حدیث سیدا شباب اهل الجنه

موضوع مرتبط ندارد - مدخل مرتبط ندارد - پرسش مرتبط ندارد

مقدمه

حدیث نبوی بیان‌گر سروری امام حسن و امام حسین(ع) بر جوانان اهل بهشت.

متن حدیث

این حدیث در منابع روایی و تاریخی شیعه و اهل سنت به طرق مختلف و با تفاوت‌هایی اندک، نقل شده است. در ذیل به نمونه‌هایی از این نقل‌ها اشاره می‌شود: «الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ سَيِّدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ»؛ «حسن و حسین سرور جوانان اهل بهشت هستند»[۱]. در برخی نقل‌ها عبارت «وَ أَبُوهُمَا خَيْرٌ (أَفْضَلُ) مِنْهُمَا» نیز وجود دارد[۲]. در ذیل برخی دیگر آمده که فاطمه(س) سرور زنان اهل بهشت است: «... فَاطِمَةُ سَيِّدَةُ نِسَاءِ أَهْلِ الْجَنَّةِ»[۳].

در نقلی دیگر همان مضمون آمده و تنها عیسی بن مریم و یحیی بن زکریا استثنا شده است[۴]. گاهی پیامبر اکرم(ص) در ضمن حدیثی امام حسن و بعد امام حسین(ع) را مفصلاً وصف کرده و در مورد هر کدام فرموده است: «هُوَ سَيِّدُ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ»[۵]. در نقلی دیگر به فاطمه(س) فرمود: آیا راضی نیستی که تو سرور زنان بهشت، و دو فرزندت سرور جوانان بهشت باشد[۶]. به دلیل همین روایات بوده که در منابع حدیثی و تاریخی شیعه و اهل سنت از امام حسن و امام حسین(ع) با عنوان دو سید و سرور جوانان اهل بهشت یاد شده است[۷].[۸]

اعتبار حدیث

این حدیث در منابع مختلف فریقین از بیش از بیست و پنج صحابی پیامبر(ص) نقل شده است که عبارتند از:

  1. حضرت علی(ع)[۹]؛
  2. فاطمه زهرا(س)[۱۰]؛
  3. امام حسن(ع)[۱۱]؛
  4. امام حسین(ع)[۱۲]؛
  5. سلمان فارسی[۱۳]؛
  6. عمر بن خطاب[۱۴]؛
  7. عبدالله ابن عمر[۱۵]؛
  8. عبدالله بن عباس[۱۶]؛
  9. ابوسعید خدری[۱۷]؛
  10. انس بن مالک[۱۸]؛
  11. شریح قاضی[۱۹]؛
  12. یزید التیمی[۲۰]؛
  13. براء بن عازب[۲۱]؛
  14. عبدالله بن مسعود[۲۲]؛
  15. جابر بن عبدالله[۲۳]؛
  16. ابوهریره[۲۴]؛
  17. جابر بن ساقط[۲۵]؛
  18. حذیفة بن یمان[۲۶]؛
  19. قرة بن ایاس[۲۷]؛
  20. الحارث[۲۸]؛
  21. مالک بن حویرث اللیثی[۲۹]؛
  22. جهم البلوی[۳۰]؛
  23. مسلم بن یسار الانصاری[۳۱]؛
  24. اسامة بن زید[۳۲]؛
  25. علی الهلالی[۳۳]؛
  26. بریدة[۳۴]؛
  27. عبدالرحمن بن سمره[۳۵].

