اصطلاحات عربی آزادی

معنا و مفهوم آزادی

معانی مختلفی برای کلمه "آزادی" نقل شده است و می‌توان معنای لغوی آزادی را خلاف بندگی، رقیت، عبودیت‌، اسارت و اجبار دانست[۱]. آزادی در اصطلاح نیزبه معنای امکان عملی کردن خواسته ها به صورت فردی یا اجتماعی و یا حق اقدام وانتخاب بدون دخالت دیگران است[۲].

یکی از ارکان اصلی دولت نبوی، آزادی است که در همه زمینه‌ها در عصر رسالت وجود داشته است؛ زیرا خود پیامبر(ص) پس از دوره جهل و تاریکی، پیام آور آزادی برای تمام انسان‌ها بود و با تمام توان کوشید روابط اجتماعی را عادلانه تنظیم کند تا در جامعه نبوی کسی به بهانه آزادی؛ حقوق، آزادی و کرامت دیگران را پایمال نکند[۳].[۴]

معناشناسی

لغویان برای آزادی معانی متعددی گفته‌اند؛ از جمله، آن را به قدرت انتخاب، رهایی، ضد بندگی[۵] و استقلال در عمل[۶] و از آمیختگی رها شدن[۷] معنا کرده‌اند. در اصطلاح نیز معانی بسیاری برای آزادی بیان شده[۸]؛ مانند: فقدان موانع در راه تحقق آرزوهای انسان[۹]، سلب مانع ترقی و تکامل[۱۰]، داشتن حق انجام هر عملی تا حدی که حق دیگران مورد تجاوز قرار نگیرد، مصون ماندن از اراده مستبدانه دیگران[۱۱] و...[۱۲].

دعوت به آزادی هدفمند

اجرای آزادی سیاسی

چالش‌های آزادی

آسیب‌شناسی آزادی

پانویس

  1. علی اکبر دهخدا، لغت نامه، ج ۲، ص ۸۶.
  2. حسن انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ج ۱، ص ۸۹.
  3. حسین ابراهیمی، سیره نبی اعظم لیوان، ص ۴۴۰.
  4. اکبری، هادی و پهلوان‌پور، فاطمه، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۸۲.
  5. لغت نامه دهخدا، ج ۱، ص ۷۷، «آزادی».
  6. The concisi oxford dictionry.
  7. مفردات، ص ۲۲۴، «حر».
  8. چهار مقاله آزادی، ص ۲۳۶.
  9. چهار مقاله آزادی، ص ۲۳۶.
  10. یادداشت‌های استاد مطهری، ج ۱، ص ۱۳۱.
  11. فرهنگ علوم سیاسی، ص ۱۶۴.
  12. رضایی بیرجندی، علی، آزادی دائرةالمعارف قرآن کریم، ص ۱۸۳-۱۸۵.
بازگشت به صفحهٔ «آزادی».