افضلیت امام

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
(تغییرمسیر از برتری امام)

افضلیت امام، به معنای برتری امام نسبت به دیگران در دو امر است: نخست در زیادی ثواب و قرب به خداوند و دیگری در صفات کمال انسانی. این سوال که "آیا امام باید افضل از دیگران باشد یا خیر؟" از دیرباز مورد نزاع میان شیعه امامیه و اهل سنت بوده و در باب شروط امامت، بدان پرداخته شده است. شیعه شرط لازم امامت را "افضلیت" می‌‌داند و در مقابل، اکثریت اهل سنت تقدیم فرد عادی (مفضول) بر افضل را جائز می‌‌دانند.

گستره افضلیت امام از نظر شیعه دو معنای" برتری در پاداش اخروی و برتری در کمالات انسانی" را شامل می‌‌شود. علمای شیعه به دلیل عقلی (قبح تقدیم مفضول بر افضل) و نقلی (سوره یونس آیه ۳۵ و...) استناد کرده‌اند و اشکالاتی که از سوی علمای اهل سنت مطرح شده را پاسخ داده‌اند.

معناشناسی

معنای افضلیت

افضلیت از ریشه «ف ض ل» به معنای زیاده و برتری است و «افضل» به معنای برتری کسی یا چیزی نسبت به دیگری است[۱]. افضلیت بنابر یک تقسیم در دو مورد به کار می‌رود:

  1. افضلیت در امور دنیوی مانند: برخوردای از نَسب و حَسب، مقام اجتماعی، مال و ثروت و...؛
  2. افضلیت در امور اخروی و صفات انسانی مانند علم، تقوا و ورع، شجاعت و زهد[۲].

معنای امام

امام در لغت به معنای "پیشوا"، "پیشرو"[۳] و راهنماست[۴]. با وجود اندک اختلافی پیرامون اصطلاح‌شناسی امامت در علم کلام[۵]، متکلمان در مجموع، آن را به ریاست فراگیر در تمام مسائل دینی و دنیایی، به نیابت از پیامبر اکرم (ص) تعریف کرده‌اند[۶]. در مباحث معرفتی، گاهی سخن از امامت به معنایی فراگیر است که حتی پیامبران را هم در بر می‌گیرد و بار دیگر، تنها سخن از جانشینی پیامبر اکرم (ص) می‌باشد. در این صورت نیز، گاه سخن راجع به امامت جانشینان پیامبر (ص) به صورت مطلق است، اما گاه بحث ناظر به اشخاص ایشان می‌باشد[۷].

البته تعریف کامل‌تر امامت در مکتب اهل‌بیت (ع) طبق کتاب و سنت، این است که گفته شود: امامت، ولایت‌الامر است و اساساً تقابل دین و دنیا در این مکتب معنا و مفهوم ندارد؛ آن دینی که قرآن کریم معرفی می‌کند همین شریعت است و شریعت شامل همه امور دنیاست و رسول اکرم (ص) مبعوث شد تا مردم را در دنیا هدایت کند تا بتوانند در دنیا و آخرت سعادتمند باشند. شیخ صدوق در "معانی الأخبار" در تعریف امام گفته است: سُمِّيَ الْإِمَامُ إِمَاماً لِأَنَّهُ قُدْوَةٌ لِلنَّاسِ، مَنْصُوبٌ مِنْ قِبَلِ الله - تَعَالَى ذِكْرُهُ - مُفْتَرَضُ الطَّاعَةِ عَلَى الْعِبَادِ[۸] حاصل این تعریف، اشاره به سه رکن مهم امامت در استعمالات شرعیه است؛ یکی: "قدوه" بودن؛ دومی: "منصوب" بودن از طرف خدا و رکن سوم: "واجب الاطاعه" بودن امام است. این تعریفِ دقیق، جامع‌ترین سخن در تعریف امام را آورده است[۹].

امام برترین انسان‌ها در عصر خود است؛ بدین بیان که به طور طبیعی، برای اداره جامعه تنها یک نفر می‌بایست در رأس هرم قرار گیرد وگرنه بروز اخلال در اداره جامعه امری اجتناب‌ناپذیر است. چنین کسی را خداوند منصوب می‌کند؛ حال اگرچه ممکن است در هر دوره چند پیامبر در این عالم وجود داشته باشند، اما روشن است که خداوند حکیم شایسته‌ترین آنها را برای اجرای احکام برمی‌گزیند[۱۰].