از علمای اهل‌سنت در مورد سند این حدیث سه نظر ارائه شده است: عده‌ای آن را متواتر دانسته‌اند[۳۶]. البانی از عالمان معاصر و مشهور اهل‌سنت که گرایش سلفی نیز دارد، این حدیث را نه تنها صحیح دانسته بلکه نقل تواتر مناوی را هم تأیید کرده است[۳۷]. برخی از عالمان اهل‌سنت به نقل‌های متعدد این حدیث اشاره کرده‌اند[۳۸]. برخی دیگر این روایت را صحیح دانسته‌اند[۳۹]. حاکم نیشابوری این حدیث را از طرق متعددی صحیح دانسته و از اینکه مسلم و بخاری این حدیث را ذکر نکرده‌اند، تعجب کرده است[۴۰]. مصنف تحفة الأحوذی نیز این حدیث را معتبر و صحیح دانسته است[۴۱]. عده‌ای دیگر از علمای اهل‌سنت این روایت را حسن[۴۲] و دارای اعتبار دانسته و همه راویان آن را توثیق کرده‌اند[۴۳]، از این‌رو اسناد این حدیث به حضرت رسول(ص) را بدون اشکال دانسته‌اند[۴۴].[۴۵]

مدلول حدیث

روشن شدن مدلول حدیث در گرو تبیین معنای «سیادت» و «شباب أهل الجنه» است. سید قوم به معنای رئیس و مسلط بر قوم است[۴۶] و هم‌چنین کسی است که از نظر عقل و مال[۴۷] و یا در همه خصلت‌های نیک بر دیگری برتری داشته باشد[۴۸]. سید هر چیزی شریف‌ترین و برترین آنها است و مراد از سید رئیس و امام در کارهای خیر است[۴۹]. بنابراین «سید» بدون قرینه، بر افضلِ مطلق دلالت دارد مگر همراه با قرینه‌ای باشد که به معنای خاص دلالت کند. به همین خاطر در حدیث آمده است که «به منافق در حالی که منافق است سید نگویید، چون اگر سید شماست یعنی وضع شما بدتر از او بوده و او بالاتر از شماست و خدا به این راضی نیست»[۵۰].

فخر رازی، روایت أَنَا سَيِّدُ الْعَالَمِينَ وَ هُوَ - عَلِيٌّ - سَيِّدُ الْعَرَبِ}}[۵۱] را دلیل بر افضلیت پیامبر اکرم(ص) بر پیامبران دانسته است[۵۲]. از عبارات دیگر عالمانی که به تفسیر این روایت پرداخته‌اند نیز به دست می‌آید که لفظ سیّد را دالّ بر افضلیت مطلق دانسته‌اند[۵۳]. همچنین عالمانی که به تفسیر حدیث «إِنَّ فَاطِمَةَ سَيِّدَةُ نِسَاءِ أَهْلِ الْجَنَّةِ [إِلَّا مَرْيَمَ] أَوْ سَيِّدَةُ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ»[۵۴] پرداخته‌اند، تصریح کرده‌اند که در این حدیث، بحث از افضلیت حضرت فاطمه(س) نسبت به خدیجه، عایشه و مریم است[۵۵]. درباره «شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ» چند معنا بیان شده است:

معنای اول: اضافه شباب به اهل الجنه، بیانیه و برای توضیح است، یعنی همه اهل بهشت جوان‌اند و امام حسن و امام حسین(ع) سید آنان می‌باشند. نقل‌های متعدد در کتب اهل‌سنت، این معنا را تأیید می‌کند[۵۶]، از جمله روایتی در کتاب مروج الذهب ذکر شده که پیامبر در مورد امام حسن(ع) فرمود: فرزندم حسن سید اهل بهشت است[۵۷] و در اینجا شباب ذکر نشده است. مؤید این معنا آن است که چون سید به معنای افضل است. پس «سَيِّدَا شَبَابِ» هم یعنی افضل جوانان. بنابراین خود امام حسن(ع) و امام حسین(ع) هم باید جوان باشند تا مقایسه صحیح باشد و این فقط در آخرت محقق می‌شود که همه، جوان هستند و در دنیا صحیح نیست چون آنها جوان نبودند. در روایتی از عایشه نقل شده که پیامبر به او فرمود: «پدرت سید میان‌سالان عرب است و علی(ع) سید جوانان عرب است و حسن و حسین سید جوانان اهل بهشت هستند به جز عیسی و یحیی»[۵۸]. حال اگر علی(ع) سید جوانان عرب است، پس ذکر امام حسن(ع) و امام حسین(ع) به عنوان سید جوانان، مربوط به دنیا نیست. خداوند در سوره مائده، آیه ۱۱۰ می‌فرماید: حضرت عیسی در زمانی که میانسال بود با مردم به وحی سخن گفت و استثناء یک میانسال از میان جوانان معنایی نخواهد داشت، پس استثناء کردن حضرت یحیی(ع) و عیسی(ع) نشان می‌دهد که مراد افضل جوانان در بهشت است نه در دنیا، چون در آنجا است که همه بهشتیان جوان هستند و امام حسن(ع) و امام حسین(ع) افضل از همه هستند الا حضرت علی(ع) که با «پدرشان بهتر از آن دو است» افضلیتش ثابت شده است و حضرت عیسی(ع) و یحیی(ع) که در برخی روایات استثناء شده‌اند و اگر غیر از این باشد، مقایسه و استثناء هیچ وجهی ندارد.

