مقدمه

«حِجر» نام سرزمینی بین مدینه و شام بود که خداوند حضرت صالح (ع) را برای هدایت مردم آنجا فرستاد. خداوند در آیه ﴿وَلَقَدْ كَذَّبَ أَصْحَابُ الْحِجْرِ الْمُرْسَلِينَ[۱] از تکذیب پیامبران توسط این قوم و سرانجام شومشان یاد می‌کند که دچار عذاب شدند. نام سوره نیز برگرفته از واژه «حِجر» در همین آیه است. داستان‌های انذاردهنده و سرگذشت اقوام دیگر، از مطالب دیگر این سوره است.

این سوره پیرامون استهزاء کفار به رسول خدا (ص) سخن می‌گوید که نسبت جنون به آن جناب داده و قرآن کریم را هذیان دیوانگان خوانده بودند. پس در حقیقت در این سوره رسول خدا (ص) را تسلای خاطر داده، و وی را به صبر و ثبات و گذشت از آنان سفارش می‌کند و نفس شریفش را خوشحال و مردم را بشارت و انذار می‌دهد.

برخی مفسران معتقدند این سوره به طوری که از آیاتش بر می‌آید در مکه نازل شده است. و عقیده طبرسی صاحب مجمع البیان را نپذیرفته که از حسن نقل کرده آیه ﴿وَلَقَدْ آتَيْنَاكَ سَبْعًا مِنَ الْمَثَانِي[۲] را استثناء نموده و گفته که این آیه در مدینه نازل شده است. همچنین آیه ﴿كَمَا أَنْزَلْنَا عَلَى الْمُقْتَسِمِينَ[۳]، ﴿الَّذِينَ جَعَلُوا الْقُرْآنَ عِضِينَ[۴]

در این سوره آیه ﴿فَاصْدَعْ بِمَا تُؤْمَرُ وَأَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِينَ[۵] قرار دارد که با یک مسأله تاریخی در باره شروع دعوت اسلامی قابل انطباق است، و آن مسأله این است که رسول خدا (ص) در اول بعثت، دعوت خود را علنی نکرد و تا مدت سه و یا چهار و یا پنج سال پنهانی دعوت می‌نمود؛ زیرا اوضاع آن قدر نامساعد بود که اجازه چنین اقدامی نمی‌داد؛ لذا در این مدت آحادی از مردم را که احتمال می‌داد دعوتش را قبول کنند، ملاقات می‌کرد و دعوت خود را پنهانی با آنان در میان می‌گذاشت، تا آنکه خدای تعالی با آیه مذکور اجازه‌اش داد تا دعوتش را علنی کند.

و این مطلب تاریخی را روایات وارده از طریق شیعه و سنی نیز تأیید می‌کند که رسول خدا (ص) در اول بعثت تا چند سال دعوت خود را برای عموم مردم علنی نکرد تا آنکه خدای تعالی آیه ﴿فَاصْدَعْ بِمَا تُؤْمَرُ وَأَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِينَ[۶]، ﴿إِنَّا كَفَيْنَاكَ الْمُسْتَهْزِئِينَ[۷] را فرستاد. آن جناب به میان مردم آمد و دعوت خود را عمومی و علنی کرد. بنا بر این می‌توان گفت که سوره مورد بحث مکی است و در ابتدای علنی شدن‌ دعوت نازل شده است.

و از جمله آیات برجسته‌ای که در این سوره واقع شده و حقایق بسیار مهمی از معارف الهی را در بر دارد آیه ﴿وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا عِنْدَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ[۸] و ﴿إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ[۹] است.

ویژگی‌های سوره حجر

  1. این سوره ۹۹ آیه، ۶۵۴ کلمه و ۲۷۶۰ حرف دارد.
  2. در ترتیب نزول، پنجاه و چهارمین و پس از سوره یوسف و پیش از سوره انعام نازل شده و در مصحف شریف، پانزدهمین سوره است.
  3. مکی است.
  4. چهار یا پنج آیه منسوخ دارد.
  5. نهمین سوره از سوره‌های مقطّعه است.

محتوا و مطالب مهم سوره

  1. داستان قوم لوط و ایکه و اصحاب حِجر؛
  2. داستان حضرت ابراهیم و لوط (ع) و بشارت فرزند برای حضرت ابراهیم (ع)؛
  3. داستان ابلیس و تمرّد او از فرمان خدا؛
  4. آفرینش انسان؛
  5. عظمت قرآن و مسئله تحریف‌ناپذیری آن؛
  6. نقش قوانین و سنت‌های الهی بر جامعه[۱۰].[۱۱]

منابع

پانویس

  1. «اصحاب حجر پیامبران را دروغگو می‌شمردند» سوره حجر، آیه ۸۰.
  2. «و بی‌گمان به تو سوره فاتحه و قرآن سترگ را داده‌ایم» سوره حجر، آیه ۸۷.
  3. «همچنان که (عذاب را) بر بخش‌کنندگان فرو فرستادیم» سوره حجر، آیه ۹۰.
  4. «آنان که قرآن را چند پاره کردند» سوره حجر، آیه ۹۱.
  5. «از این روی آنچه فرمان می‌یابی آشکار کن و از مشرکان روی بگردان» سوره حجر، آیه ۹۴.
  6. «از این روی آنچه فرمان می‌یابی آشکار کن و از مشرکان روی بگردان» سوره حجر، آیه ۹۴.
  7. «ما تو را در برابر ریشخندکنندگان بسنده‌ایم» سوره حجر، آیه ۹۵.
  8. «و هیچ چیز نیست جز آنکه گنجینه‌های آن نزد ماست و ما آن را جز به اندازه معیّن فرو نمی‌فرستیم» سوره حجر، آیه ۲۱.
  9. «بی‌گمان ما خود قرآن را فرو فرستاده‌ایم و به یقین ما نگهبان آن خواهیم بود» سوره حجر، آیه ۹.
  10. سخاوی، علی بن محمد، جمال القراء و کمال الاقراء، جلد۱، صفحه ۴۴۴؛ طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، جلد۱۲، صفحه ۹۵؛ رامیار، محمود، تاریخ قرآن، صفحه ۵۸۴؛ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، جلد۱۱، صفحه (۱-۴)؛ جمعی از محققان، علوم القرآن عندالمفسرین، جلد۱، صفحه ۳۱۶؛ سیوطی، عبد الرحمان بن ابی بکر، الاتقان فی علوم القرآن، جلد۱، صفحه ۴۳؛ زرکشی، محمد بن بهادر، البرهان فی علوم القرآن(باحاشیه)، جلد۱، صفحه ۱۹۳؛ هاشم زاده هریسی، هاشم، شناخت سوره‌های قرآن، صفحه ۲۰۹؛ فیروز آبادی، محمد بن یعقوب، بصائرذوی التمییزفی لطائف الکتاب العزیز، جلد۱، صفحه ۲۷۲.
  11. فرهنگ نامه علوم قرآنی، ص:۲۸۷۰.