بیت المقدس خوانده بود جبرئیل مأمور شد بازوی پیامبر(ص) را بگیرد و روی او را به سوی کعبه بگرداند فوراً مسلمانان صفوف خود را تغییر دادند، حتی در روایتی می‌خوانیم که زن‌ها جای خود را به مردان و مردان جای خود را به زنان دادند (باید توجه داشت که بیت المقدش تقریباً در سمت شمالی بود در حالیکه کعبه درست در سمت جنوب قرار داشت).

یهود از این ماجرا سخت ناراحت شدند و طبق شیوۀ دیرینۀ خود به بهانه‌جویی و ایرادگیری پرداختند، آنها قبلاً می‌گفتند: ما بهتر از مسلمانان هستیم،؛ چراکه آنها از نظر قبله استقلال ندارند و پیرو ما هستند، اما همین که دستور تغییر قبله از ناحیه خدا صادر شد زبان به اعتراض گشودند چنانکه قرآن می‌گوید: «به زودی سبک مغزان از مردم می‌گویند چه چیز مسلمانان را از قبله‌ای که بر آن بودند برگردانید»[۲].

چرا اینها از قبلۀ پیامبران پیشین، امروز اعراض نمودند؟ اگر قبلۀ اول صحیح بود این تغییر چه معنی دارد؟ و اگر دومی صحیح است چرا سیزده سال و چند ماه به سوی بیت المقدس نماز خواندید؟!

خداوند به پیامبرش دستور می‌دهد «به آنها بگو شرق و غرب عالم از آن خداست، هر کس را بخواهد به راه راست هدایت می‌کند»[۳].[۴]

اسرار تغییر قبله

تغییر قبله از بیت المقدس به خانه کعبه برای همه سؤال‌انگیز بود، آنها که گمان می‌کردند هر حکمی باید ثابت باشد می‌گفتند اگر می‌بایست ما به سوی کعبه نماز بخوانیم چرا از همان روز اول نگفتند؟ و اگر بیت المقدس مقدم بود که قبلۀ انبیاء پیشین محسوب می‌شد چرا تغییر یافت؟.

دشمنان نیز میدان وسیعی برای سمپاشی یافتند، شاید می‌گفتند: او در آغاز متوجه قبلۀ پیامبران گذشته شد، اما پس از پیروزی‌هایش نژادپرستی بر او غلبه نمود و آن را به قبلۀ قوم خود تبدیل کرد! یا می‌گفتند: او برای جلب توجه یهود و مسیحیان، نخست بیت المقدس را پذیرفت، هنگامی که مؤثر نیفتاد آن را تبدیل به «کعبه» کرد.

بدیهی است این وسوسه‌ها آن هم در جامعه‌ای که هنوز نور علم و ایمان زوایایش را روشن نساخته بود، و رسوبات دوران شرک و بت‌پرستی هنوز در آن وجود داشت چه نگرانی و اضطرابی ایجاد می‌کند.

لذا قرآن صریحاً می‌گوید: «این یک آزمایش بزرگ برای مشخص شدن موضع مؤمنان و مشرکان بود»[۵].

بعید نیست یکی از علل مهم تغییر قبله مسألۀ زیر باشد: از آنجا که خانۀ کعبه در آن زمان کانون بت‌های مشرکان بود، دستور داده شد مسلمانان موقتاً به سوی بیت المقدس نماز بخوانند و به این ترتیب صفوف خود را از مشرکان جدا کنند. اما هنگامی که به مدینه هجرت کردند و تشکیل حکومت و ملتی دادند و صفوف آنها از دیگران کاملاً مشخص شد، دیگر ادامۀ این وضع ضرورت نداشت در این هنگام به سوی کعبه قدیمی‌ترین مرکز توحید و پرسابقه‌ترین کانون انبیاء بازگشتند.