در روایات امام سجاد، امام باقر، امام صادق و دیگر امامان اهل بیت(ع) از امام حسن و امام حسین(ع) با عنوان «سَيِّدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ» نام برده شده‌اند. بدیهی است که مقصود آنان، جوان بودن امام حسن و امام حسین(ع) در دنیا نبوده است. ثعالبی و دیگران نیز نقل کرده‌اند که «امام سجاد(ع) وقتی از پدرش حدیث نقل می‌کند، می‌فرماید: «پدرم، سید جوانان اهل بهشت، برایم روایت کرده است»[۵۹]. معنای دوم: این که مقصود از شباب، جوانمردی است نه جوانی به لحاظ سن و سال[۶۰].

برخی از عالمان اهل‌سنت گفته‌اند معنای حدیث این است که امام حسن(ع) و امام حسین(ع) سید جوانانی هستند که در جوانی از دنیا رفته و اهل بهشت هستند[۶۱]. نادرستی این معنا روشن است؛ زیرا امام حسن و امام حسین(ع) در جوانی از دنیا نرفته‌اند، مضاف بر این که اگر این معنا مقصود بود، استثناء امیرالمؤمنین(ع) به این که او برتر از آنان است، معنا نداشت[۶۲]. قولی هم نقل شده که شاید مراد، مقایسه بین ایشان و جوانان بهشتی در هنگام صدور حدیث بوده است[۶۳] و برخی پاسخ داده‌اند که حسن و حسین(ع) حتی در زمان فوت پیامبر(ص)، کوچک‌تر از آن بودند که جوان نامیده شوند[۶۴]. نتیجه: لازمه برتری امام حسن و امام حسین(ع) بر اهل بهشت، برتری آنان بر عموم مؤمنان و بلکه بر عموم پیامبران الهی - غیر از رسول اکرم(ص)- است، و از آنجا که پیامبران الهی از مقام عصمت برخوردار بودند، حدیث مورد بحث بر عصمت آنان دلالت می‌کند، و بر اساس اینکه عصمت شرط امامت است، امامت آنان نیز اثبات می‌شود.[۶۵]

