خبیب انصاری

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Msadeq (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۵ دسامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۰:۱۷ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:

مقدمه

خُبَیب بن عَدی بن مالک انصاری، از تیره بنی جحجبای بنی عمرو بن عوف از اوس است.[۱] اطلاعات فراوانی از زندگی خبیب تا سال سوم هجرت در دست نیست. هرچند بسیاری از محدّثان از حضور او در نبرد بدر سخن گفته،[۲]تاریخ نگارانِ فراوانی بودن او در بدر را انکار کرده‌اند.[۳] شرکت او در جنگ اُحُد (سال سوم) را نیز به رغم سکوت منابع نخستین، تنها ابن‌جوزی مؤرخ سده ششم گزارش کرده است.[۴].[۵].

خبیب در سریه رجیع در سال سوم هجری

شرکت خبیب در سریه رجیع، اسارت و اعدام او به دست قریش، عامل اصلی شهرت وی در منابع است. در این اعزام، پیامبر(ص) ۷ تن از مسلمانان را در صفر سال سوم هجرت برای آگاهی یافتن از وضعیت قریش، به سوی مکه گسیل داشت که در رجیع ـ آبگاهی در ۷۰ کیلومتری شمال مکه در شرق عسفان است که امروزه آن را وطیه خوانند [۶] ـ بنی‌لحیان ساکن آن منطقه، آنان را شناسایی و به انگیزه کسب امتیاز از قریش به آنها حمله کردند. بنی‌لحیان از مسلمانان خواستند بی‌هیچ مبارزه تسلیم شوند و برخلاف دیگران که تا شهادت ستیز کردند، خبیب برای نجات جان خود و با توجه به سوابقِ آشنایی‌اش با مکیان [۷] به اسارت تن داد [۸]و همراه او به نام زید بن دَثِنّه یکی دیگر از پیروان پیامبر(ص) نیز به اسارت درآمد. به گزارش واقدی، بنی‌لحیان آن دو را در ذی‌قعده همان سال و به فاصله ۹ ماه از تاریخ اعزامشان، به مکه بردند و به قریش فروختند.[۹] در گزارش واقدی این ابهام هست که معلوم نیست در این ۹ ماه چه حادثه‌ای برای اعزامیان رخ داده است و کِی به اسارت رسیده و چه مدتی نزد لحیان بوده‌اند.

بهایی را که قبیله بنی‌نوفل قریش در ازای خبیب پرداخت، آزادی دو اسیر بنی‌لحیان در مکه، یا پرداخت ۸۰ مثقال طلا یا ۵۰ یا ۱۰۰ شتر یاد کرده‌اند.[۱۰] برخی اقدام بنی‌نوفل در زمینه خرید و شرکت در مراسم اعدام او را شاهدی بر حضور خبیب در بدر و قتل حارث نوفلی به دست او دانسته‌اند؛[۱۱] اما بسیاری از مؤرّخان، همچنان‌که شرکت او را در بدر انکار کرده‌اند، قاتل حارث نوفلی را نیز خبیب بن اساف می‌دانند.[۱۲] به گزارش بلاذری نیز بنی‌نوفل، خبیب را به انتقام یکی دیگر از کشتگان بدر، یعنی طعیمة بن عدی بن نوفل، کشتند.[۱۳] برخی، فرزندان کشتگان بدر، ابا اهاب بن عزیز، عکرمة بن ابی‌جهل، اخنس بن شریق، عبیدة بن حکیم بن اوقص، امیة بن ابی‌عتبه، صفوان بن امیه و بنوحضرمی را نیز در خرید خبیب شریک می‌دانند،[۱۴] ازاین‌رو پرداخت قیمت خبیب به دست بنی‌نوفل، دلیل نیست که او قاتل یکی از نوفلیانِ در بدر بوده است و تنها به جهت انتقام از مسلمانان تلقی می‌شود.

