بقعه مبارکه در قرآن

مقدمه

 فَلَمَّا أَتَاهَا نُودِيَ مِنْ شَاطِئِ الْوَادِ الْأَيْمَنِ فِي الْبُقْعَةِ الْمُبَارَكَةِ مِنَ الشَّجَرَةِ أَنْ يَا مُوسَى إِنِّي أَنَا اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ [۱]. قاموس گوید: بقعه (بضم اول و گاهی فتح آن) تکه‌ای از زمین است که در هیئت زمین مجاور نیست. در اقرب قطعه‌ای از زمین گفته است[۲] برخی نویسندگان نوشته‌اند: البقعه و البقعه جبقاع و بقع: یک قطعه، یک قطعه زمین... البقعه جبقاع و بقع: آبگیر: مرداب، تالاب.[۳]. واژه بقعه در زبان عربی، به معنی پاره‌ای از زمین است که از نظر رنگ و پاره‌ای ویژگی‌های دیگر از پیرامونش قابل تمیز باشد. در متن‌های تاریخی، به معنی جا و سرزمین و شهر به کار رفته است»[۴].

«پس از اینکه موسیS مدت معین شده برای خدمت به شعیبS را به اتمام رسانید در شب بسیار سردی از مدین به سوی مصر حرکت کرد، حضرت موسیS و همراهانش راه را گم کرده بودند در چنین شرایطی موسیS از طرف طور- که در آن نزدیکی بود - متوجه شعله آتشی شد»[۵] نشانی‌های خاص قرآن با همان وادی‌ها و کوه‌هائی که در ناحیه سینا و حوریب است تطبیق می‌کند، از آن جهت که محل عبادت و پیمبران گذشته و موسی و وحی آنها بوده، وادی مقدس و از آن جهت که در دامنه راست طور و سرزمین سرسبز و پر برکت بود، جانب الطور، وادی الایمن، بقعه المبارکه، نامیده شده[۶] «بقعه مبارکه»، قطعه و نقطه مخصوصی است از کناره سمت راست وادی که در آن درختی قرار داشته که ندای یا موسی از آن درخت برخاسته است و مبارک بودنش به همین سبب است که ندای الهی و تکلم با موسیS در آنجا واقع شده و از این راه شرافت یافت. درختی که به حضرت موسی نشان داده شد در «شرق شهر مدین» و در ۱۲ کیلومتری شرق آن واقع است و به آن «شجره المایسه» نام نهاده‌اند.[۷]

بقعه مبارک

قطعه‌ای معین از وادی مقدسِ طُوی که ندای الهی، نخستین بار از آنجا به گوش موسیS رسید.