قلمرو افضلیت امام

کسی که امامت جامعه را بر عهده دارد باید علاوه براینکه در امور دنیوی بر دیگران افضلیت دارد، در امور اخروی نیز افضلیت داشته باشد.

برای اثبات برتری امام در برخورداری از پاداش اخروی به وجوه ذیل استدلال شده است:

  1. عصمت امام و افضلیت: امام رهبری امت اسلامی را در همه امور دینی برعهده دارد، مقتضای عمومیت امامت و افضلیت امام بر مأموم این است که او در همه شئون رهبری از جمله عبادت بر دیگران برتری داشته باشد و چون امام دارای صفت عصمت است لذا از عالی ترین درجه اخلاص در اعمال از جمله در عبادت نیز برخوردار خواهد بود، لازمه برتری در عبادت و اخلاص در آن، برتری در استحقاق پاداش اخروی است[۱۱].
  2. تکلیف سنگین‌تر و پاداش بیشتر: امام در همه تکالیف دینی با دیگر مکلفان شریک است، ولی تکلیف ویژه‌ای نیز دارد، چراکه مسئولیت هدایت دیگران را در عالی ترین سطوح برعهده دارد. پرداختن به این مسئولیت عظیم، مجاهدت ویژه‌ای لازم دارد. به مقتضای «افضل الأعمال أحمزها» در برخورداری از پاداش الهی شایستگی بیشتری خواهد داشت[۱۲].
  3. حجت بودن امام و افضلیت: امامت ادامه نبوت است و به جز آوردن شریعت، با نبوت تفاوتی ندارد، چنان که در برخورداری از عصمت و سایر کمالات با پیامبر یک سان است، از آنجا که پیامبر (ص) بر دیگران برتری داشته و از پاداش بیشتری برخوردار است، امام نیز چنین است[۱۳].
  4. تعظیم ویژه امام و افضلیت: امام به خاطر افضلیت در کمالات نفسانی و برخورداری از مقام عصمت، شایسته تعظیم و تکریم ویژه‌ای است که او را کاملاً از دیگران ممتاز می‌سازد. تعظیم و تکریم نوعی از پاداش الهی است، بنابراین امام از برترین پاداش برخوردار است[۱۴].[۱۵]

ضرورت افضلیت امام

برای تبیین ضرورت افضلیت امام و جانشین پیامبر (ص) دو نوع استدلال ارائه شده است:

ضرورت عقلی شرط افضلیت در امامت

درباره برتری یا عدم برتری امام در مقایسه با افراد دیگر از نظر کمالات انسانی سه فرض قابل تصویر است:

  1. امام در کمالات انسانی بر دیگران برتر است؛
  2. امام در کمالات انسانی از دیگران (همه یا برخی از آنان) در مرتبه پایین‌تری قرار دارد؛
  3. امام در کمالات انسانی با دیگران (همه یا برخی از آنان) برابر است.

فرض دوم و سوم از نظر عقل باطل است، زیرا لازمه فرض دوم این است که مفضول بر افضل مقدم باشد، و تقدیم مفضول بر افضل از نظر عقل قبیح است و فعل قبیح از خداوند سر نمی‌زند[۱۶]. فرض سوم نیز از آن جهت باطل است که مستلزم ترجیح بلامرجح است و ترجیح بلامرجح از نظر عقل قبیح و بلکه محال است[۱۷] بنابراین، امام باید بر دیگران برتر باشد[۱۸].

ضرورت نقلی شرط افضلیت در امامت

  1. لزوم افضلیت در قرآن: برخی آیات قرآن بر لزوم برتری پیشوای دینی مردم دلالت می‌کند مانند: ﴿أَفَمَنْ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ أَمَّنْ لَا يَهِدِّي إِلَّا أَنْ يُهْدَى فَمَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ[۱۹]. این آیه بیان می‌‌کند کسی سزاوار رهبری و هدایت دیگران است که خود، راه را یافته و دیگران را به آن هدایت می‌‌کند؛ نه اینکه محتاج به هدایت دیگران باشد. افضل است که احتیاج به هدایت دیگران ندارد و الا مفضول محتاج هدایت دیگران است و آیه، صلاحیت او را برای رهبری نفی می‌‌کند[۲۰] چنان که جمله ﴿فَمَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ در آیه بیانگر این مطلب است، یعنی اگر جز این داوری شود، بر خلاف حکم خرد و وجدان است[۲۱].
  2. افضلیت در روایات: در روایات نیز افضلیت و برتری مطلق امام بر آحاد مردم با توجه به جایگاه و علو منصب امامت مورد تاکید قرار گرفته است مانند:
    1. از پیامبر اسلام (ص) نقل شده است: «من استعمل عاملا من المسلمین و هو یعلم ان فیهم أولی بذلک منه و اعلم بکتاب الله و سنه نبیه فقد خان الله و رسوله و جمیع المسلمین»[۲۲].
    2. امیرالمؤمنین (ع) می‌‌فرماید: ای مردم، سزاوارترین شخص برای خلافت، تواناترین افراد بر امر و داناترین‌شان به فرمان خداست[۲۳].
    3. امام علی بن موسی الرضا (ع) فرمودند: "امام را علاماتی است: عالم ترین، حکیم ترین، باتقواتر، بردبارتر، شجاع تر، سخی‌تر و عابدترین فرد است"[۲۴].[۲۵]

