مقدمه

در آیه ۹۶ سوره مریم می‌خوانیم: ﴿إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَنُ وُدًّا[۱].

این آیه به خوبی دلالت دارد که ایمان و عمل صالح سرچشمه محبوبیت در میان توده‌های مردم است. آری! ایمان و عمل صالح جاذبه عجیبی دارد که دل‌ها را همچون آهن‌ربا به سوی خود جذب می‌‌کند، حتّی افراد ناپاک و آلوده نیز از پاکان و صالحان لذّت می‌‌برند.

در تفسیر این آیه شریفه روایات زیادی در منابع معروف اهل سنّت به وسیله راویان متعدّد از شخص پیامبر اکرم(ص) نقل شده که این آیه درباره علی بن ابی طالب(ع) است. بارها گفته ایم که نزول آیه در شأن کسی به معنی آن است که مصداق اتمّ و اکمل آن آیه، او است، و این مسأله منافاتی با گستردگی مفهوم آیه ندارد.

در اینجا به سراغ منابع اسلامی می‌‌رویم و گوشه‌هایی از این روایات را مورد بررسی قرار می‌‌دهیم. در شواهد التنزیل روایات متعددی از براء بن عازب و ابورافع و جابر بن عبدالله انصاری و ابن عباس و ابوسعید خدری و محمد بن حنفیه با طرق مختلف نقل می‌‌کنند که این آیه درباره علی بن ابی طالب(ع) است که محبت او را در دل هر فرد با ایمانی جای داده است.

در حدیثی از ابوسعید خدری آمده است که پیامبر اکرم(ص) به علی(ع) فرمود: «يَا أَبَا اَلْحَسَن! قُلِ اَللَّهُمَّ اِجْعَلْ لِي عِنْدَكَ عَهْداً وَ اِجْعَلْ لِي عِنْدَكَ وُدّاً وَ اِجْعَلْ لِي فِي صُدُورِ اَلْمُؤْمِنِينَ مَوَدَّةً»: «ای ابوالحسن! بگو خداوندا! برای من نزد خودت عهد و پیمانی[۲] قرار ده،و محبت مرا در دل‌های مؤمنان بیفکن».

در این هنگام آیه: ﴿إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَنُ وُدًّاا[۳] نازل شد، سپس افزود: ««لاتَلْقى رَجُلا مُؤْمِناً اِلاّ فى قَلْبِهِ حُبٌّ لِعَلِىِّ بن اَبى طالِب»»: «به هیمن جهت فرد با ایمانی را ملاقات نمی‌کنیم مگر اینکه در دل او محبت علی بن ابی طالب(ع) است»[۴].

در حدیث دیگری از جابر بن عبدالله، همین معنی با تفاوت بسیار کمی دیده می‌‌شود[۵].

و نیز همین مضمون از براء بن عازب از پیامبر اکرم(ص) نقل شده است[۶].

و نیز همین معنی از محمد بن حنفیه (به چند طریق) نقل شده با این تفاوت که در این روایات محبت، ذرّیه و اهل بیت(ع) نیز در کنار محبّت او قرار گرفته است[۷].

در این کتاب به طور کلی حدود بیست روایت این معنا را تعقیب می‌‌کند و به طرق گوناگون آمده است.

سیوطی در الدّرالمنثور نیز با طرق مختلف خود این حدیث را از براء بن عازب و از ابن عباس نقل کرده است[۸].

زمخشری در تفسیر کشّاف این روایت را در ذیل آیه شریفه نقل کرده است که پیامبر(ص) به علی(ع) فرمود: «از خداوند بخواه که در نزد خودش عهد و پیمانی برای تو (جهت شفاعت) قرار دهد و برای تو در سینه مؤمنان مودّت و محبّت بیفکند، و در اینجا بود که آیه فوق نازل شد»[۹]

عین همین مضمون را قرطبی مفسّر معروف اهل سنّت در تفسیرش آورده، و همچنین کشّاف، ایرادی هم بر آن وارد نکرده است.[۱۰]

و از شخصیت‌های معروفی که این حدیث را در ذیل آیه نقل کرده‌اند سبط ابن جوزی در تذکره[۱۱] و محب الدین طبری[۱۲] و ابن صباغ مالکی در الفصول المهمّه[۱۳] و هیثمی در الصواعق[۱۴] و ابن صبان در اصعاف الراغبین[۱۵] که نام آنها در کتب مبسوط در مورد امامت و ولایت آمده است.

