جابر بن یزید جعفی در علوم قرآنی

مقدمه

«ابو عبدالله»[۱] جابر بن یزید جعفی کوفی[۲]. از اخبار استفاده می‌شود که وی اهل کوفه بوده، ولی برای طلب علم به مدینه هجرت و از محضر پرفیض امام باقر و امام صادق (ع) فراوان استفاده کرده است.

کشّی با سند متصل از وی نقل کرده که گفت: درحالی‌ که جوان بودم بر امام باقر (ع) وارد شدم. فرمود: کیستی‌؟ عرض کردم: از اهل کوفه. فرمود: چه‌چیز تو را به اینجا آورد؟ گفتم: طلب دانش شما. فرمود: پس اگر کسی از تو سؤال کرد "اهل کجایی‌؟" بگو اهل مدینه‌ام[۳].

همچنین از وی نقل کرده است که گفت: امام باقر (ع) هفتاد هزار حدیث برای من روایت فرمود که آنها را برای احدی نقل نکرده و نخواهم کرد[۴] و نیز روایت کرده‌اند که امام صادق (ع) ملکوت آسمان‌ها و زمین را به وی نشان داد[۵].

استفاده وی از آن دو امام به حدی بوده است که او را یکی از چهار نفری که علم ائمه (ع) به آنان منتهی می‌شود، و فقط‍ از طریق آنان می‌توان به علم ائمه (ع) دست یافت به شمار آورده‌اند[۶]. شیخ طوسی نیز او را در شمار اصحاب امام باقر و امام صادق (ع) ذکر کرده است[۷].

وی از تابعین به شمار می‌آید؛ زیرا برخی از صحابه مانند ابو الطفیل را دیده و از او روایت کرده است[۸]. شیخ طوسی و زرکلی نیز با عنوان تابعی از وی یاد کرده‌اند[۹].

وی از مفسران معروف تابعی است؛ زیرا هم کتاب تفسیر داشته[۱۰] و هم روایات و آرای تفسیری فراوانی از وی در تفاسیر شیعه و سنی نقل شده است[۱۱].

از برخی روایات استفاده می‌شود کتاب تفسیر وی مطالبی بلند و غیر قابل تحمل و خلاف تقیه دربر داشته است. از مفضل بن عمر نقل شده که دربارۀ تفسیر جابر از امام صادق (ع) سؤال کردم. حضرت فرمود: آن را برای افراد فرومایه نقل نکن زیرا اگر نقل کنی آن را پخش می‌کنند.[۱۲] برای آگاهی از مذهب، وثاقت، رتبۀ علمی، استاد وی در تفسیر و مصادر برخی روایات تفسیری نقل شده از وی، به مکاتب تفسیری رجوع شود[۱۳].[۱۴]

جابر و تفسیر قرآن

نجاشی از این تفسیر با عنوان «التفسیر» یاد و با سند متصل آن را از جابر نقل کرده است[۱۵]. شیخ طوسی نیز با سند از آن خبر داده است[۱۶]. آقا بزرگ تهرانی آن را ذکر[۱۷] و اسماعیل پاشا نیز در ایضاح با عنوان «تفسیر الجعفی» از آن یاد کرده[۱۸] و در هدیة العارفین آن را با عنوان تفسیر القرآن از تألیفات جابر بن یزید جعفی متوفای ۱۲۷ ه‍‌. ق به شمار آورده است[۱۹].[۲۰]