منابع

پانویس

  1. مسند احمد حنبل، ج۳، ص۳، ۶۲ و ۸۲؛ فضائل الصحابة، ابن‌حنبل، ج۲، ص۷۶۴، ۷۷۴ و ۷۷۹؛ سنن ترمذی، ج۵، ص۶۵۶ و ۶۶۰؛ سنن النسائی، ج۵، ص۱۴۹؛ خصائص علی، ص۱۵۰-۱۵۱؛ معجم الصحابة، ج۱، ص۱۴۳؛ المعجم الکبیر، ج۳، ص۳۵-۳۶؛ المعجم الاوسط، ج۱، ص۱۱۷؛ المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۴۲۹؛ اخبار ابی‌حنیفة، ص۸۸؛ الاستیعاب، ص۱۱۶؛ مشکاة المصابیح، ج۳، ص۳۴۳؛ مجمع الزوائد، ج۹، ص۲۹۲ و ۲۹۴؛ فیض القدیر، ج۳، ص۵۵۰؛ جامع الأحادیث، ج۱، ص۱۳۶ و ۱۷۷؛ من لا یحضره الفقیه، ج۴، ص۱۷۹ و ۴۲۱؛ الأمالی (للصدوق)، ص۵۷ و ۱۲۵؛ الأمالی (للمفید)، ص۲۱ و ۲۳؛ الأمالی (للطوسی)، ص۳۱۲ و ۵۵۸.
  2. المعیار والموازنة، ص۲۰۶ و۳۲۳؛ سنن ابن‌ماجه، ج۱، ص۴۴؛ الشریعة للأجری، ج۵، ص۲۱۴۱؛ المعجم الأوسط، ج۶، ص۲٢٧؛ المعجم الکبیر، ج۳، ص۲۷، ۲۹؛ المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۸۲؛ مجمع الزوائد، ج۹، ص۲۶۰؛ فیض القدیر، ج۳، ص۵۵۰؛ التیسیر، ج۱، ص۱۰۲۸؛ جامع الاحادیث، ج۱، ص۱۳۵؛ الجامع الصغیر، ج۱، ص۵؛ عیون أخبار الرضا(ع)، ج۲، ص۳۳؛ بحار الانوار، ج۲۵، ص۳۶۰؛ ج۳۷، ص۶۰.
  3. مسند احمد حنبل، ج۳، ص۶۴؛ ج۵، ص۲۹۱؛ فضائل الصحابة ابن‌حنبل، ج۲، ص۷۷۱؛ سنن النسائی، ج۵، ص٨٠؛ فضائل الصحابه للنسائی، ج۱، ص۵۸؛ خصائص علی، ص۱۴۲-۱۴۳؛ مسند ابی یعلی، ج۲، ص۳۹۵؛ المعجم الکبیر، ج۲۲، ص۴۰۲؛ معرفة الصحابة، ج۶، ص۳۴۸۶؛ مشکاة المصابیح، ج۳، ص۳۴۵؛ تاریخ الاسلام، ج۴، ص۳۶؛ مجمع الزوائد، ج۹، ص۳۲۴؛ المطالب العالیة، ج۱۱، ص۲۳۷؛ فیض القدیر، ج۱، ص۱۳۸؛ التیسیر، ج۱، ص۴۲؛ جامع الاحادیث، ج۱، ص۲۳۴؛ الأمالی (للطوسی)، ص۸۵؛ الأمالی (للمفید)، ص۲۳.
  4. سنن النسائی، ج۵، ص۵۰ و ۱۵۰؛ فضائل الصحابة للنسائی، ج۱، ص۲۰؛ خصائص علی، ص۱۴۸ و ۱۵۱؛ شرح مشکل الآثار، ج۵، ص۲۲۱؛ صحیح ابن حبان، ج۱۵، ص۴۱۲؛ المعجم الکبیر، ج۳، ص۳۶ و۳۸؛ المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۸۲؛ مجمع الزوائد، ج۹، ص۲۹۲؛ التیسیر، ج۱، ص۱۰۲۸؛ جامع الاحادیث، ج۷، ص۲۲؛ صحیح جامع الصغیر، ج١، ص۱۵۶؛ السلسلة الصحیحة، ج۲، ص۲۹۵.