بدیهی است هم نماز خواندن به سوی بیت المقدس برای آنها که خانۀ کعبه را سرمایۀ معنوی نژاد خود می‌دانستند مشکل بود، و هم بازگشت به سوی کعبه بعد از بیت المقدس بعد از عادت کردن به قبلۀ نخست. مسلمانان به این وسیله در بوتۀ آزمایش قرار گرفتند، تا آنچه از آثار شرک در وجودشان است در این کوره داغ بسوزد، و پیوندهای خود را از گذشته شرک آلودشان ببرند و روح تسلیم مطلق در برابر فرمان حق در وجودشان پیدا گردد.

اصولاً همانگونه که گفتیم خدا مکان و محلی ندارد، قبله رمزی است برای وحدت صفوف و احیای خاطره‌های توحیدی، و تغییر آن هیچ چیز را دگرگون نخواهد کرد، مهم تسلیم بودن در برابر فرمان او و شکستن بت‌های تعصب و لجاجت و خودخواهی است[۶].

جریان تغییر قبله از بیت‌المقدس به کعبه

پیامبر(ص) تا زمانی که در مکه بود، به طرف بیت‌المقدس نماز می‌خواند. شیخ صدوق تصریح می‌کند که تمام سیزده سال مکه و نوزده ماه در مدینه، قبله به سمت بیت‌المقدس بوده است[۷]. در خبری آمده پیامبر(ص) هفده ماه به سوی بیت‌المقدس نماز می‌خواند، سپس در هنگام نماز عصر به سوی کعبه تغییر قبله داد[۸]. خداوند نخواسته کفار مکه تصور کنند پیامبر(ص) به بت‌های آنان که به کعبه آویخته بوده احترام می‌گذارد؛ اما در مدینه بحث استقلال قبله در برابر یهود مطرح شد و پیامبر(ص) از خداوند درخواست تغییر قبله کرد. حلبی در روایتی صحیح از امام صادق(ع) می‌پرسد: آیا پیامبر(ص) به جانب بیت‌المقدس نماز خواند؟ فرمود: آری. پرسید: آیا کعبه را پشت سرش قرار می‌داد؟ فرمود: وقتی در مکه بود نه، اما زمانی که به مدینه آمد بله؛ تا اینکه قبله به جانب کعبه تغییر کرد[۹].

در تهذیب الأحکام آمده ابو‌بصیر از یکی از صادقین(ع) می‌پرسد: آیا خداوند به پیامبر(ص) دستور داده به سوی بیت‌المقدس نماز بخواند؟ فرمود: آری؛ آیا نمی‌بینی که خداوند می‌فرماید: وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ وَيَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيدًا وَمَا جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتِي كُنْتَ عَلَيْهَا إِلَّا لِنَعْلَمَ مَنْ يَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّنْ يَنْقَلِبُ عَلَى عَقِبَيْهِ وَإِنْ كَانَتْ لَكَبِيرَةً إِلَّا عَلَى الَّذِينَ هَدَى اللَّهُ وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُضِيعَ إِيمَانَكُمْ إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَءُوفٌ رَحِيمٌ[۱۰]. این خبر در حال نماز به بنی‌‌‌‌‌‌‌عبدالاشهل رسید. وقتی که دو رکعت نماز را به بیت‌المقدس خواندند، به آنان گفته شد که قبله پیامبر(ص) شما به کعبه تغییر کرده است؛ پس زنان در جای مردان و مردان در جای زنان قرار گرفتند و دو رکعت باقیمانده را به جانب کعبه خواندند؛ پس یک نماز را به دو قبله خواندند و به همین جهت مسجد آنان مسجد «قبلتین» دو قبله نامیده شده است[۱۱]. شیخ صدوق جریان را این‌گونه نقل می‌کند که یهود مدینه پیامبر اسلام(ص) را مورد سرزنش قرار دادند و به حضرت گفتند: تو تابع قبله مایی و رو به قبله ما عبادت می‌کنی (استقلال نداری). رسول خدا(ص) از سخن آنان بسیار اندوهگین شد. چون پاره ای از شب گذشت، از خانه بیرون آمده و به جانب آسمان می‌نگریست (و دعا می‌کرد). چون صبح شد، نماز صبح را به جا آورد. وقتی ظهر فرا رسید و آن حضرت دو رکعت از نماز ظهر را خواند، جبرئیل(ع) نزد حضرت آمد و این آیه را آورد:

