امی در کلام اسلامی

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Heydari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۳۱ مهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۷:۲۷ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

مقدمه

  • برای "امی" دو تعریف آمده است:
  1. درس ناخوانده و خط نانوشته[۱]. اکثر محققان طرفدار این نظرند و آن را ترجیح می‌‌دهند[۲].
  2. اهل ام‌القری. طرفداران این نظر، این کلمه را منسوب به ام‌القری (مکه) دانسته‌اند. تعریف دوم به دلایل قاطع و مسلم مردود است؛ قطعاً رسول خدا(ص) از آن جهت امی خوانده شده که درس ناخوانده و خط نانوشته بوده است[۳]. از خود پیغمبر اکرم(ص) روایت شده است: "ما قومی امی هستیم که نه می‌خوانیم و نه می‌نویسیم"[۴][۵].

منابع

پانویس

  1. کاشف الغطا بر این نکته تأکید دارد که مراد از امی بودن این نیست که پیامبر(ص) نمی‌توانست بخواند و بنویسد و بلکه نمی‌خواند و نمی‌نوشت، که به این معنا قرآن کریم در سوره عنکبوت آیه ۴۸ اشاره کرده است. (کاشف الغطاء، پرسش و پاسخ، ص۱۰ - ۹).
  2. محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۴۱.
  3. به نظر ابن خلدون امی بودن پیامبر اکرم(ص) ضعف به حساب نمی‌آید بلکه از آنجا که خواندن و نوشتن از امور اعتباری و نسبی است، برای پیامبر کمال است. همان‌گونه که عدم سرودن شعر برای او به تصریح قرآن نقص نیست، بلکه جایگاه او بالاتر از سرودن شعر است: ﴿وَمَا عَلَّمْنَاهُ الشِّعْرَ وَمَا يَنْبَغِي لَهُ إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ وَقُرْآنٌ مُبِينٌ [و به او شعر نیاموختیم و در خور او (نیز) نیست، این (کتاب) جز پند و قرآنی روشن نیست» سوره یس، آیه ۶۹.
  4. «نَحْنُ أُمَّةٌ أُمِّيَّةٌ لَا نَقْرَأُ وَ لَا نَكْتُبُ»؛ مجلسی، بحارالأنوار، ج۱۶، ص۱۱۹.
  5. محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۴۲.
  6. البته نظر علمای مسلمین با یک تفصیل خاص این است که اکثر قریب به اتفاق علمای شیعه بر این باورند که رسول خدا(ص) قبل از بعثت نه چیزی نوشته و نه خوانده است. دراین‌باره شیخ طوسی در دو کتاب المبسوط و التبیان با تعبیر «مذهب علمائنا کافه» ادعای اجماع می‌‌کند. در میان اهل سنت با التزام کلی به همین عقیده، به دو گروه تقسیم شدند. عده‌ای بر این باورند که پیامبر(ص) قبل از بعثت چنین توانایی را نداشته است؛ ولی عده‌ای دیگر معتقدند چنین توانایی را داشته است؛ ولی خداوند اجازه نداده است او چیزی بنویسد. (مرتضوی، «امی بودن پیامبر»، اندیشه نوین دینی، ش۹، ص۸۳)
  7. مطهری، پیامبر امی، ص۲۰ - ۱۴ و ۴۷ - ۴۰.
  8. محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۴۲.
  9. مرتضوی، «امی بودن پیامبر»، اندیشه نوین دینی، ش۹، ص۸۸ - ۸۴.
  10. محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۴۲.
  11. بنگرید به: عزّامی، درس ناخواندگی پیامبر(ص).
  12. طبری، تاریخ طبری، ج۳، حوادث سال نهم.
  13. محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۴۳.