منابع

پانویس

  1. کنیه معروف وی «ابو عبد الله» است ولی برخی ابو محمد و برخی ابو یزید نیز گفته‌اند (ر.ک: رجال النجاشی، ص۱۲۸؛ ابن حجر، تهذیب التهذیب، ج۲، ص۴۱).
  2. شیخ طوسی به استناد ذکر ابن حنبل، و همچنین ابن عماد و زرکلی وفات او را ۱۲۸ ذکر کرده‌اند، ولی برخی ۱۲۷ و برخی ۱۳۲ گفته‌اند (رجال الطوسی، ص۱۱۱؛ ابن عماد حنبلی، شذرات الذهب، ج۱، ص۱۷۵؛ ابن حجر، تهذیب التهذیب، ج۲، ص۴۲؛ زرکلی، الاعلام، ج۲، ص۱۰۵).
  3. طوسی، اختیار معرفة الرجال، ج۲، ص۴۳۸، ح۳۳۹.
  4. طوسی، اختیار معرفة الرجال، ج۲، ص۴۴۱ و ۴۴۲، ح۳۴۳.
  5. ر.ک: طوسی، معجم رجال الحدیث، ج۴، ص۲۶.
  6. ر.ک: قمی، سفینة البحار، ج۱، ص۵۴۰؛ مامقانی، تنقیح المقال، ج۱، ص۲۰۳.
  7. ر.ک: رجال الطوسی، ص۱۱۱ (اصحاب الباقر (ع) باب الجیم، رقم ۶)، ص۱۶۳ (اصحاب الصادق،(ع) باب الجیم، رقم ۳۰).
  8. ر.ک: ابن حجر، تهذیب التهذیب، ج۲، ص۴۱؛ ابن عماد حنبلی، شذرات الذهب، ج۱، ص۱۷۵؛ ذهبی، میزان الاعتدال، ج۱، ص۳۷۹.
  9. ر.ک: رجال الطوسی، ص۶۳؛ زرکلی، الاعلام، ج۲، ص۱۰۵.
  10. شیخ و نجاشی هردو از کتاب تفسیر وی خبر داده و سند خود را به آن ذکر کرده‌اند (ر.ک: رجال النجاشی، ص۱۲۹، شیخ طوسی، الفهرست، ص۴۵). آقا بزرگ تهرانی ضمن معرفی تفسیر ابن همام صنعانی در شمار تفاسیری از شیعه که از وجود آنها خبری نیست، کتاب تفسیر وی را نیز با عنوان تفسیر جابر بن یزید جعفی ذکر کرده است. اسماعیل پاشا نیز در ایضاح المکنون از تفسیر وی با عنوان تفسیر الجعفی یاد کرده و در هدیة العارفین گفته است. از تألیف‌های وی تفسیر قرآن است (ر.ک: بغدادی، ایضاح المکنون فی الذیل علی کشف الظنون، ج۳، ص۳۰۴؛ همو، هدیة العارفین... من کشف الظنون، ج۵، ص۲۴۹). عمر رضا کحاله نیز از آثار وی کتاب التفسیر را به شمار آورده است (معجم المؤلفین، ج۳، ص۱۰۶).
  11. موارد ذکر جابر بن یزید براساس برنامه رایانه‌ای معجم فقهی، در تفاسیر اهل تسنن ۱۴ مورد در ۷ جلد و در تفاسیر شیعه ۶۲ مورد در ۲۲ جلد است و موارد ذکر «الجعفی» در تفاسیر اهل تسنن ۱۵۶ در ۵۴ جلد و در تفاسیر شیعه ۲۴۶ در ۳۶ جلد است؛ البته معلوم نیست در همۀ آن موارد رأی یا روایت تفسیری از وی نقل شده باشد. نمونه‌ای از روایات تفسیری وی را در تفسیر فرات الکوفی، ص۷۳، ۷۴، ۹۲، ۲۰۶، ۲۹۱، ۳۶۴ و ۵۸۴؛ تفسیر العیاشی، ج۱، ص۸۶، ج۲، ص۴۸ و نمونه‌ای از آرای تفسیری وی را در مجمع البیان طبرسی، ج۱، ص۱۵۰، تفسیر ﴿وَقُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا [«و با مردم سخن خوب بگویید» سوره بقره، آیه ۸۳] بنگرید.
  12. طوسی، اختیار معرفة الرجال، ج۲، ص۴۳۷، ح۳۳۸.
  13. ر.ک: بابایی، مکاتب تفسیری، ج۱، ص۲۳۳-۲۳۶.
  14. بابایی، علی اکبر، تاریخ تفسیر قرآن، ص ۲۰۴-۲۰۵.
  15. رجال النجاشی، ص۱۲۹.
  16. رجال النجاشی، ص۱۲۹.
  17. ر.ک: آقا بزرگ تهرانی، الذریعة، ج۴، ص۲۶۸، رقم ۱۲۴۵.
  18. بغدادی، ایضاح المکنون فی الذیل علی کشف الظنون، ج۳، ص۳۰۴.
  19. بغدادی، هدیة العارفین (اسماء المؤلفین و آثار المصنفین من کشف الظنون)، ج۵، ص۲۴۹.
  20. بابایی، علی اکبر، تاریخ تفسیر قرآن، ص ۳۷۴.