عبدالله بن حوزه تمیمی

نفرین ابی عبدالله (ع) بر ابن حوزه

مردی از بنی تمیم که عبدالله بن حوزة خوانده می‌شد پیش آمد و جلوی حسین (ع) ایستاد، و گفت: ای حسین! ای حسین! حسین (ع) فرمود: چه می‌خواهی؟ گفت: تو را به آتش مژده باد. حسین (ع) فرمود: نه، من بر پروردگار مهربان و پیامبر شفیع و مطاع وارد خواهم شد، سپس رو به یاران کرد و پرسید: این مرد کیست؟ یارانش به آن حضرت گفتند: این ابن حوزة است. حضرت فرمود: پروردگارا او را از ما به سوی آتش جدا کن.

ناگهان اسب ابن حوزه در میان چاله مضطرب شد و ابن حوزه در میان چاله افتاد، پایش به رکاب گیر کرد و سرش روی زمین قرار گرفت. اسب رم کرده تاخت، او را با خود برد و سرش را به سنگ‌ها و درخت‌ها کوبید تا این که بالأخره مُرد![۱] مسروق بن وائل می‌گوید: من در ابتدای سپاهی که به سوی حسین می‌رفت قرار داشتم با خود گفتم: ابتدای سپاه باشم تا که شاید سر حسین به‌دست من بیفتد و بدین وسیله منزلتی نزد عبیدالله بن زیاد کسب کنم! ولی وقتی به حسین رسیدیم مردی از میان سپاه که ابن حوزه خوانده می‌شد جلو رفت و گفت: آیا حسین در میان شماست؟ حسین (ع) سکوت کرد. بار دوم کلامش را تکرار کرد، ولی دوباره حسین (ع) سکوت کرد. وقتی برای بار سوم سؤالش را تکرار نمود حسین (ع) فرمود: به او بگویید: بله، این حسین است، چه حاجتی داری؟

گفت: آی حسین! مژده باد تو را به آتش! فرمود: دروغ گفتی، من بر پروردگار بخشنده و پیامبری شفیع و مطاع وارد خواهم شد، تو کیستی؟ گفت: ابن حوزة. حسین (ع) دو دستش را بلند کرد به‌طوری که سفیدی لباس زیربغلش را دیدم آنگاه فرمود: خداوندا او را از ما جدا کن و به آتش بیفکن. ابن حوزة غضبناک گردید و رفت تا با اسب به سوی حسین (ع) حمله کند، ولی بین او و حسین (ع) آبراهه‌ای فاصله بود، و در حین حمله پایش به رکاب گیر کرد، اسب او را چرخاند و واژگون ساخت، به‌طوری که ساق و ران پایش قطع شد و یک طرف آن به رکاب اسب آویزان ماند.

عبدالجبار بن وائل حضرمی می‌گوید: مسروق برگشت و سپاه عمر بن سعد را از پشت سر ترک کرد، از او علت بازگشتش را پرسیدم، گفت: من از اهل این بیت خاندان پیامبر (ص) چیزی دیده‎‌ام که هرگز با آن‎ها نمی‌جنگم[۲].[۳]

عبدالله بن حوزه

یکی از نیروهای تحت امر عمر بن سعد بود که در کربلا حضور داشت. عبدالله بن حوزه از قبیله بنی تمیم بود.

در روز عاشورا، عبدالله بن حوزه برای تضعیف روحیه یاران امام حسین (ع) گستاخانه فریاد زد: «ای حسین (ع)! تو را به آتش دوزخ بشارت باد». امام فرمود: «نه چنان است من بر پروردگاری مهربان و شفیعی که فرمانش برند، درآیم».

آنگاه امام نامش را پرسید. به او گفتند: «عبدالله بن حوزه است». سپس امام دعا فرمودند: «خداوندا، او را در آتش بینداز».

پس از اینکه امام حسین (ع) عبدالله بن حوزه را نفرین نمود، اسب او سرکشی کرد و به تاخت درآمد. عبدالله از اسب افتاد در حالی که یک پایش به رکاب بود. اسب می‌تاخت و سر او به هر مانعی برخورد می‌کرد و بالاخره مُرد. مسروق بن وائل حضرمی که خود شاهد مرگ عبدالله حوزه بود سپاه کوفه را ترک کرده و برگشت. بعدها گفت: «از این خاندان (اهل بیت (ع)) چیزی دیدم که هرگز حاضر به جنگ با آنان نمی‌شوم»[۴].[۵]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. تاریخ طبری، ج۵، ص۴۳۰-۴۳۱، به نقل از ابی مخنف از ابوجعفر حسین؛ ارشاد، ج۲، ص۱۰۲، همراه با اندکی تغییر.
  2. تاریخ طبری، ج۵، ص۴۳۱، به نقل از ابی مخنف از عطاء بن سائب از عبدالجبار بن وائل حضرمی از برادرش مسروق بن وائل.
  3. یوسفی غروی، محمد هادی، مقاله «سوگ‌نامه کربلا»، فرهنگ عاشورایی ج۴ ص۶۳؛ محدثی، جواد، فرهنگ عاشورا، ص۳۸.
  4. انساب الاشراف، ج۳، ص۳۹۸؛ تاریخ طبری، ج ۵، ص۴۳۰-۴۳۱؛ ارشاد ج۲، ص۲۴۰؛ الکامل فی التاریخ، ج ۴، ص۶۶؛ البدایه و النهایه، ج ۸، ص۱۸۱.
  5. محمدزاده، مرضیه، دوزخیان جاوید، ص۲۰۶.