تنها کسی که در میان مفسّران معروف، موضع منفی در مقابل این حدیث گرفته، آلوسی در روح المعانی است که مطابق معمول حدیث را نقل می‌‌کند و سپس سعی می‌‌کند آن را کم رنگ یا کم اهمیت جلوه دهد.

او بعد از آنکه حدیث بالا را از براء بن عازب نقل می‌‌کند، و با حدیث محمد بن حنفیه تأیید می‌‌نماید، می‌‌گوید: معیار در تفسیر آیه عموم لفظ است نه خصوص سبب نزول[۱۶].

بارها گفته ایم و بار دیگر هم می‌‌گوئیم: هیچ کس نمی‌گوید شأن نزول مفهوم گسترده آیات را محدود می‌‌سازد بلکه شأن نزول، مصداق اتم و اکمل آیه را بیان می‌‌کند.

به تعبیر دیگر آنچه در این روایات درباره امیر مؤمنین(ع) آمده و اینکه محبت او را خداوند در دل‌های جمیع مؤمنان قرار داده، درباره هیچ یک از امّت محمّد(ص)دیده نمی‌شود، و این فضیلتی والا برای امیرمؤمنان علی(ع) است که احدی با او در این فضیلت برابری ندارد. آیا چنین کسی که خداوند قلوب تمام مؤمنان را آکنده از مودّت و محبّت او ساخته از برای منصب الهی امامت و خلافت پیامبر(ص) از همه شایسته‌تر نیست؟[۱۷]

منابع

پانویس

  1. «به زودی (خداوند) بخشنده برای آنان که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده‌اند، (در دل‌ها) مهری خواهد نهاد» سوره مریم، آیه ۹۶.
  2. این تعبیر اشاره به آیه ۸۷ همین سوره است که درباره مسأله شفاعت سخن می‌‌گوید: «آنها مالک شفاعت نیستند مگر کسی که نزد خداوند عهد و پیمانی دارد».
  3. «به زودی (خداوند) بخشنده برای آنان که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده‌اند، (در دل‌ها) مهری خواهد نهاد» سوره مریم، آیه ۹۶.
  4. شواهد التنزیل، جلد ۱، صفحه ۳۶۵، حدیث ۵۰۴.
  5. شواهد التنزیل، جلد ۱، صفحه ۳۵۹، حدیث ۴۸۹ و ۴۹۰.
  6. شواهد التنزیل، جلد ۱، صفحه ۳۵۹، حدیث ۴۸۹ و ۴۹۰.
  7. شواهد التنزیل، جلد ۱، صفحه ۳۶۶ و ۳۶۷ (احادیث ۵۰۵ تا ۵۰۹).
  8. الدّر المنثور، جلد ۴، صفحه ۲۸۷.
  9. کشّاف، جلد ۳، صفحه ۴۷.
  10. تفسیر قرطبی، جلد ۶، صفحه ۴۲۰۰ (ذیل آیه مورد بحث).
  11. تذکره، صفحه ۲۰،
  12. ذخائر العقبی، صفحه ۸۹.
  13. فصول المهمه، صفحه ۱۰۶.
  14. صواعق المحرقه، صفحه ۱۷۰.
  15. اصعاف الراغیبن که در حاشیه نورالابصار چاپ شده، صفحه ۱۱۸.
  16. روح المعانی، جلد ۱۶، صفحه ۱۳۰.
  17. مکارم شیرازی، ناصر، پیام قرآن ج۹، ص۳۳۹.