بُقعه از ریشه (ب ـ ق ـ ع) و در لغت به معنای قطعه‌ای از زمین[۸] و نیز قطعه زمینی است که به سبب تفاوت در رنگ، شکل و... از زمینهای همجوار، متمایز است[۹]. «بقعه مبارکه» به معنای قطعه زمینی متبرّک و بابرکت است. این عنوان فقط یک بار و با «ال» در گزارش مربوط به مکان و چگونگی بعثت حضرت موسیS آمده است؛ هنگامی که موسیS از مدین عازم مصر بود، شبانه آتشی از جانب طور سینا دید و برای کسب آگاهی در این باره یا آوردن شعله‌ای از آتش به سوی آن روانه شد.[۱۰] هنگامی که نزد آتش رسید از کرانه راستِ «وادی مقدس» و از میان درختی ندا داده شد که ای موسی! منم خداوند، پروردگار جهانیان:  فَلَمَّآ أَتَىٰهَا نُودِىَ مِن شَـٰطِئِ ٱلْوَادِ ٱلْأَيْمَنِ فِى ٱلْبُقْعَةِ ٱلْمُبَـٰرَكَةِ مِنَ ٱلشَّجَرَةِ أَن يَـٰمُوسَىٰٓ إِنِّىٓ أَنَا ٱللَّهُ رَبُّ ٱلْعَـٰلَمِينَ [۱۱] در همین جا بود که خداوند با دادن معجزه عصا و ید بیضا حضرت موسیS را به پیامبری برگزید و به سوی فرعونیان روانه کرد.[۱۲] این گزارش هرچند به شکلی متفاوت، در سوره‌های طه آیه ۱۰[۱۳]؛ نمل آیات ۸ ـ ۱۲[۱۴] و نازعات آیات ۱۶ ـ ۱۷[۱۵] نیز آمده است. در دو مورد از آیات، مکانی که ندای الهی در آن به گوش موسیS رسید، «وادی مقدس طُوی» خوانده شده است. [۱۶] وادی یاد شده، جلگه‌ای است در جنوب صحرای سینا و نزدیک کوه طور با آب و هوایی خوش و انبوهی از درختان زیتون[۱۷] (وادی مقدس)، بر این اساس گروهی از مفسران، بقعه مبارکه و وادی مقدس طوی را که همان «وادی ایمن» است یکی دانسته‌اند[۱۸]؛ اما ظاهر آیه مورد بحث[۱۹] که بقعه مبارکه و وادی ایمن را جداگانه آورده است نشان می‌دهد که آن دو دقیقاً یکی نیستند. در مقابل، شماری نیز بقعه مبارکه را قطعه مشخصی از کوه طور، در کرانه راستِ وادی مقدس، جایی که درخت یاد شده در آن قرار داشت می‌دانند[۲۰]. این دیدگاه با ظاهر آیه یاد شده سازگار و به وسیله ظاهر آیه  فَلَمَّا جَآءَهَا نُودِىَ أَنۢ بُورِكَ مَن فِى ٱلنَّارِ وَمَنْ حَوْلَهَا وَسُبْحَـٰنَ ٱللَّهِ رَبِّ ٱلْعَـٰلَمِينَ [۲۱] قابل تأیید است[۲۲]. کوه طور و در نتیجه بقعه مبارکه، همچنین درّه طُوی که از آن به وادی مقدس و ایمن نیز تعبیر شده است در جنوب صحرای سینا قرار دارد[۲۳]. چون هنگام رفتن به مصر از سوی مدین، دره یاد شده در سمت راست کوه طور قرار دارد از آن به وادی ایمن یاد شده است[۲۴]. درباره علت مبارک خواندن بقعه یاد شده، اغلب مفسّران شیعه[۲۵] و سنی[۲۶] برآن‌اند که سخن گفتن خدا با موسیS در آنجا و گزینش وی به رسالت، سبب آن است؛ زیرا زمینه‌ساز خیر و برکت فراوانی برای بشر شد. در مقابل، برخی وجود انبوهی از درختان و میوه‌ها را مایه برکت و مبارکی بقعه یاد شده دانسته‌اند[۲۷]؛ اما با توجه به آیه ۸ نمل[۲۸] و نیز سیاق آیه مورد استناد[۲۹] دیدگاه نخست درست است[۳۰]؛ زیرا اصولاً در یک نظام اعتقاد توحیدی، تقدس و تبرک مکانها و زمانها اغلب به سبب حوادث دینی است که در آنها روی داده یا مناسکی است که در آن انجام می‌پذیرد[۳۱]. مبارک خواندن مواردی چون خانه خدا[۳۲]، قرآن، اطراف مسجد الاقصی[۳۳] و شب قدر[۳۴] از سوی خداوند دقیقا بر همین اساس است. یادکرد مدفن امامان شیعه در برخی زیارتنامه‌ها به عنوان «بقعه مبارکه» به معنای مکانی متبرک نیز می‌تواند مؤید این معنا باشد[۳۵]. افزون بر تفاسیر، در منابع روایی شیعه نیز از بقعه مبارکه یاد شده است؛ در برخی احادیث، پرسش یکی از عالمان یهود از پیامبر اسلامa درباره ۱۰ سخنی که خداوند در بقعه مبارکه به موسی گفت گزارش شده است[۳۶]. برخی دیگر، «شاطی الوادی الایمن» را به فرات و بقعه مبارکه را به کربلا تأویل کرده‌اند.[۳۷] این تأویل برخلاف صریح آیه است و مفسران شیعه نیز بدان توجهی نکرده‌اند.[۳۸]