خبیب را تا پایان محرّم به مدت دو ماه و اندی در خانه کنیزی از آل‌نوفل به نام ماویه یا مردی به نام موهب زندانی کردند، تا پس از گذشت ماه‌های حرام او را بکشند.[۱۵] ماویه پس از آن داستان، از اخلاق نیکو و عبادت‌های خبیب و کرامت‌هایی الهی به او یاد کرد؛ از جمله او در فصلی که هیچ انگوری در مکه یافت نمی‌شد، خوشه‌های درشت انگوری نزد خبیب دیده بود و آن را رزق الهی برای وی می‌دانست؛[۱۶] همچنین از عبادت‌ها و تلاوت شبانگاهی خبیب که مایه تأثر زنانی شده بود که صدایش را می‌شنیدند، خاطره داشت. تنها چیزهایی که خبیب از او خواسته بود، آب نوشیدنی، غذای پاک و آگاهی از زمان اعدامش بود.[۱۷] وقتی ماویه خبر نزدیک شدن زمان اعدام را به وی داد، خبیب بی‌آنکه خود را ببازد، از او خواست تا برای زدودن موهای زائد بدنش تیغی برایش تهیه کند و ماویه تیغ را به دست کودکش داد تا به خبیب بدهد و پس از رفتنش نگران شد خبیب به او صدمه زند؛ ولی وی به ماویه اطمینان داد که هیچ‌گاه کشتن کودک را قصد نکرده است و در اسلام مکر و نیرنگ روا نیست. منابع بسیاری این گزارش را با اختلافاتی جزئی آورده‌اند.[۱۸].[۱۹].

اعدام خبیب

جستارهای وابسته

منابع

  1. نجاتی، محمد سعید، مقاله «خُبَیب انصاری»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۲

پانویس

  1. جمهرة انساب العرب، ص ۳۳۶؛ تاریخ خلیفه، ص ۴۳؛ الاصابه، ج ۲، ص ۲۲۵.
  2. المصنف، ج ۵، ص ۳۵۴؛ معرفة الصحابه، ج ۲، ص ۲۲۱؛ تاریخ الاسلام، ج ۲، ص ۲۳۱.
  3. المغازی، ج ۱، ص ۸۱؛ عیون الاثر، ج ۲، ص ۱۲.
  4. المنتظم، ج ۳، ص ۲۰۹.
  5. نجاتی، محمد سعید، مقاله «خُبَیب انصاری»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۲.
  6. المغازی، ج ۱، ص ۳۵۴ ـ ۳۵۵؛ معجم‌البلدان، ج ۳، ص ۲۹؛ المعالم الاثیره، ص ۱۲۵.
  7. المغازی، ج ۱، ص ۳۵۵.
  8. السیرة النبویه،، ج ۳، ص ۱۷۱؛ تاریخ طبری، ج ۲، ص ۷۷؛ الاستیعاب، ج ۳، ص ۹۲۹.
  9. المغازی، ج ۱، ص ۳۵۷.
  10. المغازی، ج ۱، ص ۳۵۷.
  11. فتح‌الباری، ج ۷، ص ۲۹۲ ـ ۲۹۳؛ عمدة القاری، ج ۲۵، ص ۹۹؛ الوافی بالوفیات، ج ۱۳، ص ۱۷۸.
  12. انساب الاشراف، ج ۹، ص ۴۰۱؛ المغازی، ج ۱، ص ۸۱.
  13. انساب الاشراف، ج ۱۱، ص ۲۵۵ ـ ۲۵۶.
  14. سبل الهدی، ج ۶، ص ۴۲.
  15. الطبقات، ج ۲، ص ۴۳؛ المنتظم، ج ۳، ص ۲۰۹.
  16. المغازی، ج ۱، ص ۳۵۷؛ السیرة النبویه، ج ۳، ص ۱۷۲.
  17. المغازی، ج ۱، ص ۳۵۷ ـ ۳۵۸.
  18. المغازی، ج ۱، ص ۳۵۷ ـ ۳۵۸؛ السیرة النبویه، ج ۳، ص ۱۷۲؛ الطبقات، ج ۸، ص ۲۳۳ ـ ۲۳۴.
  19. نجاتی، محمد سعید، مقاله «خُبَیب انصاری»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۲.