برهان نقض غرض

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۰ فوریهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۲:۴۴ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

نقض غرض یعنی انجام کار یا ترک عملی که شخص را از رسیدن به هدفش باز دارد. نقض غرض، نه محال عقلی است و نه محال وقوعی، اما این کار برای شخص حکیم کاری قبیح محسوب می‌شود. متکلمان از این دلیل در علم کلام جهت اثبات اموری متعددی استفاده کرده‌اند که اثبات ضرورت امامت و اثبات عصمت امام از آن جمله است. پیروی امت از اوامر و نواهی اوست و امام به معنی مقتدا و الگوی مردم است. بر فرض عدم عصمت و انجام معصیت از او این هدف نقض می‌‌شود زیرا پیروی از غیر معصوم و عاصی لازم نیست و نقض غرض از خدای حکیم قبیح بلکه محال است.

نقض غرض در اصطلاح کلامی

نقض غرض؛ یعنی انجام کار یا ترک عملی که شخص را از رسیدن به هدف او باز دارد؛ مثل اینکه شخصی می‌خواهد کسی را برای صرف غذا به خانه خود دعوت کند، شخص میزبان می‌داند فقط در صورتی که آداب خاصی را رعایت کند آن مهمان، به دعوتش پاسخ مثبت خواهد داد. حال اگر میزبان، این نوع از ادب را در دعوت خود رعایت نکند، نقض غرض کرده است. یعنی میزبان با ترک کردن آن آداب خاص، کاری می‌کند که مهمان، از پذیرش دعوت او خودداری کند[۱].

قبح نقض غرض

نقض غرض، کار محالی نیست؛ زیرا انجام آن؛ همان‌طور که در مثال بالا نیز آمد، ممکن است. این کار نه محال عقلی است و نه محال وقوعی. اما این کار برای شخص حکیم کاری قبیح است[۲]. از این‌رو؛ نقض غرض از جانب خداوند که حکیم علی الاطلاق است، صادر نمی‌شود؛ زیرا موجب خدشه‌دار شدن صفت حکیم بودنش می‌شود.

‏بنابراین، می‌توان گفت: به هیچ وجه، خداوند کاری که موجب نقض غرضش شود، انجام نمی‌دهد. پس صدور چنین افعالی از خداوند محال خواهد بود.

کارکردهای نقض غرض در علم کلام

متکلمان از این دلیل در علم کلام جهت اثبات امور متعددی استفاده کرده‌اند که اثبات ضرورت امامت و اثبات عصمت امام از آن جمله است.

اثبات عصمت امام

برهان نقض غرض برای اثبات عصمت امام بر دو مقدمه استوار است:

  1. غرض از جعل امامت، هدایت و ارشاد انسان‌ها به راه مستقیم انسانیّت است[۳].
  2. اگر امامان، معصوم نباشند و دچار گناه شوند، از دو گونه بیرون نیست: یا مردم گناه‌ بودن آن عمل را می‌دانند یا نمی‌دانند. اگر بدانند، از امام سلب اعتماد شده و غرض از امامت تحقق نخواهد یافت و اگر ندانند، چه‌بسا آنها این عمل امام را الگو قرار داده و به گمراهی افتند و در این صورت غرض از جعل امامت نیز تحقق نخواهد یافت و نقض غرض با حکمت خداوند سازگاری ندارد[۴].

به عبارت دیگر: غرض و هدف از نصب امام، پیروی و انقیاد امت از اوامر و نواهی اوست و امام به معنی مقتدا و الگوی مردم است. حال بر فرض عدم عصمت و انجام معصیت و صدور خطا و اشتباه از او این هدف نقض می‌‌شود، زیرا پیروی از غیر معصوم و عاصی و خطاکار لازم نیست. خواجه طوسی می‌‌گوید: "و یفوت الغرض من نصبه"[۵].

اشکال و پاسخ

اشکال: وجوب اطاعت از امام فقط در مواردی است که امام خطا نکرده باشد، لذا تخلف از او در سایر موارد محذوری ندارد[۶].

پاسخ: تشخیص درست از نادرست و خطا از صواب در کارهای مدّعی امامت و هدایت بر عهده کیست؟ اگر امت این تشخیص را به صورت کامل داشتند نیازی به امام و هادی الهی نبود. حاصل کلام اینکه امام برای انجام وظیفه مهم هدایت و راهنمایی امت به معارف و اجرای درست احکام، ابزاری لازم دارد که یکی از آنها عصمت است[۷].

پرسش مستقیم

منابع

پانویس

  1. علامه حلی، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، با تصحیح، مقدمه، تحقیق و تعلیقات، حسن زاده آملی، حسن، ص۳۲۵، قم، ‏مؤسسه نشر اسلامی، چاپ چهارم، ۱۴۱۳ق.
  2. علامه حلى، فاضل مقداد، حسینى، ابوالفتح بن مخدوم، الباب الحادی عشر مع شرحیه النافع یوم الحشر و مفتاح، ص۳۳، تهران، مؤسسه مطالعات اسلامى، چاپ اول، ‏۱۳۶۵ش.
  3. هدایت و ارشاد دو گونه است: گاهی نشان دادن راه و گاهی به‌معنای ایصال به مطلوب است. هدایت امام از نوع دوم است.
  4. مقامی، مهدی، درسنامه امام‌شناسی، ص۴۲-۴۴.
  5. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ج۱ ص ۱۰۱-۱۰۴.
  6. ر.ک: قوشجی، شرح تجرید الاعتقاد، ص ۳۶۷.
  7. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ج۱، ص ۱۰۱-۱۰۴.