تشبه به کفار

نسخه‌ای که می‌بینید، نسخهٔ فعلی این صفحه است که توسط Jaafari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۷ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۵۱ ویرایش شده است. آدرس فعلی این صفحه، پیوند دائمی این نسخه را نشان می‌دهد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

مقدمه

مهم‌ترین مبحث فقهی که به مسئله تهاجم فرهنگی می‌پردازد، «تشبه به کفار» است. تشبه به این معناست که شخصی در نحوه رفتار یا پوششی که - به لحاظ جنسیت، دین یا غیر آن - نشانه و مشخصه طایفه‌ای از انسان‌ها به شمار می‌رود، همانند آنان شود، مانند پوشیدن لباس زن توسط مرد و عکس آن و آویختن صلیب به گردن توسط مسلمان. از این عنوان در باب‌های گوناگون همچون صلات، حج، جهاد، تجارت و اطعمه و اشر به سخن رفته است.

برخی از انواع تشبه حرام است و برخی مکروه و برخی دیگر مستحب‌اند. از مصادیق تشبه حرام، تشبه مسلمان به کافران در استفاده از نشانه‌های ویژه مذهبی آنان همچون صلیب است که از شعائرشان شمرده می‌شود[۱]. اما تشبه مکروه، تشبه مسلمان به کافران در لباس است؛ از جمله مصادیق این نوع تشبه که در فقه از آن یاد شده، بر سر گذاشتن برطله (نوعی کلاه ویژه یهودیان) و به کمر بستن چیزی شبیه زنار است[۲]. برخی از فقها احتیاط را در ترک این نوع تشبه دانسته‌اند[۳] و برخی قایل به حرمت آن شده‌اند[۴]. تشبه به کافران در رفتار که در ظاهر به آنان شباهت می‌یابد، هر چند انگیزه فاعل، این تشابه نباشد، مکروه است[۵]. در حدیثی قدسی آمده است: «قل لعبادي لا تلبسوا ملابس اعدائي و لا تطعموا مطاعم اعدائي و لا تشبهوا بأعدائي فتكونوا اعدائي كما هم اعدائي»[۶]: «ای پیامبر، به بندگان من بگو لباس‌های دشمنان مرا نپوشند، خوراکی‌های دشمنان مرا نخورند و خود را به دشمنان من شبیه نکنند که در این صورت دشمن من خواهند بود؛ چنان که آنان دشمن من هستند».

تشبه به کفار به‌ویژه از اواخر دوره قاجار و در قالب تقلید از فرهنگ غربی در ایران به شکل جدی مطرح بوده و به همین دلیل فقهای معاصر توجه زیادی به این مسئله داشته‌اند. از جمله فقهایی که به این مسئله عنایت داشته و حکم شدیدی بر آن قایل شده، فقیه عارف، میرزا جواد آقا ملکی تبریزی است: «به گمان من شباهت به کفار در لباس از بقیه موارد زشت‌تر و قبیح‌تر است؛ زیرا تشبیه به دشمنان خدا و به لباس آنها در آمدن، پس از نهی صریح از این عمل، به حکم عقل، چیزی جز مبارزه و دشمنی با خدای متعال نیست... بنابراین در آمدن به لباس کفار در بلاد مسلمانان با توجه به اینکه این عمل نزد آنها از جمله منکرات است و شرایط جامعه خلاف عمل آنها را اقتضا می‌کند، جز اینکه مناسبتی ذاتی بین او و آنها را برساند، چیزی دیگری نیست؛ مثل بعضی از اهل زمان ما که با اینکه تشبه به فرنگیان به ضرر دنیایشان هم هست، باز تا حد امکان خود را شبیه به آنها می‌سازند و دیده شده که بعضی به خاطر تشبه به کفار، موی سیاه خود را زرد می‌کنند تا شبیه فرنگیان گردند»[۷]. آیت الله لاری از فقهای برجسته عصر مشروطه، حتی تشبه به کفار در تراشیدن ریش را نیز نفی می‌کند[۸] و معتقد است: «تمامی این لباس‌های شما چون شبیه به لباس کفار و مهیج شهوت اشرار و اراذل و فجار است، تغییرش لازم و تبدیلش فوراً واجب»[۹]. حرمت تشبه به کفار در لباس و آرایش و رفتار که عمدتاً متأثر از فرهنگ غربی است، از آرایی است که فقهای معاصر غالباً به آن معتقدند: «به طور کلی تشبه به کفار حرام است و جوانان مسلمان باید از آرایش به نحو مذکور، پوشیدن این گونه البسه اجتناب نمایند»[۱۰].

برخی از فقها تشبه به کفار را تحت شرایطی موجب ارتداد می‌دانند: «بدون شک تشبه به کفار و پیروی از آنان، در صورتی که انگیزه آن داخل شدن در هیئت کفار و خارج شدن از هیئت مسلمین باشد، حرام است؛ زیرا اگر شخص توجه داشته باشد که این عمل به معنای عدول از اسلام است، ارتکاب آن موجب ارتداد است»[۱۱]. همچنین آیات دیگری دلالت دارند که پیروی از کفار موجب گمراهی و تباهی است[۱۲]. امام خمینی حتی خرید و فروش اقلامی که تهاجم فرهنگی را در پی دارد نیز حرام می‌داند: «آنچه که پوشیدن آن با عفت و اخلاق اسلامی منافات داشته باشد و یا ترویج فرهنگ غربی که دشمن فرهنگ اسلامی است، محسوب می‌شود، واردات و خرید و فروش و پوشیدن آن جایز نیست و در این مورد باید به مسئولین مربوطه مراجعه شود تا از آن جلوگیری کنند»[۱۳].[۱۴]

منابع

پانویس

  1. محقق حلی، شرائع الاسلام، ج۲ ص۲۶۳؛ علامه حلی، تذکره الفقهاء، ج۲، ص۳۷۹.
  2. علامه حلی، منتهی المطلب، ج۴، ص۲۴۸.
  3. سید محسن حکیم، دلیل الناسک، ص۴۸۸؛ زین الدین بصری بحرانی، کلمه التقوی، ج۳، ص۴۹۷.
  4. حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۵، ص۲۶.
  5. محمد حسن نجفی، جواهر الکلام، ج۸، ص۳۶۷.
  6. سید عبد الحسین لاری، مجموعه مقالات، ص۲۱۶.
  7. جواد آقا ملکی تبریزی، اسرار الصلوه، ص۱۱۵-۱۱۶.
  8. سید عبدالحسین لاری، مجموعه مقالات، ص۲۱۵.
  9. رسول جعفریان، رسائل حجابیه، ج۲، ص۷۹۶.
  10. لطف الله صافی گلپایگانی، جامع الاحکام، ج۲، ص۱۸۰.
  11. جمعی از مؤلفان، مجله فقه اهل بیت(ع)، ج۱۵، ص۲۶.
  12. جمعی از مؤلفان، مجله فقه اهل بیت(ع)، ج۱۵، ص۲۶.
  13. سیدروح الله موسوی خمینی، توضیح المسائل، ج۲، ص۱۰۱۳.
  14. نباتیان، محمد اسماعیل، فقه و امنیت ص ۲۹۵.