تفسیر اخلاقی

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Msadeq (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۸ ژانویهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۶:۰۴ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:

مقدمه

در تفسیر اخلاقی مفسر به بیان مقاصد اساسی قرآن‌کریم اهتمام می‌ورزد تا فطرت آدمیان را بیدار کرده، پرده غفلت را از مقابل نور فطرت - که خداوند در او به ودیعت نهاده- برافکند، و برای رسیدن به این هدف، به کشف آموزه‌های دقیقی می‌پردازد که خداوند به آدمیان القا کرده است (به‌ویژه احکام اخلاقی). از این رو، مفسر چیزی را تفسیر می‌کند که نیاز انسان مسلمان را در زمینه اخلاق- چه از نظر آرا و اندیشه و چه از نظر عمل- تأمین کند، و با استفاده از مفهوم و برداشت اخلاقی‌ای که مفسر به‌آن دست یافته است، به حل مشکلات اجتماعی و سیاسی می‌پردازد.

دلایل گرایش به چنین شیوه تفسیری یکی این است که اساساً فلسفه بعثت انبیا تربیت انسان و رساندن او به اهداف بلند اخلاقی است؛ و دیگر این که این مفسران معتقدند هرگونه تغییری در انسان و جامعه بشری، از تغییر اخلاقی در انسان سرچشمه می‌گیرد[۱].[۲]

مفسّران اخلاقی

مفسّران اخلاقی، کتاب تفسیری خویش را با عنایت خاص به بررسی مسائل اخلاقی، اجتماعی و تربیتی نوشته‌اند. برخی از این مفسران عبارتند از:

  1. شیخ اسماعیل حقی بروسوی از دانشمندان حنفی مسلک که در ترکیه متولد شد. وی تألیفاتی از جمله: رساله خلیلیه (درباره صوفیگری)، الأربعون حدیثاً، الفروقات و تفسیر روح البیان دارد با زبان عربی، که حاوی عبارات روشن و اشعار ترکی، فارسی که در ده جلد انتشار یافته است. شیخ اسماعیل در سال ۱۱۲۷ ق وفات یافت.
  2. علاّمه سید محمد حسین فضل‌الله از علمای معاصر شیعه اثناعشری و از مجاهدان لبنانی که آثار متعددی نیز نگاشته‌اند؛ از جمله تفسیر من وحی القرآن به زبان عربی، که با کلیاتی از پیام سوره و آیه شروع می‌شود و به تحلیل موضوع می‌پردازد. مؤلف بیشتر به بحث‌های موضوعی پرداخته و کمتر به جنبه‌های ادبی وارد شده است. این تفسیر را دارالزهرای بیروت در یازده جلد چاپ کرده است[۳].[۴]

منابع

پانویس

  1. ایازی، محمد علی، المفسرون حیاتهم ومنهجهم، صفحه ۵۴
  2. فرهنگ نامه علوم قرآنی، ج۱، ص۱۷۵۳.
  3. ایازی، محمد علی، المفسرون حیاتهم ومنهجهم،صفحه (۷۵۳-۸۰۲)و۴۷۵؛ ایازی، محمد علی، آشنایی باتفاسیرقرآن،صفحه ۱۰۲و۵۰.
  4. فرهنگ نامه علوم قرآنی، ج۱، ص۴۴۸۰.