سعد بن مالک

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Msadeq (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۹ مارس ۲۰۲۲، ساعت ۱۷:۰۸ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:

مقدمه

سعد، فرزند مالک بن سنان بن عبید بن ثعلبه انصاری و کنیه‌اش ابوسعید بود و همگان او را به کنیه‌اش ابوسعید خدری می‌شناسند.

ابوسعید از بزرگان قبیله خزرج و از اصحاب رسول خدا(ص) بود. وی از فقهای عصر خویش و در برخی نقل‌ها آمده که: او از فقها و اهل فتوا و خود و پدرش هر دو از اصحاب رسول خدا(ص) بودند. هم چنین او اخبار و احادیثی از حضرت علی(ع) و سایر خلفا و زید بن ثابت و دیگران روایت کرده که در کتاب‌های حدیث و تاریخ ثبت و به یادگار مانده است[۱]. ابن حجر و ابن سعد نقل می‌کنند که در میان جوانان اصحاب رسول خدا(ص) هیچ کس فقیه‌تر از ابوسعید خدری نبوده است[۲]. او همچنین از یاران و اصحاب امیرالمؤمنین(ع) به شمار می‌آید[۳].

پیامبر(ص) به وی اجازه نداد تا در نبردهای اولیه اسلام شرکت کند، چرا که آن حضرت او را برای پیکار، بسیار جوان می‌دید و از همین رو از فضیلت جهاد در راه خدا محروم ماند. اما پس از بلوغ در غزوه خندق و پس از آن در دوازده غزوه حضور یافت و بر ضد کفار و مشرکین وارد جنگ شد؛ و در زمان خلافت و امامت امیرالمؤمنین(ع) در جنگ نهروان، در کنار آن حضرت حضور داشت[۴].[۵]

ابوسعید و ‌ایمان و اعتقاد به ولایت امیرمؤمنان(ع)

افرادی که پس از رحلت پیامبر اسلام(ص) بر ‌ایمان راستین خود پایدار مانده و از راه و رسم نبوی عدول نکردند و حضرت علی(ع) را جانشین بلافصل پیامبر اسلام(ص) می‌دانستند، عبارتند از: سلمان فارسی، ابوذر غفاری، مقداد بن اسود کندی، عمار یاسر، جابر بن عبدالله انصاری، حذیفة بن یمان، ابو الهیثم بن تیهان، سهل بن حنیف، ابوایوب انصاری، عبدالله بن صامت، عباده بن صامت، خزیمة بن ثابت، ذو الشهادتین و ابوسعید خدری[۶].

ابن ابی الحدید از ابوسعید خدری نقل می‌کند که گفت: "ما به نور ‌ایمان خود علی بن ابی طالب(ع) را دوست می‌داشتیم و هر کس هم او را دوست می‌داشت، می‌دانستیم که او از ماست"[۷]؛

باز همو از ابوسعید از رسول خدا(ص) نقل می‌کند که پیامبر فرمود: "بهترین مردم حمزه و جعفر بن ابی طالب و علی بن ابی طالب(ع) هستند"[۸].

ابو هارون عبدی می‌گوید: من نظر و رأی خوارج را دیدم و شنیدم تا در نزد ابوسعید خدری رفتم و دیدم او می‌گوید: مردم به پنج عمل دستور داده شده‌اند ولی چهار مورد آن را عمل و یکی را رها کرده‌اند! مردی به او گفت: ای ابوسعید این چهار تا کدام است که به آن عمل کرده‌اند؟ گفت: نماز، زکات، روزه و حج. من پرسیدم: آن یکی که رها کرده‌اند، کدام است؟ گفت: ولایت علی بن ابی طالب(ع)[۹].

ابوسعید تا آخرین لحظه عمر از ارادت و‌ ایمان خود به ساحت مقدس حضرت علی(ع) دست برنداشت و با ذکر احادیثی که در فضایل امیرالمؤمنین(ع) از رسول خدا به یاد داشت، این حقیقت را بازگو می‌کرد.

او سرانجام در مصاف امیرالمؤمنین(ع) با خوارج نهروان در رکاب حضرت حضور یافت و با شرکت در جهاد در راه خدا و یاری ولی خدا، بیش از پیش ارادت قلبی و ایمانی خود را به اثبات رساند.

خطیب بغدادی می‌نویسد: ابوسعید از فاضل‌ترین انصار است و روایاتی از رسول خدا(ص) در حفظ داشت و بعضی از صحابه مثل جابر بن عبدالله انصاری و عبدالله بن عباس از او نقل حدیث کرده‌اند [۱۰].

البته در کتاب‌های تاریخ نامی‌از حضور ابوسعید در جنگ‌های جمل و صفین در رکاب امیرالمؤمنین(ع) نیامده است و علت عدم حضور او نیز مشخص نیست، شاید عدم حضورش در جنگ‌های جمل و صفین، نابینایی او باشد[۱۱].

وی به سال ۶۱ و به قولی ۶۴ یا ۶۵ یا ۷۴ هجری در مدینه دار فانی را وداع گفت. و در قبرستان بقیع به خاک سپرده شد[۱۲].[۱۳]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. ر.ک: اسد الغابه، ج۵، ص۲۱۱؛ الاصابه، ج۳، ص۷۸؛ تاریخ بغداد، ج۱، ص۱۸۰؛ تهذیب التهذیب، ج۳،ص ۲۹۰ و سیر أعلام النبلاء، ج۴، ص۳۲۰.
  2. الاصابه، ج۳، ص۷۸ و طبقات الکبری، ج۲، ص۳۷۴.
  3. رجال طوسی، ص۴۳، ش۲.
  4. اعیان الشیعه، ج۷، ص۲۲۷.
  5. ناظم‌زاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۱، ص۶۱۷-۶۱۸.
  6. بحارالانوار، ج۱۰، ص۳۵۸ و ر.ک: رجال کشی، ص۳۸، ح۷۸. مخفی نماند که بعضی از این نام واصحاب پیامبر خدا(ص) بلافاصله پس از رحلت آن حضرت، به ولایت و امامت حضرت علی(ع) ایمان و اعتقاد و راسخ داشتند و لحظه‌ای تردید نکردند مثل سلمان و ابوذر و مقداد و... و برخی هم به زودی بازگشتند، برخی هم پس از اندکی زمان بازگشتند اگر چه به ظاهر با ابوبکر و سپس با عمر و عثمان بیعت کردند اما در قلب و دل علی(ع) را امام و پیشوای خود میدانستند.
  7. كُنَّا بِنُورِ إیمَانِنا نُحِبُّ عَلِيَّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ فَمَنْ أَحَبَّهُ عَرَفْنَا أَنَّهُ مِنَّا؛ شرح ابن ابی الحدید، ج۴، ص۱۱۰.
  8. «خَيْرُ اَلنَّاسِ حَمْزَةُ وَ جَعْفَرٌ وَ عَلِيٌّ»؛ شرح ابن ابی الحدید، ج۱۵، ص۷۲.
  9. اعیان الشیعه، ج۷، ص۲۲۷.
  10. تاریخ بغداد، ج۱، ص۱۸۰.
  11. حنش صنعائی میگوید: نزد ابوسعید رفتم و نابینا بود. شرح ابن ابی الحدید، ج۲، ص۲۶۱.
  12. اعیان الشیعه، ج۷، ص۲۲۷ و اسد الغابه، ج۲، ص۲۸۹.
  13. ناظم‌زاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۱، ص۶۱۸-۶۲۰.