اسم مستأثر در معارف دعا و زیارات

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

معنای لغوی

ترکیب وصفی «اسم مستأثر» برگرفته از اسم به معنای نام و مستأثر به معنای ویژه و مخصوص است. اسم، لفظی است که بر معنای مستقل دلالت می‌کند که مقترن به یکی از زمان‌های سه‌گانه (گذشته، حال و آینده) نیست و ریشه لغوی آن برگرفته از «سمو» به معنای علو و بلندی است، نه از «وسم» به معنای علامت و داغ نهادن[۱]. مستأثر، اسم مفعول از باب استفعال است و ریشه آن «اثر» است و مصدر آن استئثار به معنای انفراد و اختصاص به چیزی می‌باشد. اسْتأْثَرَ بالشي‌ء على غيره‌؛ یعنی خود را منحصر و مخصوص به آن چیز کرد[۲][۳].

اسماء الحسنی و اسم مستأثر

مراد از اسماء الحسنی یا اسماء الله الحسنی، نام‌های نیکوی خداوند است. در چهار آیه از قرآن کریم، به اسماء حسنی اشاره شده است:

  1. ﴿وَلِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى فَادْعُوهُ بِهَا[۴]؛
  2. ﴿قُلِ ادْعُوا اللَّهَ أَوِ ادْعُوا الرَّحْمَنَ أَيًّا مَا تَدْعُوا فَلَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى[۵]؛
  3. ﴿اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ لَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى[۶]؛
  4. ﴿هُوَ اللَّهُ الْخَالِقُ الْبَارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى[۷].

در تعداد اسماء حسنای الهی اختلاف‌نظر است، کاشانی می‌گوید: خداوند عالم را اسماء حسنی نامحدود است و صفات او نیز نامحصور است... و از جمله اسماء نامتناهی الهی، نود و نه اسم و هزار و یک اسم به حسب استعداد فهم و طاقت بشری از پرده غیب به صحرای ظهور آیند[۸].

علامه طباطبایی می‌نویسد: در آیات کریمه قرآن، دلیلی که دلالت بر عدد اسمای حسنی کند و آن را محدود سازد وجود ندارد، بلکه از ظاهر آیه ﴿لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ لَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى و امثال آن بر می‌آید که هر اسمی در عالم که از جهت معنا، احسن اسما باشد، آن اسم از آن خدا است، پس نمی‌توان اسمای حسنی را شمرد و به عدد معینی محدود کرد، ولی آن مقداری که در قرآن آمده، صد و بیست و هفت اسم است:

  1. اله، احد، اول، آخر، اعلی، اکرم، اعلم، الرحم الراحمین، احکم الحاکمین، احسن الخالقین، اهل التقوی، اهل المغفرة، اقرب و ابقی؛
  2. باری، باطن، بدیع، برّ و بصیر؛
  3. تواب؛
  4. جبّار و جامع؛
  5. حکیم، حلیم، حیّ، حقّ، حمید، حسیب، حفیظ و حفیّ؛
  6. خبیر، خالق، خلاق، خیر، خیرالماکرین، خیر الرازقین، خیرالفاصلین، خیرالحاکمین، خیرالفاتحین، خیرالغافرین، خیرالوارثین، خیرالراحمین و خیرالمنزلین؛
  7. ذوالعرش، ذوالطول، ذوانتقام، ذوالفضل العظیم، ذوالرحمة، ذوالقوة، ذوالجلال و الاکرام و ذوالمعاد؛
  8. رحمان، رحیم، رئوف، ربّ، رفیع الدرجات، رازق و رقیب؛
  9. سمیع، سلام، سریع الحساب و سریع العقاب؛
  10. شهید، شاکر، شکور، شدیدالعقاب و شدیدالمحال؛
  11. صمد؛
  12. ظاهر؛
  13. علیم، عزیز، عفوّ، علیّ، عظیم، علاّم الغیوب و عالم الغیب و الشهادة؛
  14. غنیّ، غفور، غالب، غافر الذنب و غفّار؛
  15. فالق الاصباح، فالق الحبّ و النوی، فاطر و فتّاح؛
  16. قویّ، قدّوس، قیّوم، قاهر، قهّار، قریب، قادر، قدیر، قابل التوب و قائم؛
  17. کبیر، کریم و کافی؛
  18. لطیف؛
  19. ملک، مؤمن، مهیمن، متکبّر، مصوّر، مجید، مجیب، مبین، مولی، محیط، مقیت، متعال، محیی، متین، مقتدر، مستعان، مبدی و مالک الملک؛
  20. نصیر و نور؛
  21. وهاب، واحد، ولی، والی، واسع، وکیل و ودود؛
  22. هادی.