منابع

پانویس

  1. «چون به آن (آتش) رسید از کناره راست آن درّه در آن پاره زمین خجسته، از آن درخت بانگ برآمد که: ای موسی! منم، خداوند پروردگار جهانیان» سوره قصص، آیه ۳۰.
  2. قاموس قرآن، ج۱، ص۲۱۶.
  3. محمد بندر ریگی، المنجد.
  4. دانستنی‌های ایران و جهان.
  5. لطیف راشدی، قصه‌های قرآن، ص۳۵۶.
  6. پرتوی از قرآن، ص۹۰.
  7. فرزانه، محرم، اماکن جغرافیایی در قرآن، ص ۳۱۳.
  8. الصحاح، ج ۳، ص۱۱۸۷؛ المصباح، ص۵۷، «بقع».
  9. ترتیب العین، ص۹؛ لسان العرب، ج ۱، ص۴۶۲؛ التحقیق، ج ۱، ص۳۱۴، «بقع».
  10.  فَلَمَّا قَضَىٰ مُوسَى ٱلْأَجَلَ وَسَارَ بِأَهْلِهِۦٓ ءَانَسَ مِن جَانِبِ ٱلطُّورِ نَارًۭا قَالَ لِأَهْلِهِ ٱمْكُثُوٓا۟ إِنِّىٓ ءَانَسْتُ نَارًۭا لَّعَلِّىٓ ءَاتِيكُم مِّنْهَا بِخَبَرٍ أَوْ جَذْوَةٍۢ مِّنَ ٱلنَّارِ لَعَلَّكُمْ تَصْطَلُونَ  «پس چون موسی زمان (قرارداد) را به سر آورد و خانواده‌اش را (با خود) برد از سوی طور آتشی دید، به خانواده‌اش گفت: (اینجا) بمانید! من آتش دیدم شاید از آن برایتان خبری یا فروزه‌ای از آتش بیاورم باشد که گرم شوید» سوره قصص، آیه ۲۹.  إِذْ قَالَ مُوسَىٰ لِأَهْلِهِۦٓ إِنِّىٓ ءَانَسْتُ نَارًۭا سَـَٔاتِيكُم مِّنْهَا بِخَبَرٍ أَوْ ءَاتِيكُم بِشِهَابٍۢ قَبَسٍۢ لَّعَلَّكُمْ تَصْطَلُونَ  «(یاد کن) آنگاه را که موسی به خانواده‌اش گفت: من آتشی دیدم، به زودی برای شما خبری از آن خواهم آورد یا شعله‌ای آتش برایتان می‌آورم باشد که گرم شوید» سوره نمل، آیه ۷.
  11. «چون به آن (آتش) رسید از کناره راست آن درّه در آن پاره زمین خجسته، از آن درخت بانگ برآمد که: ای موسی! منم، خداوند پروردگار جهانیان» سوره قصص، آیه ۳۰.
  12.  وَأَنْ أَلْقِ عَصَاكَ فَلَمَّا رَءَاهَا تَهْتَزُّ كَأَنَّهَا جَآنٌّۭ وَلَّىٰ مُدْبِرًۭا وَلَمْ يُعَقِّبْ يَـٰمُوسَىٰٓ أَقْبِلْ وَلَا تَخَفْ إِنَّكَ مِنَ ٱلْـَٔامِنِينَ * ٱسْلُكْ يَدَكَ فِى جَيْبِكَ تَخْرُجْ بَيْضَآءَ مِنْ غَيْرِ سُوٓءٍۢ وَٱضْمُمْ إِلَيْكَ جَنَاحَكَ مِنَ ٱلرَّهْبِ فَذَٰنِكَ بُرْهَـٰنَانِ مِن رَّبِّكَ إِلَىٰ فِرْعَوْنَ وَمَلَإِي۟هِۦٓ إِنَّهُمْ كَانُوا۟ قَوْمًۭا فَـٰسِقِينَ «و: «چوبدستت را بیفکن!» آنگاه چون در آن نگریست که مانند ماری می‌جنبد پشت‌کنان روی گردانید و بازنگشت؛ (بانگی برآمد که): «ای موسی روی آور و مترس که تو در امانی * دست در گریبان خویش فرو بر (و برآور) تا سپید بی‌آسیب بیرون آید و (در پرهیز) از بیم ، بازویت را به خویش بفشر که این دو (معجزه) ، دو برهان از پروردگار تو برای فرعون و سرکردگان اوست، بی‌گمان آنان قومی نافرمانند» سوره قصص، آیه ۳۱-۳۲.
  13.  إِذْ رَءَا نَارًۭا فَقَالَ لِأَهْلِهِ ٱمْكُثُوٓا۟ إِنِّىٓ ءَانَسْتُ نَارًۭا لَّعَلِّىٓ ءَاتِيكُم مِّنْهَا بِقَبَسٍ أَوْ أَجِدُ عَلَى ٱلنَّارِ هُدًۭى  «آن هنگام که آتشی دید به خانواده‌اش گفت: درنگ کنید! من آتشی دیدم باشد که از آن شعله‌ای بیاورم یا با آتش رهنمودی بیابم» سوره طه، آیه ۱۰.
