فمینیسم

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Msadeq (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۴ اوت ۲۰۱۹، ساعت ۱۴:۵۸ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل فمینیسم (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مقدمه

  1. زنان تحت ستم و تبعیض‌اند و این، ناشی از جنسیت آنها است؛
  2. ستم و تبعیضی که به زنان روا می‌شود، اصالت ندارد و باید از میان برود[۳][۴].
  • موج نخست فمینیسم از جوامع مسیحی برخاست که نگاه سخت‌گیرانه و تحقیرآمیزی به حقوق زنان- از جمله حقوق مالی و سیاسی- داشتند[۵].
  • تفکر فمینیستی در موج دوم روی به افراط نهاد و شعارهایی همانند زنان بدون مردان، تحسین تجرد و تقبیح ازدواج را برگزید که عملًا اخلاق فردی و اجتماعی را به چالش می‌کشاندند. پای‌فشاری فمینیسم در این دوره بیش‌تر بر ایفای نقش اجتماعی برای زنان بود. فمینیست‌ها معتقد بودند ستمی که بر زنان می‌شود، تنها در وضع قوانین نیست؛ بلکه همه حوزه‌های حیات انسانی را در بر می‌گیرد و از این رو، لازم است تغییراتی اساسی انجام پذیرد و همه تمایزات میان موجود مؤنث و مذکر از میان برود. کار تا جایی پیش رفت که فمینیست‌ها، به نوعی برترانگاری زنان اعتقاد یافتند[۶][۷].
  • موج سوم فمنیسم، به میانه‌روی گرایید؛ ولی همچنان بر این باور ماند که با فرهنگ مردسالاری باید جنگید و راه جنگیدن با آن، قطع وابستگی زن از شوهر، پدر و برادر است و زنان باید زبان و شیوه‌های تفکر جدیدی برای هویت خویش بیابند و خویشتن را از زیر بار معانی ستمگرانه تحمیلی مردان، رها سازند[۸][۹].
  • فمنیست‌ها برای رسیدن به اهداف خویش و رفع تبعیض از زنان، راهبردهایی عملی پیش کشیده‌اند. برخی راهبرد مذکرمحورانه را برگزیده‌اند به این معنا که زنان را تشویق می‌کنند صفاتی را در خویش بپرورانند که به گونه سنتی به مردان منسوب می‌شوند. برخی دیگر، راهبرد مذکر- مؤنث را برساخته‌اند. بر اساس آن، باید صفات منسوب به زنان و مردان، فارغ از تبعیض و سلسله مراتب، در هم آمیخته شوند. راهبرد سوم، مؤنث‌محورانه است که صفات منسوب به زنان را برتر می‌داند و زنان را تشویق به حفظ آنها می‌کند. در واپسین راهبرد، برخی پای می‌فشارند که هر چند زنان و مردان با یکدیگر متفاوت‌اند، تفاوت آنها گونه‌ای حُسن است و نباید در پی انکار آن برآمد و این دو موجود با هم برابرند[۱۰][۱۱].

دیدگاه اسلام

منابع

جستارهای وابسته

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. فرهنگ واژه‌ها، ۴۲۳.
  2. مسئله زن‌، اسلام و فمینیسم‌، ۲۴۷.
  3. فرهنگ واژه‌ها، ۴۲۴.
  4. فرهنگ شیعه، ص 367.
  5. فرهنگ شیعه، ص 368.
  6. کتاب نقد، ۱۷/ ۱۵۷؛ مسئله زن، اسلام و فمنیسم‌، ۲۵۴.
  7. فرهنگ شیعه، ص 368.
  8. مسئله زن، اسلام و فمنیسم‌، ۲۵۶.
  9. فرهنگ شیعه، ص 368.
  10. ایدئولوژی سیاسی‌، ۳۴۸.
  11. فرهنگ شیعه، ص 368.
  12. زن در آیینه جلال و جمال‌، ۳۶.
  13. فرهنگ شیعه، ص 369.
  14. ﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُم مِّن ذَكَرٍ وَأُنثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ ؛ سوره حجرات، آیه ۱۳.
  15. فرهنگ شیعه، ص 369.
  16. نظام حقوق زن در اسلام‌، ۱۲۶- ۱۰۹؛ ۱۶۹، ۱۷۰.
  17. کتاب نقد، ۱۷/ ۱۵۲ و ۱۵۳.
  18. فرهنگ شیعه، ص 369.