در برخی از روایات آمده است که: برای خدا نود و نه اسم است که هر کس خدا را با آنها بخواند، دعایش مستجاب می‌شود و هر کس آنها را بشمارد، داخل بهشت می‌گردد و مراد از جمله اخیر، ایمان به این است که خدای تعالی متصف به جمیع آن صفاتی است که این اسما دلالت بر آنها دارند، به طوری که درباره اتصاف خداوند به یکی از آنها بی‌ایمان نباشد[۹].

به عبارت دیگر، «منظور از خواندن خدا به این نام‌ها و یا شمارش اسمای حسنای پروردگار، این نیست که هر کس این نود و نه اسم را بر زبان جاری کند و بدون توجه به مفاهیم آنها تنها الفاظی بگوید، سعادتمند خواهد بود، و یا دعایش به اجابت می‌رسد، بلکه هدف این است که به این اسما و صفات ایمان داشته باشد، و پس از آن بکوشد در وجود خود، پرتوی از مفاهیم آنها را منعکس سازد، مسلّما چنین کسی هم بهشتی خواهد بود و هم دعایش مستجاب و به هر خیر و نیکی نایل می‌گردد»[۱۰]. در برخی از احادیث، آیه شریفه ﴿وَلِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى فَادْعُوهُ بِهَا چنین تفسیر شده است: «نَحْنُ وَ اللَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى»؛ به خدا سوگند ما (ائمه اطهار) اسمای حسنای خدا هستیم؛ یعنی پرتو نیرومندی از آن صفات الهی در وجود منعکس شده و شناخت ما، به شناخت ذات پاک خدا کمک می‌کند[۱۱].

در نتیجه، خداوند بی‌نهایت اسماء حسنی دارد که به حسب استعداد افراد مؤمن متفاوت است. در برخی از روایات، برای خدا نود و نه اسم و در قرآن کریم، صد و بیست و هفت اسم شمرده است، بنا به تحقیق علامه طباطبایی، گرچه در قرآن جملات فعلی وجود دارد که می‌تواند اسم یا صفت خدا باشد و در برخی دیگر از احادیث آمده که خدا دارای هزار و یک اسم است، چنان‌چه در دعای جوشن کبیر آمده است. و در پاره‌ای از اخبار ائمه (ع) اسمای حسنا هستند که مراد این است که ایشان مظهر اسماء حسنی می‌باشند. با توجه به حدیث اول که فرمود: اسم اعظم خدا هفتاد و سه حرف دارد، پیامبر و ائمه (ص) هفتاد و دو حرف آن را دارند، می‌توان استفاده کرد که اسماء حسنی شاید همان هفتاد دو دو حرف اسم اعظم باشد، که قابل دسترسی پیامبران و ائمه و اولیاء الله و مؤمنان می‌باشد و اسم مستأثر، آخرین حرف از حروف اسم اعظم است که سرّ ربوبیت و خالقیت خداست و مخصوص او می‌باشد.[۱۲].

پانویس

  1. فیومی، المصباح المنیر.
  2. جوهری، صحاح اللغة، ج۲، ص۵۷۵؛ ابن منظور، لسان العرب، ج۴، ص۸؛ فیومی، المصباح المنیر، ص۴.
  3. [مقاله: اسم مستأثر در ادعيه و اخبار http://emortezaei.blogfa.com/post/25].
  4. «و خداوند را نام‌های نیکوتر است، او را بدان‌ها بخوانید!» سوره اعراف، آیه ۱۸۰.
  5. «بگو: چه «الله» را بخوانید و چه «رحمان» را؛ هر چه بخوانید، نام‌های نیکوتر او راست» سوره اسراء، آیه ۱۱۰.
  6. «خداوند است که هیچ خدایی جز او نیست؛ نام‌های نیکوتر از آن اوست» سوره طه، آیه ۸.
  7. «اوست خداوند آفریننده پدیدآور نگارگر، نام‌های نکوتر او راست» سوره حشر، آیه ۲۴.
  8. مصباح الهدایة، ص۲۳.
  9. ترجمه المیزان، ج۸، ص۴۶۶-۴۶۸.
  10. تفسیر نمونه، آیت الله مکارم شیرازی و دیگران، ج۷، ص۲۷-۲۸.
  11. تفسیر نمونه، آیت الله مکارم شیرازی و دیگران، ج۷، ص۲۸.
  12. [مقاله: اسم مستأثر در ادعيه و اخبار http://emortezaei.blogfa.com/post/25].