بحث:بصره در معارف مهدویت
مقدمه
از شهرهای معروف، دومین شهر و بندر منحصربهفرد عراق است و آن را قبّة الاسلام، خزانة العرب و رعناء میخواندهاند. در خبر آمده که هیچ شهری نیست، جز اینکه هنگام ظهور مهدی (ع) گروهی از آن به حضرت بپیوندند، جز بصره که حتی یک نفر از آن شهر، با حضرت نباشد[۱]. در روایات آخر الزمان از حضرت امیر (ع) روایت شده که: "بصره، برای ویرانی از همه جا نزدیکتر، خاکش از همهجا سختتر، در معرض عذاب الهی از همهجا بیشتر است. ای مردم بصره! و ای ساکنان آبادیهای اطراف بصره! آگاه باشید که روز سخت و بلای دردناکی از آب در انتظار شماست، من میدانم که این آب از کدام منطقه شما بیرون خواهد زد، پیش از آن نیز فاجعههای سختی بر شما خواهد رسید که علم آن از شما پنهان شده و بر ما عطا شده است... ای اهل بصره! اخلاقتان پیچیده، آئینتان منافقانه، آبتان تلخ، خاک کشورتان از هر خاکی گندیدهتر و از آسمان دورتر است، نُه دهم شرّ در شهر شماست... گویی با چشم خود میبینم که شهر شما را آب گرفته است. از ساختمانهای شهر جز گنبد مسجدتان دیده نمیشود که همانند سینه مرغی در اقیانوس بیکران شناور به نظر میرسد. هنگامی که دیدند کوخهای بصره تبدیل به کاخ شده و باغهای اطراف آن تبدیل به قصر شده، بدانند که عمر بصره به پایان رسیده، دیگر بصرهای وجود نخواهد داشت"[۲]. در روایتی آمده است که قائم ظهور نمیکند جز اینکه دو نامه خوانده شود: یکی در بصره، دیگری در کوفه. که در هردو نامه، از علی بن ابی طالب (ع) اظهار برائت میشود[۳]. در روایت دیگری آمده است: "بصره، خسف میشود و ویران میگردد و وحشت شدیدی بر سراسر عراق حکمفرما میشود که احدی آسایش و آرامش نمییابد"[۴].[۵]
پانویس
- ↑ همان، ص ۱۹۴.
- ↑ الملاحم و الفتن، ص ۱۰۲؛ الزام الناصب، ص ۲۴۲؛ روزگار رهایی، ج ۲، ص ۱۰۱۵.
- ↑ غیبة نعمانی، ص ۱۶۵؛ غیبة طوسی، ص ۲۶۹؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۳۶۱.
- ↑ اعلام الوری، ص ۴۲۹؛ منتخب الاثر، ص ۴۲۵.
- ↑ تونهای، مجتبی، موعودنامه، ص۱۶۸.