واقفیه در فقه اسلامی

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Heydari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۱ ژانویهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۲۲:۱۰ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

این مدخل مرتبط با مباحث پیرامون واقفیه است. "واقفیه" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:

مقدمه

فقهای شیعه عقیده واقفه را محکوم کرده و قایلان به این باور را ضعیف دانسته‌اند؛ ولی نکته مهمی وجود دارد که شماری از آنان مانند علی بن ابی حمزه بطائنی و دیگران، روایات زیادی از امام صادق و امام کاظم(ع) نقل کرده‌اند، بنابراین آگاهی از موضع فقها راجع به این دسته روایات مهم است. درباره تعدادی از اینان ذکر شده که روایات آنان قبل از وقف، قابل اعتماد است. این مطلب درباره ابن ابی حمزه نقل شده است[۱]؛ البته برخی وی را غیرموثق می‌دانند. شیخ صدوق در هنگام نقل روایتی که در آن بطائنی است می‌نویسد: او بطائنی معروف است و او از استوانه‌های اصلی واقفه بود؛ وی ضعیف است[۲].

صاحب وسایل الشیعه می‌نویسد: اگر علما به روایتی از واقفه اعتماد کرده‌اند، ممکن است آن را قبل از وقف از وی نقل کرده باشند[۳]. درباره برخی از آنان نیز ذکر شده که در حدیث ثقه هستند؛ مانند ابن سعید مکاری که ذکر شد یا سماعة بن مهران که روایاتی از امام صادق(ع) دارد. شیخ طوسی او را واقفی دانسته[۴]، ولی نجاشی اشاره به وقف وی نکرده و او را ثقۀ ثقه دانسته است[۵].

برخی نیز ملعون و غیرموثق معرفی شده‌اند؛ مانند محمد بن بشیر اسدی که افزون بر قول به امامت موسی بن جعفر(ع)، خود را نماینده حضرت می‌دانست[۶]. امام رضا(ع) می‌فرماید: محمد بن بشیر بر امام کاظم(ع) دروغ بست، خداوند هم گرمی آهن را به او چشاند[۷]. او با تردستی آشنا بود[۸] و خود را پیرو موسی بن جعفر(ع) می‌دانست که کشته شد[۹]. شیخ طوسی به تناسب نقل روایتی می‌گوید واقفه قایل به حرمت گوشت گاومیش بودند[۱۰].[۱۱]

جستارهای وابسته

پرسش مستقیم

منابع

پانویس

  1. احمد بن زین العابدین علوی عاملی، مناهج الأخیار فی شرح الإستبصار، ج۱، ص۵۸.
  2. هو البطائنى المعروف و كان من عمد الواقفة ضعيف؛ شیخ صدوق، من‎ لایحضره ‎الفقیه، ج۴، ص۴۸۸.
  3. كأن يكون سماعه منه قبل عدوله عن الحق و قوله بالوقف؛ محمد بن حسن حرعاملی، وسائل الشیعه، ج۳۰، ص۲۰۴.
  4. شیخ طوسی، رجال الطوسی، ص۳۳۷.
  5. احمد بن علی نجاشی، رجال النجاشی، ص۱۹۳.
  6. حسن بن موسی نوبختی، فرق الشیعه، ص۸۳.
  7. شیخ طوسی، إختیار معرفة الرجال، ص۳۰۳.
  8. شیخ طوسی، إختیار معرفة الرجال، ص۴۷۷.
  9. شیخ طوسی، إختیار معرفة الرجال، ص۴۸۰-۴۸۲.
  10. « الْحَسَنُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سَمَاعَةَ عَنْ صَالِحِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ عَبْدِ الْحَمِيدِ بْنِ مُفَضَّلٍ السَّمَّانِ قَالَ: سَأَلْتُ عَبْداً صَالِحاً(ع) عَنْ سَمْنِ الْجَوَامِيسِ فَقَالَ: لَا تَشْتَرِهِ وَ لَا تَبِعْهُ. قَالَ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ: هَذَا الْخَبَرُ مُوَافِقٌ لِمَذْهَبِ الْوَاقِفَةِ لِأَنَّهُمْ يَعْتَقِدُونَ أَنَّ لَحْمَ الْجَوَامِيسِ حَرَامٌ. فَأَجْرَوُا السَّمْنَ مَجْرَاهُ وَ ذَلِكَ بَاطِلٌ عِنْدَنَا، لَا يُلْتَفَتُ إِلَيْهِ»؛ شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج۷، ص۱۲۸، ش۵۶۱.
  11. ذاکری، علی اکبر، سیره فرهنگی و اجتماعی معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه، ص ۳۱۹.