  5. الأمالی، صدوق، ص۱۱۴-۱۱۵.
  6. الأمالی (للطوسی)، ص‌۲۴۸ و۶۳۳.
  7. من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۵۷۳، ۶۰۳، ۶۰۴ و۶۰۶؛ الأمالی (للصدوق)، ص۳۰۳؛ التوحید، ص۲۵؛ بحارالانوار، ج۴۴، ص۱۴۲؛ تاریخ بغداد، ج۱، ص۱۳۸؛ معرفة الصحابة، ج۲، ص۶۵۵؛ نثر الدرر، ج۱، ص۲۵۱ و ۲۵۷؛ الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۲۳۵؛ سیر اعلام النبلاء، ج۱۳، ص۱۲۰؛ مجمع الزوائد، ج۹، ص۲۶۰؛ الروض المعطار، ج۱، ص۳۶۵؛ منهاج السنة، ج۴، ص۱۶۹.
  8. فتحی و لحمی، مقاله «حدیث سیدا شباب اهل الجنه»، دانشنامه کلام اسلامی ج۳، ص ۴۵۸.
  9. المعیار والموازنة، ص۱۵۱ و۲۰۶؛ الشریعه للأجری، ج۵، ص۲۱۴۲؛ المعجم الکبیر، ج۳، ص۳۵-۳۶؛ امالی (طوسی)، ص۲۴۸، ۳۱۲ و۶۳۳؛ البدایة والنهایة، ج۸، ص۳۵؛ مجمع الزوائد، ج۹، ص۲۹۲ و۳۲۴؛ جامع الاحادیث، ج۱، ص۱۳۵.
  10. عیون اخبار الرضا، ج۲، ص۲۷.
  11. امالی صدوق، ص۲۶ و ۵۵۸.
  12. المعجم الاوسط، ج۱، ص۱۱۷؛ مجمع الزوائد، ج۹، ص۲۹۴.
  13. امالی، طوسی، ص۶۰۷.
  14. المعجم الکبیر، ج٣، ص۳۵؛ مجمع الزوائد، ج۹، ص۲۹۲؛ تاریخ دمشق، ج۱۴، ص۱۳۲؛ جامع الاحادیث، ج۱، ص۱۳۵.
  15. الشریعة للأجری، ج۵، ص۲۱۴۱؛ المستدرک، ج۳، ص۱۸۲؛ تاریخ دمشق، ج۱۴، ص۱۳۳؛ جامع الاحادیث، ج۱، ص۱۳۵.
  16. الشریعة للأجری، ج۵، ص۲۱۴۱؛ الرسالة العلویة، ص۴۲؛ امالی صدوق، ص۵۷، ۱۱۴-۱۱۵، ۴۷۳ و۴۸۷؛ تاریخ دمشق، ج۱۴، ص۱۳۲.
  17. مسند احمد بن حنبل، ج۳، ص۳، ۶۲ و۶۴؛ فضائل الصحابة، ج۲، ص۷۷۱، ۷۷۴ و ۷۷۹؛ سنن ترمذی، ج۵، ص۶۵۶؛ سنن نسائی، ج۵، ص۵۰؛ المعجم الکبیر، ج۳، ص٣٨؛ المعجم الأوسط، ج۲، ص۳۴۷؛ ج۶، ص١٠؛ الشریعة للأجری، ج۵، ص۲۱۴۳؛ معرفة الصحابة، ج۲، ص۶۵۵؛ تاریخ اسلام، ج۴، ص۳۵؛ ج۷، ص۱۵۲؛ ج۱۷، ص١٩؛ مشکاة المصابیح، ج۳، ص۳۴۳؛ البدایة والنهایة، ج۸، ص۳۵؛ مجمع الزوائد، ج۹، ص۳۲۴.
  18. معرفة الصحابة، ج۲، ص‌۶۶۵؛ تاریخ دمشق، ج۱۳، ص۲۱۱.
  19. المعجم الکبیر، ج۳، ص۲۵؛ تاریخ دمشق، ج۱۴، ص۱۳۱.
