توحید ذاتی در معارف و سیره علوی

مقدمه

از دیدگاه حضرت علی(ع) توحید ذاتی به معنای نفی شریک، شبیه و جزء از ذات مقدس ربوبی است. از اینرو، معانی دیگر توحید اعم از توحید عددی و توحید نوعی درباره خداوند درست نیست. ایشان، در روایتی ارزشمند، اقسام معانی واحد را برشمرده و معانی مقبول در این باره را مشخص کرده است. شریح بنهانی می‌گوید: در جنگ جمل، مردی اعرابی از امیر مؤمنان(ع) پرسید: «آیا خداوند واحد است؟» اصحاب بر او تاختند و گفتند: «اکنون چه جای این پرسش است که علی در حال جنگ است؟» حضرت امیر(ع) فرمود: «بگذارید بپرسد که جنگ ما نیز بر سر همین است». آنگاه فرمود: «يَا أَعْرَابِيُّ إِنَّ الْقَوْلَ فِي أَنَّ اللَّهَ وَاحِدٌ عَلَى أَرْبَعَةِ أَقْسَامٍ فَوَجْهَانِ مِنْهَا لَا يَجُوزَانِ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ وَجْهَانِ يَثْبُتَانِ فِيهِ فَأَمَّا اللَّذَانِ لَا يَجُوزَانِ عَلَيْهِ فَقَوْلُ الْقَائِلِ وَاحِدٌ يَقْصِدُ بِهِ بَابَ الْأَعْدَادِ فَهَذَا مَا لَا يَجُوزُ لِأَنَّ مَا لَا ثَانِيَ لَهُ لَا يَدْخُلُ فِي بَابِ الْأَعْدَادِ أَ مَا تَرَى أَنَّهُ كَفَرَ مَنْ قَالَ ثالِثُ ثَلاثَةٍ وَ قَوْلُ الْقَائِلِ هُوَ وَاحِدٌ مِنَ النَّاسِ يُرِيدُ بِهِ النَّوْعَ مِنَ الْجِنْسِ فَهَذَا مَا لَا يَجُوزُ عَلَيْهِ لِأَنَّهُ تَشْبِيهٌ وَ جَلَّ رَبُّنَا عَنْ ذَلِكَ وَ تَعَالَى وَ أَمَّا الْوَجْهَانِ اللَّذَانِ يَثْبُتَانِ فِيهِ فَقَوْلُ الْقَائِلِ هُوَ وَاحِدٌ لَيْسَ لَهُ فِي الْأَشْيَاءِ شِبْهٌ كَذَلِكَ رَبُّنَا وَ قَوْلُ الْقَائِلِ إِنَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَحَدِيُّ الْمَعْنَى يَعْنِي بِهِ أَنَّهُ لَا يَنْقَسِمُ فِي وُجُودٍ وَ لَا عَقْلٍ وَ لَا وَهْمٍ كَذَلِكَ رَبُّنَا عَزَّ وَ جَلَّ»[۱]. بنابراین روایت، واحد را چهار معنا است: واحد عددی، واحد نوعی، واحد به معنای موجود بی‌نظیر و واحد به معنای موجود تجزیه ناپذیر. دو معنای اول، درباره خداوند ناروا، و دو معنای دیگر روا است. اینک به توضیح آنها می‌پردازیم.

توحید عددی: «واحد عددی» آن واحدی است که تکثر و تعدد پذیر است؛ هرچند این کثرات با یکدیگر مجانس نباشند. وقتی برای موجودی، عدد «یک» را به کار می‌بریم، این موجود قابلیت «دو» و «سه» شدن را نیز دارا است. اینگونه واحد را نمی‌توان برای خداوند متعال به کار برد؛ زیرا ذات مقدس حضرت حق، تعدد بردار نیست. این سخن کفرآمیز نصارا که می‌گویند ﴿إِنَّ اللَّهَ ثَالِثُ ثَلَاثَةٍ[۲]، در حقیقت به معنای اعتقاد به عددی بودن واحدیت خدا است. حضرت امیر(ع) با تعابیری گوناگون وحدت عددی را برای باری تعالی نفی کرده است. گذشته از تعبیرهایی که نقل شد، می‌توان به سخنان دیگری نیز اشاره کرد که همگی از اویند:

  1. «وَاحِدٌ لَا بِعَدَدٍ»؛ «یگانه است نه به شماره»[۳].
  2. «الْأَحَدِ بِلَا تَأْوِيلِ عَدَدٍ»؛ «یگانه است نه به معنای شماره»[۴].
  3. «وَاحِدٌ لَا مِنْ عَدَدٍ»؛ «یگانه است نه به شماره»[۵].

