لزوم منصوص بودن امام
نص بر امام
رابطه نص بر امام با افضلیت امام
یکی از پیامدهای لزوم افضلیت امام اینکه امام را باید خدا برگزیند. دلیلش نیز روشن است؛ افضلیت شرط واقعی امامت است؛ بدینمعنا که امام باید حقیقتاً نسبت به دیگران برتر باشد. افضل حقیقی را کسی جز خدای دانا نمیشناسد؛ پس خداوند است که باید امام را تعیین کند.
فرض دیگر چیست؟ آن است که مردم امام را برگزینند. فرض بگیریم مردم نیز بر این باور باشند که باید افضل را امام سازند. برای یافتن او بکوشند و روزها و شبها روح و روانشان را به زحمت اندازند. خلاصه آنکه مسئولیتپذیر باشند و رنج انجام وظیفه را بر خود هموار سازند. اما آیا ضمانتی وجود دارد که مصطفی و مجتبای آنها حقیقتاً برترین انسان باشد؟ هرگز! روانتر بگویم: ممکن است آنها کسی را برگزینند که افضل نباشد.
تجربههای بشری گنجهای گرانقیمتی هستند که بسیار به کارمان آیند. نگاهی که به پشت سر میاندازیم، مییابیم که گاهی در انتخاب آنکه برترینش میدانستیم، خطا کردهایم. از انتخاب خود پشیمانیم و بارها خود را سرزنش کردهایم. ولی گویا این خصلت خاکیان است که همچون افلاکیان همیشه ره به حقیقت ندارند. اما مدتی است که پرسشی ذهنم را میخراشد و نمیتوانم به سادگی از آن بگذرم. گفتیم چون فقط خداوند میداند که افضل کیست، پس هموست که باید امام را انتخاب کند. احتمالاً میپرسید که علم به افضلیت یکی از افراد امت، مخصوص به خدای سبحان نیست؛ بلکه پیامبر یا امام پیشین نیز آن را میداند. پس اگر منحصر دانستن خداوند برای انتخاب امام به دلیل علم اوست، باید گفت که دیگران نیز چنین علمی دارند، پس آنها نیز باید حق تعیین امام را داشته باشند.
من این پرسش را دقیق و بجا میدانم. پاسخ من آن است که پیامبر یا امام پیشین به خودی خود، چنین علمی ندارد، مگر آنکه خداوند آگاهش سازد. بنابراین علم به افضلیت یک فرد از امت در انحصار خداوند داناست. به علاوه وقتی که ضرورت امامت را اثبات کردیم و آن گاه که دانستیم خداوند به حکم قاعده قبح تقدیم مفضول بر افضل، تنها فرد افضل را روی زمین جانشین خود قرار میدهد، به نتیجه مهمی میرسیم؛ این نتیجه که وقتی خدا پیامبر و امام پیشین را از افضلیت یکی از افراد امت باخبر میسازد، معنایش آن است که نزد خدای حکیم، هموست که دارای شرط امامت است و بس. بنابراین اگر پیامبر یا امام پیشین نیز چیزی گویند، در حقیقت اخبار از امامت کسی است که نزد خداوند شرط حقیقی امامت را داراست و سخن آنها صرفاً به منزله معرفی اوست. خلاصه آنکه رهاورد نظریه لزوم افضلیت امام آن است که امام باید منصوب از جانب خدای سبحان باشد. این سخنی است که برخی متکلمان نیز بدان تصریح کرده، و بر این باور شدهاند که راه تشخیص افضل، نص است[۱]. جالب آنکه به باور قاضی عبدالجبار معتزلی نیز مقصود از افضلیت و برتری، برتری در دین است که به همان کثرت ثواب برمیگردد. او که در اینجا بحث خود را روی افضلیت انبیا از ملائکه متمرکز کرده[۲]، بر این باور میشود که نص تنها راه شناخت افضل است[۳]. در سوی دیگر میدان، اهل سنت قرار دارند. گفتیم که اغلب آنها نیز معتقدند که امام باید افضل باشد. با وجود این، نصب الهی را به عنوان تنها راه گزینش امام به رسمیت نشناختهاند، بلکه بر این نظرند که اگر خدای سبحان کسی را به عنوان امام تعیین نکرد، مردم باید دست به کار شوند و امامشان را برگزینند.