  14.  فَلَمَّا جَاءَهَا نُودِيَ أَن بُورِكَ مَن فِي النَّارِ وَمَنْ حَوْلَهَا وَسُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ * يَا مُوسَى إِنَّهُ أَنَا اللَّهُ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ * وَأَلْقِ عَصَاكَ فَلَمَّا رَآهَا تَهْتَزُّ كَأَنَّهَا جَانٌّ وَلَّى مُدْبِرًا وَلَمْ يُعَقِّبْ يَا مُوسَى لا تَخَفْ إِنِّي لا يَخَافُ لَدَيَّ الْمُرْسَلُونَ * إِلاَّ مَن ظَلَمَ ثُمَّ بَدَّلَ حُسْنًا بَعْدَ سُوءٍ فَإِنِّي غَفُورٌ رَّحِيمٌ * وَأَدْخِلْ يَدَكَ فِي جَيْبِكَ تَخْرُجْ بَيْضَاء مِنْ غَيْرِ سُوءٍ فِي تِسْعِ آيَاتٍ إِلَى فِرْعَوْنَ وَقَوْمِهِ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمًا فَاسِقِينَ  «و چون نزد آن آمد، بانگی برآمد که خجسته باد آن کس که در (کنار این) آتش و آنکه پیرامون آن است و پاکا خداوندی که پروردگار جهانیان است * ای موسی! این منم خداوند پیروزمند فرزانه * و چوبه‌دستت را بیفکن! و چون آن را دید که مانند ماری می‌جنبد، روی گردانید و باز نگشت؛ ای موسی! نترس! این منم که پیامبران نزد من نمی‌ترسند * مگر آنکه ستم ورزیده باشد و سپس بدی را به نیکی بدل کرده باشد؛ که من بی‌گمان آمرزنده‌ای مهربانم * و دستت را در گریبان کن تا سپید (و نورانی) بی‌هیچ آسیب (و بیماری) بیرون آید؛ با نه نشانه به سوی فرعون و قومش (روی آور) که آنان قومی نافرمانند» سوره نمل، آیه ۱۲.
  15.  إِذْ نَادَاهُ رَبُّهُ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى * اذْهَبْ إِلَى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى  «آنگاه که پروردگارش او را در سرزمین پاک «طوی» فرا خواند، * به سوی فرعون روان شو که او سرکشی کرده است» سوره نازعات، آیه ۱۶-۱۷.
  16.  فَلَمَّآ أَتَىٰهَا نُودِىَ يَـٰمُوسَىٰٓ * إِنِّىٓ أَنَا۠ رَبُّكَ فَٱخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِٱلْوَادِ ٱلْمُقَدَّسِ طُوًۭى  «و چون به آن رسید ندا داده شد: ای موسی! * بی‌گمان این منم پروردگار تو، پای‌پوش‌های خویش را درآور که تو در سرزمین مقدس «طوی» یی» سوره طه، آیه ۱۱-۱۲.  إِذْ نَادَىٰهُ رَبُّهُۥ بِٱلْوَادِ ٱلْمُقَدَّسِ طُوًى  «آنگاه که پروردگارش او را در سرزمین پاک «طوی» فرا خواند،» سوره نازعات، آیه ۱۶.
  17. مجمع البیان، ج ۷، ص۳۹۲؛ بحارالانوار، ج ۸۷، ص۱۱۱؛ التحقیق، ج ۵، ص۲۹۲.
  18. مجمع‌البیان، ج ۷، ص۳۹۲؛ روح‌المعانی، مج ۱۱، ج ۲۰، ص۱۰۹.
  19.  فَلَمَّآ أَتَىٰهَا نُودِىَ مِن شَـٰطِئِ ٱلْوَادِ ٱلْأَيْمَنِ فِى ٱلْبُقْعَةِ ٱلْمُبَـٰرَكَةِ مِنَ ٱلشَّجَرَةِ أَن يَـٰمُوسَىٰٓ إِنِّىٓ أَنَا ٱللَّهُ رَبُّ ٱلْعَـٰلَمِينَ  «چون به آن (آتش) رسید از کناره راست آن درّه در آن پاره زمین خجسته، از آن درخت بانگ برآمد که: ای موسی! منم، خداوند پروردگار جهانیان» سوره قصص، آیه ۳۰.
