نظارت بر بازار

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۴ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۴۵ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

مقدمه

بازارها از ابتدای تشکیل دولت اسلامی در مدینه، تحت نظارت و مراقبت بود. پیامبر بر انباری از طعام گذر کرد؛ دستش را در آن فرو برد و رطوبتی در آن یافت، و به صاحب آن فرمود: این چیست؟ گفت: یا رسول الله باران بر آن باریده است. پس فرمود: چرا آن را بر روی طعام نگذاشته‌ای تا مردم ببینند؟ هر که خیانت ورزد از ما نیست[۱].

همچنین حضرت امر نظارت بر بازارها را به مأموری خاص محول فرمود. پس از فتح مکه، پیامبر سعد بن سعید بن عاص را بر بازار مکه و عمر بن خطاب را به نظارت بر بازار مدینه گماشت[۲]. نظارت بر بازار در زمان خلفا نیز ادامه یافت[۳]. در احادیث امیرالمؤمنین (ع) نیز عنایتی آشکارا به بازار و نظارت بر آن مشاهده می‌کنیم. حضرت به صورت مستقیم یا غیرمستقیم بر بازارها نظارت می‌کرد.

امیرالمؤمنین (ع) در بازار راه می‌رفت و اگر کم فروشی یا تقلبی مشاهده می‌کرد، فرد خطاکار را با تازیانه‌ای که در دست داشت، تنبیه می‌نمود. اصبغ بن نباته می‌گوید: «روزی به حضرت عرض کردم که شما در خانه بنشین و من به این کار می‌پردازم. حضرت فرمود: ای اصبغ مرا نصیحت نکردی»[۴]. ابوصهباء نیز می‌گوید: علی بن ابی طالب (ع) را در «شطکلاء» دیدم که از قیمت‌ها پرس‌و‌جو می‌کرد[۵].

در یک جمع‌بندی می‌توان گفت: حضرت افزون بر این که هر روز یا هر چند روز یک بار، به بازارها می‌رفت و بازاریان و تجار را نصیحت می‌نمود و احکام اسلام را برایشان بازگو و دعاوی را حل و فصل می‌کرد، به طور مستمر بر کیفیت خرید و فروش و سطح قیمت‌ها نظارت داشت و در صورت مشاهده هرگونه تخلف و تجاوزی، خود وارد عمل می‌شد و حق مظلوم را می‌ستاند و به یاری ضعیفان می‌شتافت و بارها این آیه را تلاوت می‌فرمود: «ما بهشت ابدی آخرت را برای آنان که در زمین اراده علو و فساد و سرکشی ندارند، مخصوص می‌گردانیم و حسن عاقبت، خاص پرهیزگاران است»[۶]. این آیه درباره حاکمان عادل و متواضع و مردمان توانمند نازل شده است[۷].[۸]

متولی بازار

علی (ع) در جاهایی که خود حضور نداشت افرادی را برای نظارت بر کارکرد اقتصادی و تجاری بازاریان می‌گمارد تا کسی نتواند به غش و حیله دست بزند. چنان که ابن عباس را به عنوان قاضی و «ناظر» به بصره گسیل داشت[۹] و علی بن اصمع را بر «بارجاه»[۱۰] گماشت. و به رفاعة بن شداد، قاضی منصوب خود در اهواز نامه‌ای نوشت و در آن امر نمود به این که «ابن هرمه» را از بازار برداشته، شخص دیگری را متولی بازار نماید[۱۱].[۱۲]

