روح

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Wasity (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۶ مهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۳:۴۴ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.


اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل روح (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

معناشناسی روح

معنای لغوی

روح در لغت، مبدأ حیات و با آن، پدیده زنده بر احساس و حرکت ارادی تواناست[۱]. لفظ مذکر و مؤنث آن یکسان است و گاهی مجازی بر چیزی اطلاق می‌شود که مایه بروز آثار نیکویی است، چنان‌که علم، حیات نفوس به‌شمار می‌آید[۲]. به دیده برخی، واژه روح بیشتر در کتاب مقدس (انجیل) مجاز به کار رفته و معنای آن از قراین دانسته می‌شود[۳][۴].

معنای اصطلاحی

روح در قرآن

  1. روح مقدسی که پیامبران را برای ادای وظیفۀ الهی‌شان یاری می‌کند[۱۸]؛
  2. نیرویی معنوی و الهی که مؤمنان را پشتیبانی می‌کند[۱۹]؛
  3. فرشتۀ وحی که "امین" نیز خوانده می‌شود[۲۰]؛
  4. فرشتۀ بزرگی از فرشتگان خاص خدا یا مخلوقی برتر از فرشتگان[۲۱]؛
  5. قرآن و وحی[۲۲]؛
  6. روح انسان[۲۳]؛
  7. روح خدا[۲۴].[۲۵]

آیه روح

روح در روایات

در روایات سخن از چند نوع روح به میان آمده است:

  1. روح حیات؛
  2. روح قوت؛
  3. روح شهوت؛
  4. روح ایمان؛
  5. روح القدس.

معاد، دلیل وجود روح

  • قرآن کریم زندگی پس از مرگ را قطعی شمرده است: ﴿وَلَا تَقُولُوا لِمَنْ يُقْتَلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتٌ بَلْ أَحْيَاءٌ وَلَكِنْ لَا تَشْعُرُونَ[۲۹]؛ ﴿وَقَالُوا أَإِذَا ضَلَلْنَا فِي الْأَرْضِ أَإِنَّا لَفِي خَلْقٍ جَدِيدٍ بَلْ هُمْ بِلِقَاءِ رَبِّهِمْ كَافِرُونَ قُلْ يَتَوَفَّاكُمْ مَلَكُ الْمَوْتِ الَّذِي وُكِّلَ بِكُمْ ثُمَّ إِلَى رَبِّكُمْ تُرْجَعُونَ[۳۰] و از سویی دیگر، جسم آدمی پس از مرگ می‌پوسد و از میان می‌رود این نشان می‌دهد چیزی جز بدن، زنده می‌ماند: ﴿أُولَئِكَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ خَالِدِينَ فِيهَا جَزَاءً بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ[۳۱]؛ ﴿قِيلَ ادْخُلُوا أَبْوَابَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا فَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِينَ[۳۲].
  • برای اثبات وجود و اصالت روح گفته‌اند، همۀ اجزای مادی بدن همواره در حال تغییر و جایگزینی‌اند. سلول‌های بدن می‌میرند و سلول‌هایی دیگر بر جای آنها می‌نشینند؛ اما خود انسان همان است و دگرگون نمی‌شود، یعنی انسان جز اجزای مادی، حقیقتی دیگر دارد که ثابت و ماندگار است و تغییر نمی‌پذیرد و مرگ ندارد و عامل وحدت شخصیت اوست و این همان روح است[۳۳]. بدون اثبات بقای روح، وحدت و یگانگی انسان دنیوی و اخروی اثبات‌ناپذیر است و معاد نیز که از اصول دین است معنا نمی‌یابد[۳۴].

مجرد بودن روح

  • علمای اسلام معتقدند چون روح مجرد و منزه از ماده است، جاودان و ماندگار می‌ماند از دلایل تجرد روح، پدیدۀ رؤیا است که گاه آدمی را از آینده خبر می‌دهد: ﴿فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْيَ قَالَ يَا بُنَيَّ إِنِّي أَرَى فِي الْمَنَامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ فَانْظُرْ مَاذَا تَرَى قَالَ يَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِي إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِينَ[۳۵]. اگر دستگاه ادراکی انسان تنها از ماده باشد، نخواهد توانست از آنچه هنوز در جهان اتفاق بیافتاده است، آگاه گردد؛ زیرا ماده محصورِ زمان و مکان است[۳۶].[۳۷]

