دابة الارض در حدیث

مقدمه

"خُروج دابة الارض" در روایات شیعه و اهل سنت نیز مورد اشاره قرار گرفته و از آن به عنوان اَشراط السّاعة و یکی از نشانه‌های نزدیک شدن قیامت یاد شده است[۱].

دربارۀ ماهیت "دابه" و چگونگی خروج او، سخن‌هایی گفته و گمانه‌هایی زده شده است. برخی نوشته‌اند: "دابه"، به معنای جنبنده و "ارض" به معنای زمین است. برخلاف آنچه برخی می‌پندارند، دابه فقط به جنبندگان غیر انسان اطلاق نمی‌شود؛ بلکه مفهوم وسیعی دارد که انسان‌ها را نیز در برمی‌گیرد؛ چنان که در آیه ۶ سوره هود می‌خوانیم: ﴿وَمَا مِن دَابَّةٍ فِي الأَرْضِ إِلاَّ عَلَى اللَّهِ رِزْقُهَا وَيَعْلَمُ مُسْتَقَرَّهَا وَمُسْتَوْدَعَهَا كُلٌّ فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ[۲].

دربارۀ تطبیق این کلمه، بنای قرآن بر اجمال و ابهام بوده و یگانه وصفی که برای آن ذکر کرده، این است که با مردم سخن می‌گوید و افراد بی‌ایمان را مشخص می‌کند؛ ولی در روایات اسلامی و سخنان مفسران، بحث‌های فراوانی در این زمینه دیده می‌شود. در یک جمع‌بندی می‌توان آن را در دو دیدگاه خلاصه کرد:

  1. گروهی، آن را یک موجود جاندار و جنبندۀ غیرعادی از غیر جنس انسان، با شکل عجیب دانسته و برای آن عجایبی نقل کرده‌اند. این جنبنده در آخر الزمان ظاهر می‌شود و از کفر و ایمان سخن می‌گوید و منافقان را رسوا می‌سازد و بر آنها علامت می‌نهد.
  2. جمعی دیگر به پیروی از روایات، او را یک انسان فوق‌العاده، متحرک، جنبنده و فعال می‌دانند که یکی از کارهای اصلی‌اش جدا ساختن صفوف مسلمین از کفار و منافقان و علامت‌گذاری آنان است. حتی از بعضی روایات استفاده می‌شود که عصای حضرت موسی و خاتم سلیمان، با اوست. می‌دانیم عصای حضرت موسی، رمز قدرت و اعجاز، و خاتم سلیمان رمز حکومت و سلطه الهی است؛ بنابراین او یک انسان قدرتمند و افشاگر است.

در روایاتی دابة الارض بر شخص امیرمؤمنان علی (ع) تطبیق شده است. در تفسیر علی بن ابراهیم از امام صادق (ع) آمده است: مردی به عمار یاسر گفت: "آیه‌ای در قرآن است که فکر مرا پریشان ساخته و مرا در شک انداخته است. عمار گفت: کدام آیه؟ گفت: ﴿وَإِذَا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِمْ أَخْرَجْنَا لَهُمْ دَابَّةً مِّنَ الأَرْضِ تُكَلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ كَانُوا بِآيَاتِنَا لا يُوقِنُونَ[۳] این کدام جنبنده است؟ عمار گفت: به خدا سوگند! روی زمین نمی‌نشینم، غذا نمی‌خورم و آبی نمی‌نوشم، تا دابة الاَرض را به تو نشان دهم. پس به همراه آن مرد خدمت حضرت علی (ع) آمد؛ در حالی که حضرت غذا می‌خورد. هنگامی که چشم امام به عمار افتاد، فرمود: بیا. عمار آمد و نشست و با امام غذا خورد. آن مرد سخت در تعجب فرو رفت و ناباورانه به این صحنه نگریست؛ چرا که عمار به او قول داده و قسم خورده بود تا به وعده‌اش وفا نکند، غذا نخورد. گویی قول و قسم خود را فراموش کرده است! هنگامی که عمار برخاست و با حضرت علی (ع) خداحافظی کرد، آن مرد به او گفت: عجیب است! تو سوگند یاد کردی غذا نخوری و آب ننوشی و بر زمین نشینی، مگر اینکه "دابة الارض" را به من نشان دهی! عمار در پاسخ گفت: من او را به تو نشان دادم، اگر فهمیدی[۴]. امام باقر (ع) فرمود: امام علی (ع) پس از ذکر اوصاف خود، فرمود: ... من، همان جنبنده‌ای هستم که با مردم سخن می‌گوید...»[۵].[۶]

پرسش مستقیم

منابع

پانویس

  1. علل الشرایع، ج ۱، ص ۷۳؛ الغیبة للطوسی، ۲۶۶؛ المناقب، ج ۳، ص ۱۰۲؛ و در کتب اهل سنّت ر. ک: بیضاوی، انوار التنزیل و اسرار التأویل، ذیل: ۸۲ سوره نمل؛ ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ج ۶، ص ۲۱۰.
  2. و هیچ جنبنده‌ای در زمین نیست مگر که روزی‌اش بر خداوند است و خداوند آرامشگاه و ودیعه‌گاه او را می‌داند؛ این همه در کتابی روشن آمده است؛ سوره هود، آیه ۶.
  3. و چون فرمان (عذاب) بر آنان مقرّر شود جنبنده‌ای را از زمین برای آنان بیرون می‌آوریم که با ایشان سخن سر می‌کند که مردم به نشانه‌های ما یقین نمی‌آوردند؛ سوره نمل، آیه ۸۲.
  4. ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج ۱۵، ص ۵۵۱ ـ ۵۵۳.
  5. «... إنّی .... وَ الدَّابَّةُ الَّتی تُکَلِّمُ النَّاس»؛ الکافی، ج ۱، ص ۱۹۸، ح ۳.
  6. سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت ج۳، ص۱۴۳ ـ ۱۴۵.