سقایی

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Heydari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲ ژوئن ۲۰۲۲، ساعت ۱۵:۱۳ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

سقایی یکی از منصب‌های حضرت عبّاس(ع) در عاشورا.

مقدمه

اصل آب رسانی به تشنگان در تعالیم دینی بسیار پسندیده است. امام صادق(ع) فرموده است: «أَفْضَلُ الصَّدَقَةِ إِبْرَادُ كَبِدٍ حَارَّةٍ». برترین صدقه، خنک کردن جگر سوخته و تشنه است. و نیز فرموده است: «مَنْ سَقَى الْمَاءَ فِي مَوْضِعٍ يُوجَدُ فِيهِ الْمَاءُ، كَانَ كَمَنْ أَعْتَقَ رَقَبَةً؛ وَ مَنْ سَقَى الْمَاءَ فِي مَوْضِعٍ لَايُوجَدُ فِيهِ الْمَاءُ، كَانَ كَمَنْ أَحْيَا نَفْساً؛ وَ مَنْ أَحْيَا نَفْساً فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعاً». هر که در جایی که آب هست مردم را سیراب کند، گویا برده ای را آزاد کرده است و هر که آب دهد در جایی که آب نیست، گویا کسی را زنده ساخته است و کسی که یک نفر را زنده کند، گویا به همۀ مردم حیات بخشیده است. و در روایت دیگری از امام باقر(ع) است که خداوند سقایی برای جگرهای تشنه را دوست می‌دارد: «إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى يُحِبُّ إِبْرَادَ الْكَبِدِ الْحَرَّى»[۱]. در کربلا، آب رسانی به خیمه‌ها و حرم سید الشهدا(ع) بر عهدۀ ابا الفضل(ع) بود و او را لقب “سقای دشت کربلا” داده‌اند، مثل لقب قمر بنی هاشم، یا علمدار حسین: «وَ كَانَ الْعَبَّاسُ السَّقَّاءُ قَمَرُ بَنِي هَاشِمٍ صَاحِبَ لِوَاءِ الْحُسَيْنِ»[۲]. در ایام عاشورا و محرّم نیز، عدّه‌ای به یاد آن حماسه و به نشانۀ سقایی حضرت عباس و تشنگی اهل بیت، به سقایی و آب دادن به مردم و دسته‌های عزادار می‌پردازند، چه با مشک، چه با آماده‌سازی منبع آب در معابر عمومی، یا تهیۀ آب خنک. و این را پیروی از شیوۀ مردانگی علمدار کربلا می‌دانند. البته سقّایی، به معنای فروش آب و تقسیم آب در خانه‌ها هم به عنوان یک حرفه، گفته می‌شده است. سقای کربلا، آن چنان فتوّت داشت که با لب تشنه وارد فرات شد ولی خود، آب نخورد و ایثارگری را به اوج رساند و عاقبت هم روز عاشورا، جان را در راه آب آوری برای ذرّیۀ تشنه کام پیامبر از دست داد و دستانش قلم شد و مشک پرآب را نتوانست به خیام حسینی برساند و در کنار فرات، بر خاک افتاد.

به محلّی که مخصوص آب دادن به عزاداران و هیأت‌هاست، یا به ظرف بزرگی از سنگ که مخصوص این کار، تراشیده می‌شد، “سقّاخانه” گفته می‌شد. به نوشتۀ لغت‌نامۀ دهخدا: محلّی که در آن آب ریزند که تشنگان خود را سیراب نمایند، جایی که در آنجا برای تشنگان آب ذخیره کنند و آنجا را متبرک دانند[۳].

منابع

پانویس

  1. هر سه حدیث در وسائل الشیعه، ج۶، ص۳۳۰ و ۳۳۱.
  2. بحار الأنوار، ج۴۵، ص۴۰.
  3. محدثی، جواد، فرهنگ عاشورا، ص ۲۴۴.