  20. جامع البیان، مج ۱۱، ج ۲۰، ص۸۸؛ ر. ک: تفسیر بیضاوی، ج ۳، ص۳۰۲؛ المیزان، ج ۱۶، ص۳۲.
  21. «و چون نزد آن آمد، بانگی برآمد که خجسته باد آن کس که در (کنار این) آتش و آنکه پیرامون آن است و پاکا خداوندی که پروردگار جهانیان است» سوره نمل، آیه ۸.
  22. تفسیر بیضاوی، ج ۳، ص۲۷۲؛ تفسیر ابی السعود، ج ۴، ص۱۸۷.
  23. التحقیق، ج ۱، ص۳۱۴؛ ج ۷، ص۱۳۵.
  24. معجم البلدان، ج ۳، ص۲۶۹؛ لسان العرب، ج ۸، ص۲۳۲.
  25. التبیان، ج ۸، ص۱۴۶؛ مجمع البیان، ج ۷، ص۳۹۲؛ المیزان، ج ۱۶، ص۳۲.
  26. زادالمسیر، ج ۶، ص۲۱۸؛ التفسیر الکبیر، ج ۲۳، ص۲۴۴؛ تفسیر الجلالین، ص۵۱۲.
  27. مجمع‌البیان، ج ۷، ص۳۹۲.
  28.  فَلَمَّا جَآءَهَا نُودِىَ أَنۢ بُورِكَ مَن فِى ٱلنَّارِ وَمَنْ حَوْلَهَا وَسُبْحَـٰنَ ٱللَّهِ رَبِّ ٱلْعَـٰلَمِينَ  «و چون نزد آن آمد، بانگی برآمد که خجسته باد آن کس که در (کنار این) آتش و آنکه پیرامون آن است و پاکا خداوندی که پروردگار جهانیان است» سوره نمل، آیه ۸.
  29.  فَلَمَّآ أَتَىٰهَا نُودِىَ مِن شَـٰطِئِ ٱلْوَادِ ٱلْأَيْمَنِ فِى ٱلْبُقْعَةِ ٱلْمُبَـٰرَكَةِ مِنَ ٱلشَّجَرَةِ أَن يَـٰمُوسَىٰٓ إِنِّىٓ أَنَا ٱللَّهُ رَبُّ ٱلْعَـٰلَمِينَ  «چون به آن (آتش) رسید از کناره راست آن درّه در آن پاره زمین خجسته، از آن درخت بانگ برآمد که: ای موسی! منم، خداوند پروردگار جهانیان» سوره قصص، آیه ۳۰.
  30. مجمع البیان، ج ۷، ص۳۹۲.
  31. المیزان، ج ۱۴، ص۱۳۷ ـ ۱۳۸.
  32.  إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍۢ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِى بِبَكَّةَ مُبَارَكًۭا وَهُدًۭى لِّلْعَـٰلَمِينَ  «بی‌گمان نخستین خانه‌ای که برای (عبادت) مردم (بنا) نهاده شد همان است که در مکّه است، خجسته و رهنمون برای جهانیان» سوره آل‌عمران، آیه ۹۶.
  33.  سُبْحَـٰنَ ٱلَّذِىٓ أَسْرَىٰ بِعَبْدِهِۦ لَيْلًۭا مِّنَ ٱلْمَسْجِدِ ٱلْحَرَامِ إِلَى ٱلْمَسْجِدِ ٱلْأَقْصَا ٱلَّذِى بَـٰرَكْنَا حَوْلَهُۥ لِنُرِيَهُۥ مِنْ ءَايَـٰتِنَآ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلسَّمِيعُ ٱلْبَصِيرُ  «پاکا آن (خداوند) که شبی بنده خویش را از مسجد الحرام تا مسجد الاقصی - که پیرامون آن را خجسته گردانده‌ایم- برد تا از نشانه‌هایمان بدو نشان دهیم، بی‌گمان اوست که شنوای بیناست» سوره اسراء، آیه ۱.
  34.  إِنَّآ أَنزَلْنَـٰهُ فِى لَيْلَةٍۢ مُّبَـٰرَكَةٍ إِنَّا كُنَّا مُنذِرِينَ  «که ما آن را در شبی خجسته فرو فرستادیم، بی‌گمان ما بیم‌دهنده بودیم» سوره دخان، آیه ۳.
  35. المزار، ص۲۳؛ بحارالانوار، ج۹۷، ص۱۶۰ ـ ۱۶۱؛ ج ۹۸، ص۱۲۸؛ ج ۱۰۷، ص۱۵۲.
  36. الامالی، ص۲۵۴؛ الاختصاص، ص۳۳.
  37. کامل الزیارات، ص۱۰۹؛ تهذیب، ج ۶، ص۴۴؛ بحارالانوار، ج ۱۳، ص۲۵.
  38. حیدری، حسن، مقاله «بقعه مبارک»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۵، ص ۶۱۲.