اختلاف مذاهب اسلامی بر افضلیت امام

افضلیت امام از دیدگاه اهل سنت

اکثر اهل سنت می‌گویند: افضلیت معتبر نیست و مَفضُول هم می‌تواند خلیفۀ رسول خدا شود به دلیل اینکه خلفای ثُلُث، نسبت به علی (ع) مفضول بودند[۲۶]. اما دانشمندان شیعی افضلیت را یکی از شروط امامت می‌‌دانند آن هم افضلیت مطلق در تمام جوانب[۲۷].

افضلیت امام از دیدگاه زیدیه

زیدیه از فرقه‌های نام آشنای جهان اسلام است که به امامت زید بن علی فرزند امام سجاد (ع) معتقدند. در اغلب کتاب‌های ملل و نحل، زیدیه را معتقد به جواز امامت مفضول دانسته‌اند[۲۸]. در آثار برخی دانشمندان زیدی، با آنکه در مقام بیان شرایط امام بوده‌اند، از شرط افضلیت سخنی به میان نیامده است[۲۹]. بعضی دیگر از نویسندگان زیدی هرچند امام علی (ع) را افضل مردم بعد از رسول خدا (ص) دانسته‌اند، از لزوم افضلیت به عنوان شرط امامت یاد نکرده‌اند[۳۰]. هرچند نظریه لزوم افضلیت در میان زیدیه طرفدارانی دارد؛ چنان که نظریه رقیب هم موافقانی دارد[۳۱].

افضلیت امام از دیدگاه اسماعیلیه

هرچند برخی محققان معتقدند اسماعیلیه لزوم افضلیت امام را پذیرفته‌اند[۳۲]، اما عبارتی وجود ندارد که در آن تصریح به لزوم افضلیت امام شده باشد. اما از آنچه ایشان درباره امامت و جایگاه امام بدان باور دارند، می‌توانیم به این نتیجه روشن برسیم که امام با ویژگی‌هایی که اسماعیلیه به آن معتقدند، نمی‌تواند جز افضل باشد. ایشان جایگاهی والا برای امام در نظام هستی قایل‌اند[۳۳] و سخنانی که از امام علی (ع) در معرفی خودش، نقل می‌کنند، مؤید همین معناست: «أنا الأول و أنا الآخر و أنا الظاهر و أنا الباطن و أنا بکل شیء علیم، أنا الذی سمکت سماءها، ...»[۳۴]. در باورهای اسماعیلیان، امامان از چنان مقام و جایگاهی دارد که عناوینی همچون وجه‌الله، یدالله، جنب‌الله و... بر وی اطلاق می‌شود[۳۵].[۳۶]