وظایف متولی بازار

آنچه که از مجموع روایات و سیره معصومین ـ به ویژه پیامبر (ص) و علی (ع)ـ برمی‌آید متولی بازار، وظایف زیر را بر عهده دارد: جلوگیری از احتکار؛ مراقبت و نظارت بر قیمت‌ها و جلوگیری از اجحاف در قیمت‌ها؛ مراقبت از وزن و ابزار توزین؛ جلوگیری از تجاوز به حریم بازار و تصرف غیر مجاز در آنها؛ تفتیش و بازرسی در مورد تقلب و غش؛ اجازه فعالیت به تاجرانی که شرایط و اوصاف لازم برای فعالیت اقتصادی را دارند؛ حل مشکلات بازار؛ راهنمایی گمشدگان؛ یاری ضعیفان و ناتوانان؛ نظارت بر ذبح حیوانات و کیفر تخلف کنندگان؛ رسیدگی بر امور تجار و حفظ حرمت آنان؛ برقراری امنیت در راه‌های تجاری؛ انفاق بر کسانی که مواد غذایی وارد می‌کنند؛ جبران آنچه که از بازرگانان، تلف می‌شود (که امروزه به صورت بیمه مرسوم است)؛ جلوگیری از ورود اهل ذمه به حرفه صرافی؛ جلوگیری از داد و ستد در مکان‌های غیر مجاز و سد معبر؛ جلوگیری از اشیای ممنوعه مانند فروختن شراب و مردار[۱۳].[۱۴]

نظارت بر رفتار متولی بازار

از گزارش‌های تاریخی و نیز اخبار و روایات به دست می‌آید که متولی بازار فقط مسؤول برقراری امنیت و آرامش نبوده است، بلکه اموال بازرگانان و پیشه‌وران بازار هم تحت نظر او بوده است، از همین رو علی (ع) رفتار خود متولیان بازار را هم به شدت کنترل می‌کرده است و اگر خطایی از آنان سر می‌زد به هیچ وجه چشم‌پوشی نمی‌کرد، چنان که علی بن اصمع را بر «برجاه» گماشت و چون خیانت کرد دستش را برید. این مرد، آن قدر زیست تا زمان حجاج را درک کرد. روزی به حجاج رو کرد و گفت: خانواده‌ام به من بدی کرده‌اند. چگونه؟ چون نام «علی» را بر من نهاده‌اند. چه زیبا گفتی! آن گاه امارت محلی را به او واگذار کرد و گفت: اگر مطلع شوم خیانتی کرده‌ای آن اندازه از دستت را که «علی» باقی گذاشته قطع می‌کنم[۱۵].[۱۶]

منابع

پانویس

  1. سمهودی، نورالدین علی بن احمد، وفاء الوفاء، ج۲، ص۷۵۶.
  2. کتانی، عبدالحی، التراتیب الاداریه، ج۱، ص۲۸۵.
  3. عمر بن خطلاب هنگام خلافت، تازیانه در دست، در بازارها می‌گشت و به وضع بازاریان رسیدگی، و میان آنان داوری می‌کرد. (تاریخ الطبری، ج۴، ص۲۲۴).
  4. دعائم الاسلام، ج۲، ص۵۳۸، ح۱۹۱۳.
  5. احمد بن حنبل. فضائل الصحابه، ج۱، ص۵۴۷، ح۹۱۹.
  6. ﴿تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِينَ لَا يُرِيدُونَ عُلُوًّا فِي الْأَرْضِ وَلَا فَسَادً «آنک سرای واپسین! آن را برای کسانی می‌نهیم که بر آنند تا در روی زمین، نه گردنکشی کنند و نه تباهی» سوره قصص، آیه ۸۳.
  7. طبرسی، مجمع البیان، ج۷، ص۴۲۰، ذیل آیه شریفه.
  8. نظرپور، محمد تقی، مقاله «بازار»، دانشنامه امام علی ج۷، ص ۵۱۶.
  9. ماوردی، ادب القاضی، ج۱، ص۱۳۵.
  10. نام محلی است در بصره. واژه فارسی این کلمه «بارگاه» است.
  11. دعائم الاسلام، ج۲، ص۵۳۲ و ۵۳۳؛ محمدباقر محمودی، نهج السعادة، ج۵، ص۳۵.
  12. ناظم‌زاده، سید اصغر، تجلی امامت، ص ۳۹۹.
  13. جعفر مرتضی عاملی، السوق فی ظل الدولة الاسلامیه، ص۵۲.
  14. ناظم‌زاده، سید اصغر، تجلی امامت، ص ۴۰۰.
  15. الاشتقاق، ص۲۷۲؛ ابن خلکان، وفیات الاعیان، ج۳، ص۱۷۵.
  16. ناظم‌زاده، سید اصغر، تجلی امامت، ص ۴۰۱.