  20. مسند الإمام علی، ص۲۴۲.
  21. مجمع الزوائد، ج۹، ص۲۹۴.
  22. المستدرک، ج۳، ص۱۸۲.
  23. الشریعة للأجری، ج۵، ص۲۱۴۰؛ المعجم الکبیر، ج۳، ص۳۹؛ امالی، صدوق، ص٢٢؛ البدایة والنهایة، ج۸، ص۳۵؛ تاریخ دمشق، ج۱۴، ص۱۳۶؛ مجمع الزوائد، ج۹، ص۲۸۴ و ۲۹۴.
  24. سنن نسائی، ج۵، ص۱۴۶؛ المعجم الکبیر، ج۳، ص۳۶-۳۷؛ معرفة الصحابة، ج۲، ص۶۵۵؛ مجمع الزوائد، ج۹، ص۲۹۲.
  25. المحن، ص۱۵۹.
  26. مسند احمد، ج۵، ص۳۹۱؛ فضائل الصحابة، ج۲، ص۷۸۸؛ سنن ترمذی، ج۵، ص۶۶۰؛ سنن نسائی، ج۵، ص٨٠؛ امالی مفید، ص۲۳؛ امالی طوسی، ص۸۵؛ المعجم الکبیر، ج۲۲، ص۴۰۲؛ ج۳، ص٣٧؛ المعجم الأوسط، ج۴، ص۲۳۸؛ معرفة الصحابة، ج۶، ص۳۴۸۶؛ تاریخ الاسلام، ج۴، ص۳۶؛ مشکاة المصابیح، ج۳، ص۳۴۵؛ مجمع الزوائد، ج۹، ص۲۹۳.
  27. المعجم الکبیر، ج۳، ص٣٩؛ مجمع الزوائد، ج۹، ص۲۹۳.
  28. المعجم الکبیر، ج۳، ص۳۶؛ امالی طوسی، ص۲۴۸، ۳۱۲ و۶۳۳.
  29. المعجم الکبیر، ج۱۹، ص۲۹۲؛ تاریخ دمشق، ج۱۴، ص۱۳۴؛ مجمع الزوائد، ج۹، ص۲۹۴.
  30. معجم الصحابة، ج۱، ص۱۴۳؛ معرفة الصحابة لأبی‌نعیم، ج۲، ص۶۳۵؛ تاریخ دمشق، ج۱۳، ص۲۱۲.
  31. الشریعة للأجری، ج۵، ص۲۱۳۹.
  32. المعجم الکبیر، ج۳، ص۳۹؛ المعجم الاوسط، ج۵، ص۲۴۲؛ مجمع الزوائد، ج۹، ص۲۹۴.
  33. المعجم الکبیر، ج۳، ص۵۷؛ المعجم الاوسط، ج۶، ص۳۲۷؛ مجمع الزوائد، ج۹، ص۲۶۰.
  34. فضائل الصحابة ابن حنبل، ج۲، ص۷۶۴؛ البدایة والنهایة، ج۸، ص۳۵.
  35. امالی صدوق، ص۲۶.
  36. فیض القدیر، ج۳، ص۵۵۰؛ التیسیر بشرح الجامع الصغیر، ج۱، ص۱۰۲۸؛ صحیح شرح العقیدة الطحاویة، ص۶۵۶؛ الجنة والنار، ص۲۰۹.
  37. السلسلة الصحیحة، ج۲، ص۲۹۵.
  38. الاستیعاب، ص۱۱۶.
  39. مشکاة المصابیح، ج۳، ص۳۴۳؛ السلسلة الصحیحة، ج٢، ص۲۹۵؛ مسند احمد، ج۳، ص۳؛ اسنی المطالب، ج۱، ص۱۲۹.
  40. المستدرک، ج۳، ص۱۸۲.
  41. تحفة الأحوذی، ج۱۰، ص۱۸۶.
  42. مجمع الزوائد، ج۹، ص۲۹۴؛ تاریخ الاسلام، ج۵، ص۹۶.
  43. السلسلة الصحیحة، ج۲، ص۲۹۵؛ مجمع الزوائد، ج۹، ص٢٩٢؛ المطالب العالیة، ج۱۱، ص۲۵۳.