قَدْ نَرَى تَقَلُّبَ وَجْهِكَ فِي السَّمَاءِ فَلَنُوَلِّيَنَّكَ قِبْلَةً تَرْضَاهَا فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَحَيْثُ مَا كُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَهُ وَإِنَّ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ لَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا يَعْمَلُونَ[۱۲]. آن‌گاه جبرئیل دست آن حضرت را گرفت و روی آن حضرت را به جانب کعبه گردانید (به سمت ناودان کعبه) و آنان که پشت سر حضرت نماز می‌گزاردند، روی‌های خویش را به جانب کعبه گردانیدند؛ به‌گونه ای که مردان در جای زنان قرار گرفتند و زنان در جای مردان. پیامبر در ابتدایِ نماز رو به بیت‌المقدّس داشت و آخر نماز رو به کعبه. این خبر به مسجدی در مدینه (گویا مسجد بنی‌عبدالاشهل) رسید. مردمی که در آن مسجد بودند، دو رکعت از نماز عصر را خوانده بودند؛ ایشان نیز رو به سوی کعبه کردند و ابتدایِ نماز ایشان به سوی بیت‌المقدّس و آخر نمازشان به سوی کعبه بود؛ پس آن مسجد را مسجد قبلتین (مسجد دوقبله) نامیدند. مسلمانان گفتند: ای رسول خدا(ص)، آیا نمازهای ما که به سوی بیت‌المقدّس خوانده‌ایم، ضایع خواهد بود؟ خداوند عزّوجلّ این آیه را نازل فرمود: وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُضِيعَ إِيمَانَكُمْ[۱۳]. منظور از ایمان این است که نمازتان را که به سوی بیت‌المقدّس خوانده اید، تباه نخواهد کرد. شیخ صدوق ادامه می‌دهد: و من این حدیث را به همان صورت که وارد شده است، در کتاب نبوّت ذکر کرده ام[۱۴]. در این نقل و نقل شیخ طوسی چند نکته قابل توجه وجود دارد:

  1. از هر دو استفاده می‌شود که پیامبر(ص) در مسجد قبلتین مشهور نبوده است؛ بلکه خود بنی‌‌‌‌‌‌‌عبدالاشهل وقتی خبر تغییر قبله به آنها رسید، نمازشان را به سمت کعبه تغییر دادند و دو رکعت باقیمانده را به سوی کعبه خواندند و مسجد آنان مسجد قبلتین نامیده شده است. این روایت، مسجد قبلتین را مربوط به دیگران می‌داند؛ ولی تصریح دارد پیامبر(ص) در هنگام نماز توسط جبرئیل به سمت کعبه تغییر جهت داد. این در حالی است که مورخان ذکر کرده‌اند که پیامبر(ص) در مسجد قبلتین که مسجد بنی‌‌‌‌‌‌‌سلمه بود، تغییر قبله داد[۱۵]. نمازگزاران هم این کار را انجام دادند و در یکی از مساجد دیگر نیز این عمل تکرار شد.
  2. آیه مَا كَانَ اللَّهُ لِيُضِيعَ... جزو آیات مربوط به تغییر قبله است که ممکن است بعد از تغییر قبله نازل شده باشند. در روایتی دیگر به این نکته اشاره شده است که علت نزول این بخش از آیه تغییر قبله بوده است. کلینی و قاضی نعمان در روایتی نقل کرده‌اند که امام صادق(ع) در باب اهمیت ایمان فرموده وقتی خداوند قبله پیامبر(ص) را از بیت‌المقدس به کعبه تغییر داد، این آیه نازل شد؛ در این آیه، نماز ایمان نامیده شده است؛ پس هر کس خداوند را ملاقات کند، درحالی‌که حافظ جوارحش باشد و هر قطعه‌ای از بدن او به آنچه خداوند واجب کرده، عمل کرده باشد، خداوند را با ایمان کامل ملاقات می‌کند و از ساکنان بهشت خواهد بود و هر کس در بخشی از آن خیانت کند یا از آنچه خداوند فرموده تجاوز نماید، خداوند را با ایمان ناقص ملاقات می‌کند[۱۶].
  3. برخی زمان تغییر قبله را نیمه رجب[۱۷] روز دوشنبه هفده ماه بعد از هجرت دانسته‌اند[۱۸]؛ برخی هم آن را روز سه‌شنبه نیمه شعبان سال دوم هجرت می‌دانند. در ماه رمضان همین سال روزه واجب شد[۱۹]. به نقلی این تغییر قبله در هنگام نماز ظهر بوده است، وقتی که ام‌بشر دختر براء بن معرور از قبیله بنی‌‌‌‌‌‌‌سَلِمه از پیامبر(ص) دعوت و پذیرایی کرده بود. هنگام نماز ظهر وقتی حضرت دو رکعت نماز خواند، به حضرت دستور داده شد به طرف کعبه نماز بخواند و این در رکوع رکعت دوم نماز بود. افراد صفوف پشت حضرت هم تغییر جهت دادند؛ سپس حضرت نماز را تمام کرد؛ ازاین‌روی آن مسجد، مسجد قبلتین نامیده شد[۲۰]. وقتی قبله تغییر کرد، ام‌بشر گفت: ای رسول خدا(ص)، این قبر براء است که به سمت کعبه است. پیامبر(ص) تکبیر گفت و بر قبر او نماز خواند. براء در ماه صفر قبل از ورود پیامبر(ص) از دنیا رفته بود[۲۱] و بشر پسر این خانم در خیبر همراه پیامبر(ص) مسموم شد و از دنیا رفت[۲۲].
  4. به جهت اینکه بیت‌المقدس قبله اول مسلمانان بوده، مورد احترام مسلمین است. پیامبر(ص) در شب معراج به آنجا رفت و از آنجا به آسمان عروج کرد. روایاتی دراین‌باره در کتب اربعه نقل شده که جریان سفر پیامبر(ص) و حوادث مربوط به بیت‌المقدس را نقل می‌کند[۲۳] و در روایات متعدد فضیلت نماز در بیت‌المقدس ذکر شده است. امام صادق(ع) از امیر مؤمنان(ع) نقل می‌کند که فرمود: «یک نماز در بیت‌المقدس برابر با هزار نماز است و نمازی در مسجد اعظم شهر برابر با صد نماز و در قبیله برابر با ۲۵ نماز و در مسجد بازار به مقدار دوازده نماز و نماز مرد در خانه‌اش یک نماز است»[۲۴].

امام باقر(ع) به ابوحمزه ثمالی می‌فرماید: «مسجدها (ی مهم) چهار است: مسجدالحرام، مسجدالنبی و مسجد بیت‌المقدس و مسجد کوفه. ای ابو‌حمزه، نماز واجب در مسجد کوفه برابر با یک حج و نماز نافله در آن برابر با یک عمره است»[۲۵]. در باب اهمیت مسجد کوفه اصبغ بن نباته از امیرالمؤمنین(ع) نقل می‌کند: خواندن نماز نافله در مسجد کوفه، معادل انجام عمره همراه با پیامبر است و نماز فریضه معادل یک حج همراه با پیامبر(ص) است. در این مسجد هزار پیامبر و هزار وصیِ پیامبر نماز خوانده‌اند[۲۶].[۲۷].

