اسم مستأثر در حدیث
مقدمه
اسم مستأثر در منابع روایی و جوامع حدیثی آمده است که از نظر مفاد و محتوا، به دو دسته تقسیم میشود: ۱. مربوط به بیان خود اسم مستأثر است؛ ۲. در ارتباط با مظهر اسم مستأثر است که ما برای نمونه از هر دسته یک روایت نقل میکنیم:
اول: امام المحدثین، شیخ کلینی در اصول کافی از امام محمد باقر (ع) نقل میکند که فرمودند: «إِنَّ اسْمَ اللَّهِ الْأَعْظَمَ عَلَى ثَلَاثَةٍ وَ سَبْعِينَ حَرْفاً وَ إِنَّمَا كَانَ عِنْدَ آصَفَ مِنْهَا حَرْفٌ وَاحِدٌ فَتَكَلَّمَ بِهِ فَخُسِفَ بِالْأَرْضِ مَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ سَرِيرِ بِلْقِيسَ حَتَّى تَنَاوَلَ السَّرِيرَ بِيَدِهِ ثُمَّ عَادَتِ الْأَرْضُ كَمَا كَانَتْ أَسْرَعَ مِنْ طَرْفَةِ عَيْنٍ وَ نَحْنُ عِنْدَنَا مِنَ الِاسْمِ الْأَعْظَمِ اثْنَانِ وَ سَبْعُونَ حَرْفاً وَ حَرْفٌ وَاحِدٌ عِنْدَ اللَّهِ تَعَالَى اسْتَأْثَرَ بِهِ فِي عِلْمِ الْغَيْبِ عِنْدَهُ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ»[۱]. «اسم اعظم خدای تعالی بر هفتاد و سه حرف استوار است و نزد آصف از این حروف فقط یک حرف بوده که بدان تکلم کرد، پس زمین ما بین او و تخت بلقیس را فرو برد تا آنکه تخت را به دست خویش برگرفت، سپس زمین سریعتر از یک چشم به هم زدن به حال خود برگشت، و در نزد ما «اهل بیت» از حروف اسم اعظم، هفتاد و دو حرف است و یک حرف در نزد خدای تعالی است که مستأثر «متفرّد» به آن در علم غیب نزد خویش است».
تعبیر «حَرْفٌ وَاحِدٌ» در این روایت، شاید عبارت دیگر ﴿عِلْمٌ مِنَ الْكِتَابِ﴾ است که در آیه ﴿قَالَ الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِنْدَهُ قَالَ هَذَا مِنْ فَضْلِ رَبِّي...﴾[۲] آمده است. در این آیه، در عین تجلیل از مقام آصف و ستایش وی، به ناچیزی و کمی این موهبت علمی، نسبت به مجموع علم کتاب اشاره دارد.
از این مطلب نکته دیگری روشن میشود که شاید مراد از هفتاد و دو حرف از اسم اعظم که نزد ائمه (ع) است، ﴿عِلْمُ الْكِتَابِ﴾ باشد که در آیه ﴿وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلًا قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ﴾[۳] آمده است. در تفاسیر روایی آمده که مراد از کسی که علم کتاب نزد او است، امام علی (ع) است. در نتیجه استفاده میشود که مراد از هفتاد و سه حرف اسم اعظم، حرف متعارف نیست، بلکه علوم و حقایق الهی است که کمترین نمود آن حرف است و این علوم، طبق این روایت، هفتاد و سه است که یکی از آن نزد آصف بن برخیا، وزیر حضرت سلیمان بود و هفتاد و دوتای آن نزد ائمه (ع) است و آخرین آن، اسم مستأثر است که مخصوص خدا است؛ پس اسم مستأثر، علم ویژهای خواهد بود. همانگونه که ملاحظه شد، در این روایت، اسم مستأثر و ماهیت آن به طور اجمال مشخص شد.
دوم: علامه مجلسی در بحارالانوار میفرماید: «فِقْهُ الرِّضَا، قَالَ (ع):... اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِكَ وَ مِنْكَ وَ بِعَبْدِكَ الَّذِي جَعَلْتَهُ سَفِيراً بَيْنَكَ وَ بَيْنَ خَلْقِكَ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ نُورِكَ وَ نَفَخْتَ فِيهِ مِنْ رُوحِكَ وَ اسْتَوْدَعْتَهُ فِيهِ مِنْ عِلْمِكَ وَ عَلَّمْتَهُ مِنْ كِتَابِكَ وَ أَمِنْتَهُ عَلَى وَحْيِكَ وَ اسْتَأْثَرْتَهُ فِي عِلْمِ الْغَيْبِ لِنَفْسِكَ ثُمَّ اتَّخَذْتَهُ حَبِيباً وَ نَبِيّاً وَ خَلِيلًا»[۴].
امام رضا (ع) در کتاب فقه الرضا میفرماید: «خدایا! من تو را میخوانم به خودت و از خودت به بندهات که او را میان خود و مخلوقاتت رسول قرار دادی و او را از نورت آفریدی و از روح خودت در او دمیدی و از علم خودت در او ودیعت نهادی و او را از کتابت علم عطا کردی و بر وحی خود، او را امین گردانیدی و او را در علم غیب، برای خودت مخصوص گردانیدی، سپس او را دوست و پیامبر و رفیق خودت قرار دادی».
مفاد این روایت با روایت اول و مانند آن کاملاً متفاوت است؛ زیرا در این روایت، چنین بندهای با این خصوصیات، در علم غیب، مستأثر است. توضیح این مطلب در بحث تعریف اصطلاحی اسم مستأثر خواهد آمد[۵].
پانویس
- ↑ اصول کافی، کلینی، ج۱، ص۲۳۰.
- ↑ «آن که دانشی از کتاب (آسمانی) با خویش داشت گفت: من پیش از آنکه چشم بر هم زنی آن را برایت میآورم و چون (سلیمان) آن (اورنگ) را نزد خود پای برجا دید گفت: این از بخشش (های) پروردگار من است.».. سوره نمل، آیه ۴۰.
- ↑ «و کافران میگویند: تو فرستاده (خداوند) نیستی؛ بگو: میان من و شما خداوند و کسی که دانش کتاب نزد اوست، گواه بس» سوره رعد، آیه ۴۳.
- ↑ مجلسی، بحارالانوار، ج۸۴، ص۶۲ (بیروت، داراحیاء) / ج۸۷، ص۶۲ (تهران، چاپ اسلامیه).
- ↑ [مقاله: اسم مستأثر در ادعيه و اخبار http://emortezaei.blogfa.com/post/25].