توحید نوعی: مراد از واحد نوعی، واحدی است که تعدد بردار، و با افراد دیگر مجانس است. «نوع» در لغت عرب به گروهی از افراد مشابه و مجانس می‌گویند[۶]؛ مثلاً چون می‌گویند: ليس هذا من نوع ذاك، منظور این است که این دو چیز مشابه و همجنس یکدیگر نیستند[۷]. همچنین، وقتی درباره کسی می‌گویند واحد من الناس مقصود این است که آن شخص یکی از افراد مشابه و همجنس مردم است. بنابراین، در وحدت نوعی تعدد و تشابه هست و واحد نوعی با افراد دیگر نوع، همجنس و مشابه است. بدینسان، نمی‌توان گفت خدا واحد نوعی است؛ زیرا لازمه آن تشابه خدا با دیگر موجودات است. از اینرو، هرگاه ائمه اطهار(ع) می‌فرمایند «اللَّهُ شَيْ‌ءٌ»، بی‌درنگ می‌افزایند «لَا كَالْأَشْيَاءِ»[۸]؛ یعنی خداوند، چیزی است؛ اما نه همچون دیگر چیزها.

توحید به معنای بی‌شبیه بودن: امام علی(ع) پس از نفی وحدت عددی و وحدت نوعی، دو معنای دیگر را برای خدای تعالی اثبات می‌کند که یکی عبارت است از واحد به معنای بی‌شبیه: «وَاحِدٌ لَيْسَ لَهُ فِي الْأَشْيَاءِ شِبْهٌ». در بحث درباره شرط‌های توحید به این معنای توحید بیشتر می‌پردازیم.

توحید به معنای تجزیه ناپذیر: دومین معنای مقبول برای واحد، نفی هرگونه تجزیه و تقسیم از ذات اقدس الهی است؛ یعنی هرگونه تقسیم - اعم از تقسیم خارجی، تقسیم عقلی و تقسیم و همی[۹]- درباره خداوند منتفی است؛ چنانکه علی(ع) می‌فرماید: «وَ لَا تَنَالُهُ التَّجْزِئَةُ وَ التَّبْعِيضُ»؛ «جزء جزء شدن و پاره پاره گشتن در او راه ندارد»[۱۰]. همچنین آن حضرت در این باره فرموده است: نه جزئی دارد که به آن وصفش کنند و نه جوارح دارد و نه اعضا و عَرَض و نه توانند بدین وصفش کنند که بگویند غیر از دیگران است و بعض بعض است[۱۱]. از این روایت روشن می‌شود که ترکیب در ذات خدای تعالی به هیچ وجه راه ندارد و او تجزیه و تحلیل پذیر نیست و فاعلیت حق متعال، فاعلیت ارادی و خلقت او «لَا مِنْ شَيْ‌ءٍ» است.[۱۲].

منابع

پانویس

  1. التوحید، ص۸۳، ح٣.
  2. «به راستی آنان که گفتند خداوند یکی از سه (اقنوم) است» سوره مائده، آیه ۷۳.
  3. نهج البلاغه، خطبه ١٨٠.
  4. نهج البلاغه، خطبه ۱۴۸.
  5. التوحید، ص۷۰، ج۲۶.
  6. ابن فارس، احمد، معجم مقاییس اللغه، ج۵، ص۲۷۰.
  7. ابن فارس، احمد، معجم مقاییس اللغه، ج۵، ص۳۷۰.
  8. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، کتاب التوحید.
  9. تقسیم خارجی مانند تقسیم انسان به بدن و روح؛ تقسیم عقلی مانند تقسیم ان انسان به حیوان و ناطق، و تقسیم و همی مانند تقسیم انسان به دو نیمه.
  10. نهج البلاغه، خطبه ۸۱.
  11. نهج البلاغه، خطبه ۱۷۹.
  12. سیدان، سید جعفر، مقاله «توحید»، دانشنامه امام علی ج۲ ص ۴۸.