اولین نماز
موضوع مرتبط ندارد - مدخل مرتبط ندارد - پرسش مرتبط ندارد
مقدمه
یعقوبی مینویسد: نخستین نمازی که بر پیامبر واجب شد نماز ظهر بود. جبرئیل در روز دوم بعثت فرود آمد و وضو گرفتن و نماز خواندن را به او نشان داد و چنان که جبرئیل وضو گرفت، رسول خدا هم وضو گرفت. سپس نماز خواند تا به او نشان دهد که چگونه نماز بخواند. پس رسول خدا نماز خواند. به روایت بعضی، نخستین نمازی که رسول خدا خواند، صلوه وسطی، یعنی همان نماز ظهر بود و آن روز هم جمعه بود. سپس خدیجه، دختر خویلد رسید و رسول خدا او را خبر داد؛ پس وضو گرفت و نماز خواند. آنگاه علی بن ابیطالب رسول خدا را دید و آنچه را دید انجام میدهد، انجام داد. ابن اسحاق میگوید: برخی دانایان ذکر کردهاند که رسول خدا در موقع نماز به درههای مکه میرفت و علی بن ابیطالب پنهان از پدرش ابیطالب و همه عموهایش و دیگر رجال قریش همراه وی میرفت و نمازها را در میان درهها میگزاردند و شب که میشد، برمیگشتند. چندی بدین منوال گذشت تا روزی ابو طالب آن دو را در حال نماز دید. پس از سؤال و جواب با رسول خدا، به علی گفت: پسر جان، این چه دینی است که داری؟ گفت: ای پدر، من به خدا و رسولش ایمان آورده و او را در آنچه آورده، تصدیق کردهام و همراه وی برای خدا نماز میگزارم و از وی پیروی میکنم. ابوطالب گفت: البته تو را جز به خیر و صلاح دعوت نکرده است. پس همراه وی باش.
ابن اسحاق مینویسد: نماز در ابتدا دو رکعتی بر رسول خدا واجب شد و سپس خدای متعال آن را در حَضَر چهار رکعت تمام قرار داد، و در سفر بر همان صورتی که اول واجب شده بود، باقی گذاشت. آنگاه، روایتی نقل میکند که دو روز در اوقات پنج نماز، جبرئیل بر رسول خدا نازل میشد. و در وقت هر نماز، رسول خدا را به خواندن نماز آن وقت وا میداشت. پس از دو روز گفت: ای محمد، نماز را مانند نماز دیروز و امروز بخوان. از عمرو بن عبسه سلمی روایت شده است که میگفت: در آغاز بعثت -که داستان رسول خدا را شنیدم- نزد وی شرفیاب شدم و گفتم: امر خویش را برای من توصیف کن. پس امر رسالت خود و آنچه خداوند او را بدان مبعوث کرده بود، برای من توصیف کرد. گفتم: آیا کسی هم در این امر تو را پیروی کرده است؟ گفت: آری زنی و کودکی و غلامی، و مقصودش خدیجه دختر خویلد و علی بن ابیطالب و زید بن حارثه بود.
عَفیف کندی میگوید: در دوران جاهلیت به مکه رفتم تا برای خانواده خویش از پارچهها و عطر آنجا خریداری کنم. نزد عباس بن عبدالمطلب - که مردی بازرگان بود – رو به کعبه نشسته بودم که خورشید در آسمان برآمد و به زوال رسید. ناگاه جوانی آمد و دیده به آسمان دوخت و سپس رو به کعبه ایستاد. اندک زمانی فاصله شد که پسری رسید و دست راست وی ایستاد و طولی نکشید که زنی آمد و پشت سر آن دو ایستاد. پس جوان به رکوع رفت و آن پسر و زن هم رکوع کردند؛ سر از رکوع برداشت، آنان هم سر از رکوع برداشتند؛ آنگاه، به سجده رفت و آن پسر و زن نیز سجده کردند. به عباس گفتم: امری عظیم است. گفت: آری، امری عظیم. این جوان را میشناسی؟ گفتم: نه. گفت این محمد بن عبدالله برادرزاده من است. این را میشناسی؟ این هم علی برادرزاده من است. این زن را میشناسی؟ این هم خدیجه دختر خویلد، همسر اوست. اکنون این برادر زادهام میگوید که پروردگار آسمان و زمین او را به این دینی که بر آن است، مأمور ساخته است. به خدا قسم که در تمام روی زمین جز این سه نفر احدی بر این دین نیست. ابن اسحاق میگوید: پس از زید بن حارثه، ابوبکر، عتیق بن (ابی قحافه) عثمان بن عامر تیمی اسلام آورد و اسلام خود را آشکار ساخت که مردی نسب شناس و تاجرپیشه و معروف بود، و مردان قریش به منظور بازرگانی و غیره نزد وی رفت و آمد میکردند. در اثر دعوت وی، عثمان بن عفان بن ابیالعاص بن أمیه بن عبد شمس بن عبد مناف، زبیر بن عوام بن خویلد بن اسد بن عبدالعزی بن قصی، عبدالرحمان بن عوف زهری، سعد بن ابی وقاص (مالک بن اُهَیب بن عبد مناف بن زهرة بن کلاب)، طلحة بن عبیدالله تیمی اسلام آوردند و آنان را نزد رسول خدا آورد تا اسلام خویش را به وی اظهار داشتند و نماز گزاردند. همین هشت نفرند که در پذیرفتن اسلام بر همگی سبقت جستهاند[۱].[۲]
اولین نماز جمعه مدینه
مصعب بن عمیر اولین نماز جمعه را در مدینه اقامه کرد. البته پیامبرa وقتی از قبا به سوی مدینه رفتند، میان قبیله «بنی سالم بن عوف» نماز جمعه خواندند. به گفته ابن اسحاق این اولین نماز جمعهای بود که در مدینه اقامه کردند[۳].[۴]
منابع
پانویس
- ↑ تاریخ پیامبر اسلام، دکتر محمدابراهیم آیتی، ص۹۰.
- ↑ تونهای، مجتبی، محمدنامه، ص ۱۴۹.
- ↑ اخبار مدینه الرسول، ابن نجار، ص۲۵؛ سیرة النبویه، ابن هشام، ج۱، ص۴۹۴.
- ↑ تونهای، مجتبی، محمدنامه، ص ۱۵۱.