منابع

پانویس

  1. مکارم شیرازی، ناصر، قصه‌های قرآن، ص۵۸۰.
  2. سَيَقُولُ السُّفَهَاءُ مِنَ النَّاسِ مَا وَلَّاهُمْ عَنْ قِبْلَتِهِمُ الَّتِي كَانُوا عَلَيْهَا قُلْ لِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ «به زودی کم‌خردان از مردم خواهند گفت: چه چیز آنان را از قبله‌ای که بر آن بودند بازگردانید؟ بگو: خاور و باختر از آن خداوند است، هر که را بخواهد به راهی راست رهنمون خواهد شد» سوره بقره، آیه ۱۴۲.
  3. سَيَقُولُ السُّفَهَاءُ مِنَ النَّاسِ مَا وَلَّاهُمْ عَنْ قِبْلَتِهِمُ الَّتِي كَانُوا عَلَيْهَا قُلْ لِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ «به زودی کم‌خردان از مردم خواهند گفت: چه چیز آنان را از قبله‌ای که بر آن بودند بازگردانید؟ بگو: خاور و باختر از آن خداوند است، هر که را بخواهد به راهی راست رهنمون خواهد شد» سوره بقره، آیه ۱۴۲.
  4. مکارم شیرازی، ناصر، قصه‌های قرآن، ص۵۸۰.
  5. وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ وَيَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيدًا وَمَا جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتِي كُنْتَ عَلَيْهَا إِلَّا لِنَعْلَمَ مَنْ يَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّنْ يَنْقَلِبُ عَلَى عَقِبَيْهِ وَإِنْ كَانَتْ لَكَبِيرَةً إِلَّا عَلَى الَّذِينَ هَدَى اللَّهُ وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُضِيعَ إِيمَانَكُمْ إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَءُوفٌ رَحِيمٌ «و بدین گونه شما را امّتی میانه کرده‌ایم تا گواه بر مردم باشید و پیامبر بر شما گواه باشد؛ و قبله‌ای که بر سوی آن بودی بر نگرداندیم مگر بدین روی که معلوم داریم چه کسی از پیامبر پیروی می‌کند و چه کسی واپس می‌گراید، و بی‌گمان آن جز بر آنان که خداوند رهنمونشان شد، گران بود و خداوند بر آن نیست که ایمانتان را تباه گرداند که خداوند با مردم، به راستی مهربانی است بخشاینده» سوره بقره، آیه ۱۴۳.
  6. مکارم شیرازی، ناصر، قصه‌های قرآن، ص۵۸۱.
  7. شیخ صدوق، من ‎لایحضره ‎الفقیه، ج‌۱، ص۲۷۴.
  8. عبدالله بن جعفر حمیری، قرب الإسناد، ص۱۴۸: «عَنِ الصَّادِقِ(ع) عَنْ أَبِيهِ(ع) قَالَ: إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ(ص) اسْتَقْبَلَ بَيْتَ الْمَقْدِسِ سَبْعَةَ عَشَرَ شَهْراً ثُمَّ صُرِفَ إِلَى الْكَعْبَةِ وَ هُوَ فِي صَلَاةِ الْعَصْرِ».
  9. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۳، ص۲۸۶.
  10. «و بدین گونه شما را امّتی میانه کرده‌ایم تا گواه بر مردم باشید و پیامبر بر شما گواه باشد؛ و قبله‌ای که بر سوی آن بودی بر نگرداندیم مگر بدین روی که معلوم داریم چه کسی از پیامبر پیروی می‌کند و چه کسی واپس می‌گراید، و بی‌گمان آن جز بر آنان که خداوند رهنمونشان شد، گران بود و خداوند بر آن نیست که ایمانتان را تباه گرداند که خداوند با مردم، به راستی مهربانی است بخشاینده» سوره بقره، آیه ۱۴۳.
  11. شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج۲، ص۴۳.
