عدالت صحابه

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Wasity (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۷ ژوئیهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۵:۲۹ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل عدالت صحابه (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

عدالت صحابه از مسائل داغ و مورد نزاع میان شیعه و اهل سنت در طول تاریخ، این بوده که آیا همۀ صحابه عادل‌اند؟ صحابه چه کسانی‌اند؟ آیا می‌توان از آنان انتقاد کرد یا برخی را لعنت کرد؟[۱].

مقدمه

  • آنان که مدّعی عدالت همۀ صحابه‌اند، می‌خواهند بر خلاف‌های عظیم و انحراف‌ها و بدعت‌ها و فتنه‌جویی‌های برخی از سیاست‌بازان صدر اسلام، سرپوش بگذارند و اگر هم در مواردی، گناه و خلافشان قطعی و انکارناپذیر است، با یک کلمۀ "توبه کرده‌اند"، آنان را تطهیر کنند و حتّی کشتن ائمه و اولیای الهی و انسان‌های پاک را نادیده بگیرند و چیزی در مذمّت صحابه نگویند و نشنوند. بی‌شک، در میان آنان که صحابه محسوب می‌شوند، افراد فاسق، منافق و مجرم، تارک زکات، تارک جهاد هم بوده‌اند. کسانی همچون ولید و شراب‌خواریش، حاطب بن بلتعه و جاسوسی‌اش، حکم بن عاص و لعنت شدنش از زبان پیامبر، بسر بن ارطاة و جنایاتش، مغیره و زنای او، خالد بن ولید و کشتن مالک بن نویره و تجاوز به همسرش، معاویه و جنگ او با حضرت علی و... بسیاری از اینگونه موارد که در تاریخ اسلام فراوان است و آن همه آیات قرآن دربارۀ اهل فسق و نفاق و توطئه و پیمان‌شکنی و شایعه‌پراکنی و... ناظر به آنهاست.[۲] نتیجۀ کلّی آنکه نمی‌توان دربست عدالت همۀ صحابه را پذیرفت و روایتی را که می‌گوید "اصحاب من همچون ستاره‌اند، به هرکدام اقتدا کنید، هدایت می‌شوید"، مستند و درست دانست.[۳] طبیعتا کار کسانی که وصیت پیامبر(ص) را نادیده گرفتند، منکر حادثۀ غدیر شدند، جلوی نوشتن وصیت پیامبر را گرفتند، از جیش اسامه تخلّف کردند، با علی(ع) و امام حسن(ع) جنگیدند و آنان را به شهادت رساندند، بر ضدّ حکومت علوی که مورد بیعت مردم مسلمان قرار گرفته بود، فتنه‌انگیزی و لشکرکشی کردند، برخلاف آنچه پیامبر خدا(ص) سنت نهاده بود، بدعت در دین گذاشتند همه و همه مورد اشکال قرار می‌گیرد و با عادل بودن آنان که صحابی بودند، منافات دارد. شهید پاک‌نژاد می‌نویسد: آیا هرکس مصاحب نبیّ گرامی شد، نمی‌تواند همانند پسر نوح باشد؟ ابو لهب کیست؟ منافقینی که آیاتی درباره‌شان آمد کیستند؟ آنها که از جنگ فرار کردند، محصنات مؤمنات را قذف نمودند، صدای سازوآواز شنیدند و نبیّ گرامی را رها کرده دویدند از سر تراشیدن و نحر شتر سر باززدند، از وراء حجرات بر نبیّ گرامی فریاد برآوردند، از ورود به جیش اسامه سرپیچی کردند و. .. کیستند؟ آیا این همه کسان که در حیات نبیّ گرامی و زمان باز بودن راه وحی، سبب نزول آیات تهدید به وعید می‌شدند، با رفتن نبیّ گرامی همه و همه اهل ایمان شدند؟ این‌که عثمان عمّار را زد تا به فتق دچار شد، این‌که طلحه و یا زبیر با علی بیعت کردند و بعد جنگیدند، کدام بر راه درست بودند؟[۴] بحث از "عدالت صحابه" و نقد این نظریه، از دیرباز مطرح بوده و اهل سنت پیوسته کوشیده‌اند دست‌وپا بزنند و پروندۀ همۀ صحابه را کاملا سفید و بی‌اشکال جلوه دهند، مستندات تاریخی را چه می‌توان کرد؟ این عقیده با حقایق تاریخی در تعارض جدّی است. برخی از علمای منصف اهل سنت نیز عقیده به عدالت دربست همۀ صحابه ندارند. کسانی همچون: سعد تفتازانی، مارزی، ابن عماد حنبلی و از متأخرین: محمّد عبده، محمّد بن عقیل علوی، محمّد رشید رضا، سیّد قطب، سیّد مقبلی، محمود ابوریّه، مصطفی صادق رافعی، محمّد غزالی، معتقدند عدالت ویژۀ آن عدّه از صحابه است که به روش اسلامی استقامت داشته و در دین تغییر و تبدیل ایجاد نکرده‌اند.[۵] از علمای معاصر، برخی در تألیفاتشان به نقد رفتار و عملکرد کسانی که عنوان صحابی را یدک می‌کشند پرداخته و کارهای نکوهیدۀ آنان را از منابع اهل سنت آورده‌اند، برخی هم در این موضوع، تألیف مستقلّی ارائه کرده‌اند.[۶][۷].

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۳۸۴.
  2. از جمله ر. ک: آیات: توبه ۳۸،۳۹،۶۱ و ۱۰۹، احزاب ۱۲، حجرات،۶، سجده ۱۸، بقره ۹، محمّد ۱۶
  3. احقاق الحق، ج ۲ ص ۳۹۱
  4. مظلومی گمشده در سقیفه، ج ۱ ص ۴۷
  5. شیعه‌شناسی و پاسخ به شبهات، ج ۱ ص ۳۲۱
  6. . ک: «الغدیر» ، جلدهای ۵،۶،۸،۹،۱۰، «نظریة عدالة الصحابه»، احمد یعقوب (و ترجمه‌اش: نظریۀ عدالت صحابه)، «گفتگوی مذاهب» (عدالت صحابه) محمّد حسن زمانی، «الف سؤال و اشکال» ج ۲، علی الکورانی، «پاسخ شبهاتی پیرامون مکتب تشیّع»، عباس علی موسوی، ترجمه احمد بهشتی، «معالم المدرستین» علامه عسکری، ج ۱ ص ۹۵
  7. محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۳۸۴.