بنیسهم
- این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
مقدمه
بنیسهم منسوب به سهم بن عمرو بن هُصیص از تیرههای قریش از قبایل عدنانیاند که شاخههای عدیّ، مُرّه و جُمح در عرض آن قرار دارند. بنیسهم متشکل از تبار سعد و سعید فرزندان سهم هستند.[۱] آنان یکی از ۱۰ تیره قریشیاند که در جاهلیت از شرافت و منزلتی برخوردار بودند [۲] و اداره برخی امور مکه را بر عهده داشتند.[۳] محل سکونت آنان در شهر مکه پیرامون کعبه بود، به گونهای که یکی از درهای مسجدالحرام به باب بنیسهم شهرت داشته است.[۴]چون بنیسهم در بخش مرکزی مکه ساکن بودند از جمله قریشیان بطائح خوانده شدند [۵] محلّه ایشان در غرب مکه و از یک سمت به دارالندوه متصل بود.[۶] از چاههای آنان در منطقه به غمر [۷] و زمزم [۸] اشاره شده که مکان اولی مشخص نیست.
بنیسهم هرگاه میخواستند از حمایت قبیله خود بهرهمند شوند، روی صخرهای به نام "مسلم" میرفته، فریاد "واصباحا" سر میدادند. عاص بن وائل سهمی از بزرگان این تیره، با تضییع حق یکی از مسافران مکه، زمینهساز پیدایش پیمان حلف الفضول در حمایت از ستمدیدگان گردید.[۹] بر اثر قرابت نَسَبی بنیسهم و بنی عدی و مناسبات خانوادگی میان آن دو، این دو تیره با یکدیگر همپیمان شدند و در برخی منازعات از هم حمایت میکردند؛ اما در حادثهای به دست بنیعدی که به قتل یکی از سهمیان انجامید این پیمان شکسته شد.[۱۰] بنیسهم در درگیری و رقابت خاندان قصی میان بنیعبد مناف و بنیعبدالدار بر سر مناصب مکه، جانب بنیعبدالدار را گرفتند و با دیگر حامیان بنیعبدالدار پیمانی بستند که به پیمان "لعقة الدم" شهرت یافت؛ گویا بنیسهم پس از کشتن شتر (یاگاوی) خون آن را در ظرفی ریخته، ضمن پیمان با بنی عبدالدار، دستان خود را در آن خون فروبردند.[۱۱] گفته شده: بنیسهم که از حیث شمار اشراف و بزرگان نسبت به دیگر تیرههای قریش فزونی داشتند در این خصوص در مقام رقابت و تفاخر برآمدند. در شمارش، تعداد بزرگان بنیعبدمناف فزونی یافت، از اینرو بنیسهم افرادی از بزرگان خود را که در قید حیات نبودند نیز برشمردند و آنگاه بر بنی عبد مناف فزونی یافتند، زیرا در جاهلیت شمار سهمیها بیشتر از بنیعبدمناف بود. بنا به نظر برخی مفسران سوره تکاثر به همین موضوع اشاره دارد: ﴿أَلْهَاكُمُ التَّكَاثُرُ حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقَابِرَ كَلاَّ سَوْفَ تَعْلَمُونَ ثُمَّ كَلاَّ سَوْفَ تَعْلَمُونَ كَلاَّ لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ﴾ [۱۲]. [۱۳]
پس از ویران شدن خانه کعبه (۵ سال پیش از بعثت)[۱۴] بر اثر سیل، هنگامی که رسول خدا(ص) برای جلوگیری از اختلاف قبایل برای نصب حجرالاسود آن را در درون ردای خود قرار دادند تا نمایندگان قبایل همگی در نصب حجرالاسود شرکت داشته باشند. آنان نیز گوشهای از ردای پیامبر(ص) را برگرفتند.[۱۵].[۱۶].
بنی سهم در دوره پیامبر
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ النسب، ص ۲۱۴؛ جمهرة انساب العرب، ص ۴۶۴.
- ↑ المفصل، ج ۴، ص ۱۱۲؛ المنمق، ص ۱۱۱.
- ↑ المفصل، ج ۴، ص ۹۱.
- ↑ مسند احمد، ج ۷، ص ۵۴۷؛ المعجم الکبیر، ج ۲۰، ص ۲۸۹؛ تاریخ دمشق، ج ۱۰، ص ۸۰.
- ↑ المحبر، ص ۱۶۷؛ المفصل، ج ۴، ص ۲۶ ـ ۲۷.
- ↑ تفسیر قرطبی، ج ۲، ص ۸۸؛ تاریخ دمشق، ج ۲۳، ص ۸۰.
- ↑ اخبار مکه، ج ۲، ص ۲۲۰؛ السیرة النبویه، ج ۱، ص۱۴۹.
- ↑ اخبار مکه، ج ۲، ص ۲۱۹.
- ↑ المنمق، ص ۱۱۱، ۱۸۶.
- ↑ المنمق، ص ۲۶۷.
- ↑ المنمق، ص ۳۳، ۲۷۴؛ تاریخ یعقوبی، ج ۱، ص ۲۴۸؛ الطبقات، ج ۱، ص ۶۳.
- ↑ زیادهخواهی شما را سرگرم داشت، تا با گورها دیدار کردید. هرگز! به زودی خواهید دانست، دگر باره هرگز! به زودی خواهید دانست، هرگز! اگر به «دانش بیگمان» بدانید، به راستی دوزخ را خواهید دید؛ سوره تکاثر، آیه: ۱- ۶.
- ↑ التبیان، ج ۱۰، ص ۴۰۲؛ اسباب النزول، ص ۴۰۰؛ تفسیر قرطبی، ج ۲۰، ص ۱۱۵.
- ↑ بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۲۴۲.
- ↑ الطبقات، ج ۱، ص ۱۱۶؛ تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۱۹ ـ ۲۰.
- ↑ مرادینسب، حسین، مقاله «بنیسهم»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۶.