  12. «گرداندن رؤیت را به آسمان، می‌بینیم پس رؤیت را به قبله‌ای که می‌پسندی خواهیم گرداند؛ اکنون به سوی مسجد الحرام رو کن و (همه) هرجا هستید به سوی آن روی کنید، و اهل کتاب بی‌گمان می‌دانند که آن (حکم) از سوی پروردگارشان، راستین است و خداوند از آنچه انجام می‌دهند غافل نیست» سوره بقره، آیه ۱۴۴.
  13. «و بدین گونه شما را امّتی میانه کرده‌ایم تا گواه بر مردم باشید و پیامبر بر شما گواه باشد؛ و قبله‌ای که بر سوی آن بودی بر نگرداندیم مگر بدین روی که معلوم داریم چه کسی از پیامبر پیروی می‌کند و چه کسی واپس می‌گراید، و بی‌گمان آن جز بر آنان که خداوند رهنمونشان شد، گران بود و خداوند بر آن نیست که ایمانتان را تباه گرداند که خداوند با مردم، به راستی مهربانی است بخشاینده» سوره بقره، آیه ۱۴۳.
  14. شیخ صدوق، من ‎لایحضره ‎الفقیه، ج۱، ص۲۷۴؛ همو، ترجمۀ من ‎لایحضره ‎الفقیه، ج۱، ص۴۱۶.
  15. علی بن حسین مسعودی، التنبیه و الإشراف، ص۲۰۳-۲۰۴؛ احمد بن ابی‌یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۴۲؛ محمدباقر مجلسی، بحار الأنوار، ج۱۹، ص۱۹۳.
  16. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۲، ص۳۷؛ قاضی نعمان، دعائم الإسلام، ج۱، ص۸.
  17. شیخ طوسی، مصباح المتهجد، ج۲، ص۸۰۵.
  18. محمدباقر مجلسی، بحار الأنوار، ج۱۹، ص۱۹۳؛ ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۸۶؛ محمد بن یوسف صالحی شامی، سبل الهدی، ج۳، ص۳۷۰.
  19. علی بن حسین مسعودی، التنبیه و الإشراف، ص۲۰۲؛ احمد بن ابی‌یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۴۲؛ محمدباقر مجلسی، بحار الأنوار، ج۱۹، ص۱۹۳.
  20. علی بن محمد کاشف الغطاء، کتاب الصلاة، ص۱۴؛ ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۸۶ و ج۳، ص۴۶۶.
  21. ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۴۶۵.
  22. احمد بن یحیی بلاذری، جمل من أنساب الأشراف، ج۲، ص۲۲۰؛ ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۱۸۲؛ محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۲، ص۶۷۹.
  23. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۸، صص۲۶۲ و ۳۶۴.
  24. شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج۳، ص۲۵۳؛ شیخ صدوق، من ‎لایحضره ‎الفقیه، ج۱، ص۲۳۳: «صَلَاةٌ فِي بَيْتِ الْمَقْدِسِ أَلْفُ صَلَاةٍ وَ صَلَاةٌ فِي الْمَسْجِدِ الْأَعْظَمِ مِائَةُ صَلَاةٍ وَ صَلَاةٌ فِي مَسْجِدِ الْقَبِيلَةِ خَمْسٌ وَ عِشْرُونَ صَلَاةً وَ صَلَاةٌ فِي مَسْجِدِ السُّوقِ اثْنَتَا عَشْرَةَ صَلَاةً وَ صَلَاةُ الرَّجُلِ فِي بَيْتِهِ وَحْدَهُ صَلَاةٌ وَاحِدَةٌ».
  25. شیخ صدوق، من ‎لایحضره ‎الفقیه، ج۱، ص۲۲۹: «الْمَسَاجِدُ الْأَرْبَعَةُ الْمَسْجِدُ الْحَرَامُ- وَ مَسْجِدُ الرَّسُولِ(ص)- وَ مَسْجِدُ بَيْتِ الْمَقْدِسِ- وَ مَسْجِدُ الْكُوفَةِ يَا أَبَا حَمْزَةَ الْفَرِيضَةُ فِيهَا تَعْدِلُ حَجَّةً وَ النَّافِلَةُ تَعْدِلُ عُمْرَةً».
  26. شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج۶، ص۳۲: «النَّافِلَةُ فِي هَذَا الْمَسْجِدِ تَعْدِلُ عُمْرَةً مَعَ النَّبِيِّ(ص) وَ الْفَرِيضَةُ فِيهِ تَعْدِلُ حِجَّةً مَعَ النَّبِيِّ(ص) وَ قَدْ صَلَّى فِيهِ أَلْفُ نَبِيٍّ وَ أَلْفُ وَصِيٍّ».
  27. ذاکری، علی اکبر، سیره عبادی معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه، ص ۵۲