افضلیت امام کاظم

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

افضلیت امام کاظم (ع) برگرفته از روایاتی است که آن حضرت را معرفی نموده و ایشان را برترین فرزندان امام صادق (ع) دانسته است. همچنین عظمت و برتری موسی بن جعفر (ع) هر ناظری را مبهوت نموده و وادار به مدح و ستایش کرده است.

افضلیت امام کاظم (ع)

روایات

روایات زیادی بر برتری و افضلیت موسی بن جعفر (ع) دلالت دارد که به چند مورد بسنده می‌شود:

  1. "محمد بن ولید" از علی بن جعفر روایت کرده که گفت: از پدرم جعفر بن محمد (ع) شنیدم که به گروهی از نزدیکان و اصحاب خود می‌فرمود: وصیت مرا در باره فرزندم موسی بپذیرید زیرا او برترین فرزندان و یادگاران من است، و او جانشین من و حجت خدای تعالی بر همه مردم پس از من است[۱].
  2. "ابن سلیط زیدی" می‌گوید: امام صادق (ع) فرمود: اینان پسران منند و این سرور آنهاست ـ و به موسی بن جعفر اشاره کرد ـ اوست که حکم (قضاوت یا حکمت) و فهم و سخاوت و شناسائی احتجاجات و اختلافات مردم را در امر دین و دنیاشان دارد و اخلاق و پاسخ دادنش نیکوست و او دری از درهای خدای عزوجل است و امتیاز دیگری دارد که از همه اینها بهتر است در ادامه روایت می‌فرماید مهدی موعود از نسل اوست[۲].

امام کاظم (ع) در نگاه دیگران

عظمت و برتری امام موسی بن جعفر (ع) هر ناظری را مبهوت نموده و وادار به مدح و ستایش کرده است، حتی دشمنان و مخالفان اهل بیت (ع) که شواهد بسیاری بر این مطلب نقل شده است[۳].

  1. محمد بن طلحه شافعی درباره امام موسی بن جعفر (ع) می‌گوید: "هُوَ الْإِمَامُ الْكَبِيرُ الْقَدِرِ الْعَظِيمُ الشَّأْنِ الْمُجْتَهِدُ الْجَادِّ فِي الِاجْتِهَادِ الْمَشْهُورِ بِالْعِبَادَةِ الْمُوَاظِبُ عَلَى الطَّاعَاتِ الْمَشْهُورِ بِالْكَرَامَاتِ يَبِيتُ اللَّيْلَ ساجِداً وَ قَائِماً وَ يَقْطَعُ النَّهارَ مُتَصَدِّقاً وَ صَائِماً وَ لِفَرْطِ حِلْمِهِ وَ تَجَاوُزِهِ عَنِ الْمُعْتَدِينَ عَلَيْهِ دُعِيَ كَاظِماً كَانَ يُجَازِي الْمُسِيءَ بِإِحْسَانِهِ وَ يُقابِل الجاني بِعَفْوِهِ عَنْهُ وَ لِكَثْرَةِ عِبادَتِهِ كانَ يُسَمَّى بِالْعَبْدِ الصَّالِحِ وَ يُعْرَفُ فِي الْعِرَاقِ بِبَابِ الْحَوَائِجِ إِلَى اللَّهِ لِنُجْحِ مَطَالِبِ الْمُتَوَسِّلِينَ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى بِهِ كَراماتِهِ تَحارُ مِنْهَا العُقُولُ وَ تَقضي بِأَنَّ لَهُ عِندَ اللَّهِ قَدَمَ صِدقٍ لاَ تَزِلُّ وَ لاَ تَزُولُ"[۴].
  2. ابن حجر هیتمی مکی در کتاب الصواعق می‌نویسد: "وَ هُوَ وَارِثُهُ عِلْماً و مَعرِفَةً وَ كَمالاً وَ فَضْلاً سُمِّيَ الْكاظِمُ لِكَثْرَةِ تَجاوُزِهِ وَ حِلْمِهِ وَ كَانَ مَعْرُوفاً عِنْدَ أَهْلِ الْعِرَاقِ بِبَابِ قَضَاءِ الْحَوَائِجِ عِنْدَاللَّهِ وَ كَانَ أَعْبَدَ أَهْلِ زَمَانِهِ وَ أَعْلَمَهُمْ و أَسْخَاهُمْ"[۵].[۶]

پرسش‌های وابسته

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. «اسْتَوْصُوا بِابْنِي مُوسَى خَيْراً فَإِنَّهُ أَفْضَلُ وُلْدِي وَ مَنْ أُخَلِّفُ مِنْ بَعْدِي وَ هُوَ الْقَائِمُ مَقَامِي وَ الْحُجَّةُ لِلَّهِ تَعَالَى عَلَى كَافَّةِ خَلْقِهِ مِنْ بَعْدِي»؛ شیخ مفید بعد از نقل روایت می‌گوید: و علی بن جعفر همواره ملازم خدمت موسی (ع) بود و کوشای در استفاده و بهره‌گیری احکام و معالم دین از آن حضرت بود و پرسش‌های بسیاری از برادرش موسی (ع) بود و کوشای در استفاده و بهره‌گیری از احکام و معالم دین از آن حضرت بود، و پرسش‌های بسیاری از آن جناب نقل کرده که خود از آن بزرگوار شنیده است و روایات درباره نصوص بر آن حضرت (ع) زیاده از آن است که بشماره درآید و بیش از آن است که ما در اینجا نقل کنیم. الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج ۲، ص ۲۲۰.
  2. «هَؤُلَاءِ وُلْدِي وَ هَذَا سَيِّدُهُمْ وَ أَشَارَ إِلَى ابْنِهِ مُوسَى (ع) وَ فِيهِ الْعِلْمُ وَ الْحُكْمُ وَ الْفَهْمُ وَ السَّخَاءُ وَ الْمَعْرِفَةُ بِمَا يَحْتَاجُ النَّاسُ إِلَيْهِ فِيمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ مِنْ أَمْرِ دِينِهِمْ وَ فِيهِ حُسْنُ الْخُلُقِ وَ حُسْنُ الْجِوَارِ وَ هُوَ بَابٌ مِنْ أَبْوَابِ اللَّهِ تَعَالَى عَزَّ وَ جَلَّ وَ فِيهِ أُخْرَى هِيَ خَيْرٌ مِنْ هَذَا كُلِّهِ»؛ الکافی، ج ۱، ص ۳۱۳. عیون أخبار الرضا (ع)، ص ۱، ص ۲۴ و الإمامة و التبصرة من الحیرة، ص ۷۷.
  3. برای آگاهی بیشتر ر. ک: إحقاق الحق و إزهاق الباطل، ج ۲۸، ص ۵۶۵ ذکر جماعة من أعیان العامة فی علو شأنه و عظمة مقامه (ع) فی کتبهم. و شرح منهاج الکرامة فی معرفة الإمامة، ج ۱، ص ۲۴۸.
  4. موسی بن جعفر امام حق است. به خدا سوگند ـ ای پسرم ـ او از من و از همه مردم به جانشینی رسول خدا سزاوارتر است، و قسم به خدا که اگر تو نیز بخواهی حکومت را از من بگیری، گردنت را می‌زنم، زیرا حکومت و پادشاهی عقیم است و فرزند و غیر فرزند نمی‌شناسد.
  5. الصواعق المحرقه علی اهل الرفض و الزندقه، ج ۲، ص ۵۱۰.
  6. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ج۲.