منابع

جستارهای وابسته

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. مفردات، ص ۳۶۹، «روح»؛ المیزان، ج ۱۳، ص ۱۹۵.
  2. المیزان، ج ۱۳، ص ۱۹۵.
  3. قاموس کتاب مقدس، ص ۴۲۴.
  4. اسحاق‌نیا تربتی، سید رضا، مقاله «روح»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۴.
  5. ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۲۷۳.
  6. ر.ک: طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان‌، ج۱۰، ص ۱۱۸؛ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه‌، ج ۱۲، ص ۲۵۵.
  7. ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۲۷۳.
  8. ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ‌نامه دینی، ص۱۰۶.
  9. ر.ک: المبدأ و المعاد، ۳۱۳؛ طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان‌، ج۱، ص ۳۵۲ ـ۳۵۰.
  10. التحقیق، ج ۴، ص ۲۲۶، «روح».
  11. المیزان، ج ۱۲، ص ۲۰۵، ۲۰۷؛ ج ۱۳، ص ۱۹۸؛ البرهان، ج ۳، ص ۵۸۳ - ۵۸۴.
  12. شرح فصوص الحکم، قیصری، ص ۱۳۷ - ۱۳۸.
  13. تفسیر صدرالمتألهین، ج ۷، ص ۲۲؛ تفسیر الصراط المستقیم، ج ۱، ص ۲۷۹.
  14. تفسیر صدرالمتألهین، ج ۱، ص ۴۷۷.
  15. شرح فصوص الحکم، ابن ترکه، ص ۵۶۹.
  16. مواهب الرحمن، ج ۱، ص ۳۵۴.
  17. اسحاق‌نیا تربتی، سید رضا، مقاله «روح»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۴.
  18. سورۀ بقره، آیۀ ۲۵۳.
  19. سورۀ مجادله، آیۀ ۲۲.
  20. سورۀ شعراء، آیۀ ۱۹۳.
  21. سورۀ قدر، آیۀ ۴.
  22. سورۀ شوری، آیۀ ۵۲.
  23. سورۀ ص، آیۀ ۷۲.
  24. سورۀ نساء، آیۀ ۱۷۱.
  25. ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۲۷۳.
  26. «و با روحی از خویش تأییدشان کرد» سوره مجادله، آیه ۲۲.
  27. «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ: مَا مِنْ مُؤْمِنٍ إِلَّا وَ لِقَلْبِهِ أُذُنَانِ فِی جَوْفِهِ أُذُنٌ یَنْفُثُ فِیهَا الْوَسْوَاسُ الْخَنَّاسُ وَ أُذُنٌ یَنْفُثُ فِیهَا الْمَلَکُ فَیُؤَیِّدُ اللَّهُ الْمُؤْمِنَ بِالْمَلَکِ فَذَلِکَ قَوْلُهُ‌ وَأَیَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ»؛ اصول کافی، ج ۲، ص ۲۶۷.
  28. ر.ک: مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ص ۷۹.
  29. «و کسانی را که در راه خداوند کشته می‌شوند مرده نخوانید که زنده‌اند امّا شما درنمی‌یابید» سوره بقره، آیه ۱۵۴.
  30. «و گفتند: آیا چون در (زیر) زمین ناپدید گشتیم، آفرینش تازه‌ای خواهیم داشت؟ بلکه آنان لقای پروردگارشان را منکرند. بگو: آن فرشته مرگ که بر شما گمارده‌اند جان شما را می‌ستاند سپس به سوی پروردگارتان بازگردانده می‌شوید» سوره سجده، آیه ۱۰ ـ ۱۱
  31. «آنان به پاداش آنچه انجام می‌دادند بهشتی‌اند در حالی که در آن جاودانند» سوره احقاف، آیه ۱۴.
  32. «گفته می‌شود: از درهای دوزخ درآیید که در آن جاودانید پس جایگاه کبرورزان، بد جایگاهی است» سوره زمر، آیه ۷۲.
  33. ر.ک: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه‌، ج۱۲، ص۲۶۳ ـ۲۶۴.
  34. ر.ک: طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج۱۳، ص۲۰۹ ـ۲۱۰.
  35. «و چون در تلاش، همپای او گشت (ابراهیم) گفت: پسرکم! من در خواب می‌بینم که تو را سر می‌برم پس بنگر که چه می‌بینی؟ گفت: ای پدر! آنچه فرمان می‌یابی انجام ده که- اگر خداوند بخواهد- مرا از شکیبایان خواهی یافت» سوره صافات، آیه ۱۰۲.
  36. ر.ک: المبدأ والمعاد، ص ۳۱۹؛ طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان‌، ج۱۷، ص ۲۶۹.
  37. ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۲۷۴.