  44. تاریخ الاسلام، ج۵، ص۹۶؛ مشکاة المصابیح، ج۳، ص۳۴۵.
  45. فتحی و لحمی، مقاله «حدیث سیدا شباب اهل الجنه»، دانشنامه کلام اسلامی ج۳، ص ۴۵۹.
  46. ر.ک: تاج العروس، ج۸، ص۲۲۵؛ لسان العرب، ج۷، ص۲۹۷؛ اقرب الموارد، ج۳، ص۷۴۲-۷۴۳.
  47. لسان العرب، ج۷، ص۲۹۷؛ تاج العروس، ج۸، ص۲۲۵.
  48. لباب التاویل، ج۸، ص۳۴۴؛ تفسیر القرآن، ج۱، ص۳۱۶؛ ر.ک: مجمع البحرین، ج۹، ص۴۴۸.
  49. لسان العرب، ج۷، ص٢٩٧.
  50. نهایة المحتاج، ج۱، ص۳۵.
  51. ینابیع المودة، ج۲، ص۴۰۴؛ جمع الجوامع، ج۴، ص۲۴۹؛ الصواعق المحرقة، ج۲، ص۳۵۵.
  52. تفسیر کبیر، ج۶، ص۱۶۸.
  53. کشف المشکل، ص۷۷۴ و۸۷۵؛ شرح النووی علی صحیح مسلم، ج۱۵، ص۳۷؛ التسهیل لعلوم التنزیل، ج۱، ص۸٩؛ الموافقات، ج۵، ص۲۹۴؛ عمدة القاری، ج۲۴، ص۷۴.
  54. شرح السنة، ج۱۴، ص۱۶۲؛ شرح نهج البلاغه ابن ابی‌الحدید، ج۱۰، ص۲۶۵؛ سنن ترمذی، ج۵، ص۶۶۰؛ المستدرک، ج۳، ص۱۶۴ (از حذیفه)، ص۱۶۸ (از ابوسعید خدری)، ص۱۷۰ (از عائشه)؛ ج۴، ص۴۷؛ تفسیر قرطبی، ج۴، ص‌۸۳.
  55. اتمام الدرایة لقراء النقایة، ص١٩؛ عمدة القاری، ج۱۵، ص۳-۹؛ ج۱۶، ص۱۵۴؛ مرقاة المفاتیح، ج۱۱، ص۲۹۱؛ فیض القدیر، ج۱، ص۱۳۸.
  56. سنن ترمذی، ج۴، ص۶۷۹؛ شرح سنن ابن‌ماجه، ص١٢؛ الدر المنثور، ج۱، ص۱۵۰؛ فیض القدیر، ج۳، ص۸۵؛ ج۶، ص۱۹۶؛ تحفة الأحوذی، ج۷، ص۲۰۹.
  57. مروج الذهب، ج۱، ص۳۴۸.
  58. جامع الاحادیث، ج۷، ص۲۲.
  59. تفسیر الثعلبی، ج۱، ص۱۴۷؛ نثر الدرر، ج۱، ص۲۵۱؛ و ر.ک: اخبار اصبهان، ج۲، ص۱۴۷؛ تاریخ اصبهان، ص۷۳.
  60. التیسیر، ج۱، ص۴۲؛ فیض القدیر، ج۱، ص۱۳۸؛ مجمع البحرین، ج۳، ص٧۲؛ تحفة الأحوذی، ج١٠، ص۱۸۶؛ عقیدة اهل السنة والجماعة، ج۱، ص۳۶۴.
  61. شرح سنن ابن‌ماجه، ص۱۱؛ التیسیر، ج۱، ص۳۴ و۱۰۲۷؛ فیض القدیر، ج۳، ص۵۵۰.
  62. المعیار والموازنه، ص۲۰۷-۲۰۸.
  63. تحفة الاحوذی، ج۱۰، ص۱۸۶.
  64. شرح سنن ابن ماجه، ص١٢؛ فیض القدیر، ج٣، ص۵۵۰.
  65. فتحی و لحمی، مقاله «حدیث سیدا شباب اهل الجنه»، دانشنامه کلام اسلامی ج۳، ص ۴۶۰.