امامت مفضول

پرسش‌های وابسته

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. کتاب العین ج ۷ ص ۴۴.
  2. مقامی، مهدی، درسنامه امام‌شناسی، ص۹۳.
  3. فرهنگ فارسی، ج۱، ص۳۴۶ ـ ۳۴۷، «امامت».
  4. لسان العرب، ج ۱، ص ۲۱۳ ـ ۲۱۵، «امم».
  5. جمعی از نویسندگان، امامت‌پژوهی، ص۴۱-۵۷؛ ربانی گلپایگانی، علی، امامت در بینش اسلامی، ص۲۳-۳۳.
  6. مفید، محمد بن محمد، النکت الاعتقادیة، ص۳۹؛ طوسی، محمد بن حسن، الرسائل العشر، ص۱۰۳؛ ابن‌میثم بحرانی، میثم، النجاة فی القیامة، ص۴۱؛ سیوری، فاضل مقداد، إرشاد الطالبین، ص۳۲۵.
  7. یارمحمدیان، محمد تقی، ازدیاد علم امام از دیدگاه کتاب و سنت، ص ۲۱.
  8. ابن‌بابویه (صدوق)، محمد بن علی، معانی الأخبار، ص۶۴-۶۵.
  9. مرحوم صدوق این قیود مذکور در متن خود را از روایات استفاده کرده است. در روایات بسیاری به قدوه بودن، منصوب بودن و واجب‌الاطاعه بودن امامان تصریح شده است؛ از جمله: روایت از پیامبر اکرم (ص): «إنَّ أئِمَّتَكُم قادَتُكُم إلَى الله؛ فَانظُروا بِمَن تَقتَدونَ في دينِكُم وصَلاتِكُم»؛ پيشوايان شما زمام داران شما به سوى خدايند؛ پس بنگريد از چه كسانى در نماز و دينتان پيروى مى‌كنيد. صدوق، محمد بن علی، كمال الدين، ص۵؛ و روایت امام صادق (ع): «لِأَنَّ اللهَ تَبارَكَ وتَعالى نَصَبَ الإِمامَ عَلَماً لِخَلقِهِ، وجَعَلَهُ حُجَّةً»؛ چرا كه خداى تبارك و تعالى امام را به عنوان نشانى براى خَلق خويش بر نهاد و او را حجّت قرار داد. کلینی، محمد بن یعقوب، الكافي، ج۱، ص۲۰۳؛ و روايت مفصّل امام رضا (ع) در معرفی امام و امامت: «هَل يَعرِفونَ قَدرَ الإِمامَةِ ومَحَلَّها مِنَ الاُمَّةِ فَيَجوزَ فيهَا اختِيارُهُم؟ إنَّ الإِمامَةَ أجَلُّ قَدراً، وأَعظَمُ شَأناً وأَعلى مَكاناً، وأَمنَعُ جانِباً، وأبعَدُ غَوراً مِن أن يَبلُغَهَا النّاسُ بِعُقولِهِم، أو يَنالوها بِآرائِهِم، أو يُقيموا إماماً بِاختِيارِهِم... فَكَيفَ لَهُم بِاختِيارِ الإِمامِ؟! وَالإِمامُ عالِمٌ لا يَجهَلُ... مُضطَلِعٌ بِالإِمامَةِ، عالِمٌ بِالسِّياسَةِ، مَفروضُ الطّاعَةِ»؛ آيا مردم، مقام امامت و جايگاه آن در ميان امّت را مى‌دانند تا در نتيجه، انتخاب آنان در اين باره، روا باشد؟! امامت، مقامش بزرگ‌تر و شأنش والاتر و جايگاهش بلندتر و دست‌نيافتنى‌تر و ژرف‌تر از آن است كه مردم، با خردهايشان بدان برسند، يا با انديشه‌هايشان آن را دريابند، يا با انتخاب خود، امامى را برگمارند... پس مردم را چه رسد به انتخاب امام؟! امامى كه داناست و نادانى ندارد... در پيشوايى و رهبرى، نيرومند، و به سياست داناست. فرمان بردارى از او واجب است. کلینی، محمد بن یعقوب، الكافي، ج۱، ص۱۹۸-۲۰۳. او در جای دیگری نیز گفته است: الإمامة إنّما هي مشتقّة من الإيتمام بالإنسان، والإيتمام هو الاتّباع، والاقتداء، والعمل بعمله، والقول بقوله ر. ک: صدوق، محمد بن علی، معانی الأخبار، ص۶۹. ويجب أن يُعتقد أنّه يلزمنا من طاعة الإمام ما يلزمنا من طاعة النبيّ (ص)، وأنّ كلّ فضل آتاه الله عَزَّ وَجَلَّ نبيَّه فقد آتاه الإمامَ إلا النبوّة. صدوق، محمد بن علی، الهداية في الأصول و الفروع، ج۲، ص۲۷. اراکی، محسن، درس اول «امامت در اندیشه اسلامی».