البته گمان نکنید که آنها افضلیت واقعی را شرط امامت میدانند؛ بلکه آنها خود نیز پی بردهاند که اگر کار دست مردم باشد، از آنجا که آنها ره به شناخت افضل واقعی ندارند، پس باید افضل ظاهری را برگزینند. حتماً به خاطر دارید که در فصل دوم یکی از شبهات آنها بر نظریه لزوم افضلیت امام همین ناتوانی در شناخت افضل بود. بنابراین آنها باید اذعان کنند که آنکه افضلش پنداشتهاند، میتواند مفضول باشد. سادهتر بگویم: وقتی شیعه بر لزوم منصوص بودن امامش تأکید دارد، میتواند با قاطعیت بگوید که امامش افضل بوده، اما اهل سنت نمیتوانند این مدعا را بر زبان جاری سازند. برخی نویسندگان وهابی نیز به این حقیقت اذعان کردهاند. برای نمونه، دمیجی معتقد است که راه شناخت افضل، دیدن همین اعمال ظاهری است. از نظر او ما به باطن افراد علم نداریم، از این رو وقتی از کسی علامات تقوا و نیز فراوانی انجام واجبات و مستحبات را میبینیم، حکم به افضلیت او بر کسی که اعمال کمتری دارد میکنیم؛ هر چند ممکن است نزد خدای متعال آن کسی که اعمال کمتری دارد، افضل باشد به دلیلی که بر ما پوشیده است و فقط خداوند از آن آگاه است[۴].[۵]
جستارهای وابسته
- شایستهسالاری
- افضلیت در علم
- افضلیت در شجاعت
- افضلیت در سخاوت
- افضلیت در زهد
- افضلیت پیامبر
- افضلیت امام
- افضلیت اهل بیت پیامبر خاتم
- افضلیت حضرت فاطمه
- افضلیت امام علی
- افضلیت امام حسن
- افضلیت امام حسین
- افضلیت امام سجاد
- افضلیت امام باقر
- افضلیت امام صادق
- افضلیت امام کاظم
- افضلیت امام رضا
- افضلیت امام جواد
- افضلیت امام هادی
- افضلیت امام عسکری
- افضلیت امام مهدی
- افضلیت پیامبر
- افضلیت پیامبر خاتم
- ملاک افضلیت
- پاسخ به شبهات افضلیت
- اثبات افضلیت اهل بیت
- افضلیت امام
- افضلیت امام از دیدگاه اباضیه
- افضلیت امام از دیدگاه اسماعیلیه
- افضلیت امام از دیدگاه اشاعره
- افضلیت امام از دیدگاه اهل سنت
- افضلیت امام از دیدگاه زیدیه
- افضلیت امام از دیدگاه ظاهریه
- افضلیت امام از دیدگاه ماتریدیه
- افضلیت امام از دیدگاه معتزله
- افضلیت امام از دیدگاه وهابیت
- افضلیت امام در کلام اسلامی
- افضلیت امام ناطق نسبت به امام صامت
- برتری امام ناطق بر امام صامت تا پایان دوران امامت
- تفاوت در هدایت بندگان از سوی امامان
- تفاوت رتبه امامان
- عدم لزوم افضلیت امام در تمام دوران قبل از امامت
- لزوم افضلیت امام تنها در دوران امامت
- لزوم منصوص بودن امام
- مشروعیت نداشتن امامت مفضول
- گستره افضلیت امام
منابع
پانویس
- ↑ برای نمونه، ر. ک: سید مرتضی علم الهدی، الشافی فی الامامة، ج۲، ص۴۲؛ سدیدالدین حمصی، المنقذ من التقلید، ج۲، ص۲۸۸-۲۸۹.
- ↑ قاضی عبدالجبار معتزلی، المغنی، ج۲۰، بخش دوم، ص۱۱۶.
- ↑ قاضی عبدالجبار معتزلی، المغنی، ج۲۰، بخش دوم، ص۱۱۷.
- ↑ عبدالله بن عمر بن سلیمان دمیجی، الامامة العظمی عند اهل السنة و الجماعة، ج۱، ص۲۷۰-۲۸۰.
- ↑ فاریاب، محمد حسین، افضلیت امام از منظر عقل و نقل، ص ۲۵۳.