بنی‌هاشم

به فرزندان هاشم بن عبدمناف، جد اعلای رسول خدا، بنی‌هاشم گفته می‌شود. به اهل بیت پیامبر(ص) هم به همین جهت بنی‌هاشم گفته می‌شود. هاشم و اجدادش در میان عرب مشهور به نجابت و مورد احترام بودند و رسول الله از این دودمان بود[۱].

به لحاظ آن شرافت و نیز به جهت احترام مقام نبوت، ویژگی‌های خاصی درباره این خاندان لحاظ شده: از جمله این که پرداخت زکات به آنها حرام گشته و خمس را به آنها اختصاص داده. از حضرت رسول(ص) روایت شده که فرمود: دشمنی با علی(ع) کفر و دشمنی با بنی‌هاشم، نفاق است و نیز از آن حضرت رسیده که عیادت بنی‌هاشم واجب و به دیدن آنها رفتن، سنت است[۲].

از امام باقر(ع) نقل است که رسول اکرم(ص) در مورد بنی‌هاشم احترام خاصی قائل بود، از جمله این که هر گاه یکی از آنها می‌مرد، حضرت بر جنازه‌اش نماز می‌خواند، آب به قبرش می‌پاشید و دست مبارک بر قبر می‌نهاد، آن چنان که اثر دست در گل‌های قبر باقی می‌ماند. وقتی شخص غریبی از آنجا می‌گذشت و قبر را می‌دید، می‌گفت: کدام یک از خاندان پیامبر مرده است[۳]. امام حسین(ع) نیز در یکی از رجزهای خویش در روز عاشورا، به این نسب شریف اشاره کرده و به آن افتخار می‌کند. «أَنَاابْنُ‌عَلِيِّ‌الْخَيْرِمِنْ آلِ هَاشِمٍ‌كَفَانِي بِهَذَا مَفْخراً حِينَ أَفْخَرُ»[۴].

بنی‌امیه، از آغاز با بنی‌هاشم مخالفت و دشمنی داشتند و این بغض و عداوت در دوران ائمه نیز ادامه داشت، «حادثه کربلا» اوج عداوت و کینه امویان با بنی‌هاشم بود. پیامبر اسلام(ص) فرمود: «بغض بني هاشم نفاقه»[۵]؛«دشمنی و کینه با بنی‌هاشم نشانه نفاق است».

یزید چون حسین بن علی(ع) را به شهادت رساند و اهل بیت او را به اسارت گرفت، در مجلس جشن با چوب خیزران بر لب‌های امام حسین(ع) می‌زد و این اشعار را می‌خواند. «لَعِبَتْ‌هَاشِمٌ‌بِالْمُلْكِ‌فَلَا خَبَرٌ جَاءَ وَ لَا وَحْيٌ نَزَلَ‌ لَسْتُ مِنْ خِنْدِفَ إِنْ لَمْ أَنْتَقِمْ‌ مِنْ بَنِي أَحْمَدَ مَا كَانَ فَعَلَ‌».

یعنی بنی‌هاشم با ملک و سلطنت بازی کردند، نه خبری آمده و نه وحیی نازل شده است،اگر از فرزندان احمد انتقام نگیرم، از نسل خندف نیستم[۶].[۷]

پانویس

  1. فرهنگ عاشورا، جواد محدثی، ص۷۹.
  2. «عِيَادَةُ بَنِي هَاشِمٍ فَرِيضَةٌ وَ زِيَارَتُهُمْ سُنَّةٌ»؛ (بحار الانوار، ج۹۳، ص۲۳۴).
  3. معارف و معاریف دائرةالمعارف جامع اسلامی، سید مصطفی حسینی دشتی، ج۳، ص۲۸۰.
  4. فرهنگ عاشورا، جواد محدثی، صفحه ۷۹.
  5. بحارالانوار، ج۹۳، ص۲۲۱.
  6. فرهنگ عاشورا، محدثی، ص۷۹.
  7. تونه‌ای، مجتبی، محمدنامه، ص ۲۰۷.
بازگشت به صفحهٔ «بنی هاشم».