  10. فاریاب، محمد حسین، معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان، ص ۱۱۲.
  11. الذخیرة فی علم الکلام، ص ۴۳۴؛ المنقذ من التقلید، ج۲، ص ۲۸۶ و المسلک فی اصول الدین، ص ۲۰۶.
  12. المسلک فی اصول الدین، ص ۲۰۵.
  13. الذخیرة فی علم الکلام، ص ۴۳۵ و المنقذ من التقلید، ج۲، ص ۲۸۶.
  14. تقریب المعارف، ص ۱۰۱.
  15. ربانی گلپایگانی، علی، مقاله «افضلیت امام»، دانشنامه کلام اسلامی ج۱، ص ۳۴۰-۳۴۶.
  16. شرح المواقف، ج۸، ص۳۵۱.
  17. کشف المراد، ص۴۹۵.
  18. ربانی گلپایگانی، علی، براهین و نصوص امامت، ص ۲۱ و ربانی گلپایگانی، علی، مقاله «افضلیت امام»، دانشنامه کلام اسلامی ج۱، ص ۳۴۰-۳۴۶؛ زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ج۱ ص ۱۳۷-۱۴۲؛ اکبری ملک‌آبادی، هادی و یوسفی سوته، رقیه، ولایت از دیدگاه علامه طباطبایی، ص۹۰-۹۱؛ الهی راد، صفدر، انسان‌شناسی، ص ۲۱۵ - ۲۱۶.
  19. «آیا آنکه به حقّ رهنمون می‌گردد سزاوارتر است که پیروی شود یا آنکه راه نمی‌یابد مگر آنکه راه برده شود؟ پس چه بر سرتان آمده است؟ چگونه داوری می‌کنید؟» سوره یونس، آیه ۳۵.
  20. امامت پژوهی (بررسی دیدگاه‌های امامیه، معتزله و اشاعره)، ص ۱۶۶ و شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج ۹، ص ۱۷۵.
  21. ارشاد الطالبین فی شرح نهج المسترشدین، ص ۳۳۶؛ نهج الحق وکشف الصدق، ص ۱۶۸۸و کشف المراد، ص ۴۹۵.
  22. السنن الکبری، ج ۱، ص ۱۱۸؛ کنز العمال، ج ۶، ص ۷۹.
  23. «أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ أَحَقَّ النَّاسِ بِهَذَا الْأَمْرِ أَقْوَاهُمْ عَلَيْهِ وَ أَعْلَمُهُمْ بِأَمْرِ اللَّهِ فِيهِ»؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۷۳.
  24. «لِلْإِمَامِ عَلَامَاتٌ يَكُونُ أَعْلَمَ النَّاسِ وَ أَحْكَمَ النَّاسِ وَ أَتْقَى النَّاسِ وَ أَحْلَمَ النَّاسِ وَ أَشْجَعَ النَّاسِ وَ أَسْخَى النَّاسِ وَ أَعْبَدَ النَّاسِ»؛ عیون أخبار الرضا (ع)، ج ۱، ص ۲۱۳.
  25. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ج۱، ص ۱۳۷-۱۴۲
  26. علی محمدی، شرح کشف المراد، ص۴۲۱.
  27. ربانی گلپایگانی، علی، مقاله «افضلیت امام»، دانشنامه کلام اسلامی ج۱، ص ۳۴۰-۳۴۶؛ اکبری ملک‌آبادی، هادی و یوسفی سوته، رقیه، ولایت از دیدگاه علامه طباطبایی، ص۹۰-۹۱.
  28. برای نمونه، ر. ک: ابن حزم اندلسی، الاصول و الفروع، ص۲۳۴.
  29. محمد بن علی بن احمد یمانی، البدر المنیر، ص۱۹۵-۲۰۸. این دانشمند زیدی قرن یازدهم، تمام شرایط و صفات امام از دیدگاه زیدیه را بیان کرده، اما اشاره‌ای به مسئله افضلیت نکرده است.
  30. الامام مرتضی محمد بن یحیی الهادی، مجموع کتب و رسائل، ص۷۱۰-۷۱۱.
  31. فاریاب، محمد حسین، افضلیت امام از منظر عقل و نقل، ص ۹۴.
  32. مهدی فرمانیان، درسنامه تاریخ و عقاید اسماعیلیه، ص۲۰۲.
  33. بعضی محققان اندیشه‌های اسماعیلیه را درباره امامان (ع) غالیانه دانسته‌اند (ر.ک: محمد بن احمد جویر، الاسماعیلیة المعاصرة، ص۹۵)، ضمن آنکه عقاید اسماعیلیه معاصر با قدمای خود نیز در این باره تفاوتی ندارد (همان، ص۹۳).
  34. ابراهیم بن حسین حامدی، کنز الولد، ص۲۲۰.
  35. مصطفی غالب، تاریخ الدعوة الإسماعیلیة، ص۴۰.
  36. فاریاب، محمد حسین، افضلیت امام از منظر عقل و نقل، ص ۷۴.