عرش به معنای تخت و سلطنت، در اصطلاح دینی کنایه از حاکمیت و فرمانروایی مطلق خداوند بر همه هستی و موجودات است. عرش به معنای علم و قدرت الهی است و حامل آن دارای علم و قدرتی است که بدین وسیله، بر همۀ مخلوقات دانا و تواناست و پیامبران و اهل بیت (ع) حاملان این علم هستند.

معناشناسی

عرش در لغت به معنای سلطنت است و عرش خداوند سلطنت اوست و استوای او بر عرش، استیلای او بر سلطنت است[۱]. عرش و برخی مفاهیم دیگر مانند کرسی، لوح و قلم از مفاهیم معنوی و مربوط به عالم غیب هستند. در اصطلاح دینی وقتی سخن از عرش خداست، کنایه از حاکمیت و فرمانروایی مطلق خداوند بر همه هستی و موجودات است[۲].

عرش در قرآن

واژۀ عرش در برخی از آیات قرآن به کار رفته است مانند: ﴿وَالْمَلَكُ عَلَى أَرْجَائِهَا وَيَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّكَ فَوْقَهُمْ يَوْمَئِذٍ ثَمَانِيَةٌ[۳]، ﴿وَهُوَ الَّذِي خَلَق السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ وَكَانَ عَرْشُهُ عَلَى الْمَاء[۴].[۵]

از دید قرآن، عرش مقام تدبیر عمومی عالَم و محل صدور اوامر تکوینی خداوند است: ﴿ذُو الْعَرْشِ الْمَجِيدُ فَعَّالٌ لِّمَا يُرِيدُ[۶]. رحمان بزرگ‌ترین اسم الله است و این اسم بر عرش استیلا یافته است: ﴿الرَّحْمَنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى[۷] حضرت رسول (ص) فرمودند: "هیچ مخلوقی نیست مگر اینکه صورت آن در زیر عرش است"[۸]. پس عرش همه چیز را در بر می‌گیرد؛ از این‌رو، در آیه شریفه ﴿وَرَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْءٍ[۹]، عرش همان رحمت الهی است که رسول اکرم (ص) مُظهر آن است و آیه شریفه ﴿وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلاَّ رَحْمَةً لِّلْعَالَمِينَ[۱۰] بر این امر دلالت دارد[۱۱].

ارتباط عرش با علم الهی

در یک تفسیر[۱۲] عرش به معنای علم و قدرت الهی[۱۳] معنا شده، همان‌گونه که مقام تدبیر عام و فراگیر همه چیز است[۱۴]، و حامل آن نیز دارای علم و قدرتی است که بدین وسیله، بر همۀ مخلوقات دانا و تواناست و پیامبران و اهل بیت (ع) حاملان این علم هستند، منتها منظور علم فعلی خداوند است نه علم ذاتی[۱۵].

رابطۀ عرش و کرسی با غیب

باید توجه داشت عرش و کرسی دو باب از ابواب غیب و در غیب بودن نزدیک به هم هستند، کرسی باب ظاهر غیبی است که اشیا همه از آن هستند و عرش باب باطنی است که علم کیف، کون، قدر، (...) همه در آن است. البته در رابطه با معنای دو واژۀ عرش و کرسی نظرات مختلفی وجود دارد که آیا این دو یکی هستند یا دو معنای مختلف؟ بیشتر بزرگان[۱۶] احتمال داده اند عرش و کرسی یک چیز است با دو نام، عرش به اعتبار دلالت برای اریکۀ سلطنت و قدرت و کرسی به اعتبار برتری و سریر حکمران و مقر فرمانروایی، هر دو تعبیر کنایی است، از مقامی که امر تدبیر جهان از آن ناشی می‌شود[۱۷].

روایات دربارۀ عرش

  1. امام صادق (ع) در تفسیر آیه ﴿وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ[۱۸] فرمودند: "آسمان‌ها و زمین و آنچه میان آن دو است، در کرسی است و عرش، علمی است که اندازه آن را هیچ‌کس نمی‌تواند تقدیر کند"[۱۹].
  2. امام رضا (ع) فرمودند: "عرش اسم علم و قدرت است، عرشی است که در آن همه چیز موجود است. آنگاه حمل را به دیگر آفریده‌هایش، نسبت می‌دهد؛ زیرا او خلق خود را با حمل عرش خویش بنده خود ساخته است و آنان حاملین علم اویند"[۲۰].[۲۱]

رابطه عرش با علم معصوم

روایاتی وارد شده مبنی بر اینکه ارواح امامان (ع) در شب‌های جمعه به عرش الهی صعود می‌کند و در آنجا کسب علم می‌نمایند. امام صادق (ع) فرمودند: "شب جمعه‌ای نباشد، جز اين که برای اولياء الله در آن شب سروری هست. راوی گويد عرض کردم: قربانت گردم آنسرور چيست؟ فرمود: چون شب جمعه شود، پيغمبر و ائمه به عرش برآيند و من هم با ايشان بر آيم و جز اين نباشد که با علم استفاده شده برگردم و اگر چنين نبود، آن چه نزدم هست نابود می‌شد"[۲۲].[۲۳]

پرسش‌های وابسته

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. شیخ مفید، المصنفات، ج۵، ص۷۳.
  2. ر.ک: فرهنگ شیعه، پژوهشکده تحقیقات اسلامی، ص ۳۳۹؛ مطهری، مرتضی، آشنایی با قرآن، ج ۲، ص ۶۶ و ۶۷؛ رستمی، محمد زمان، آل‌بویه، طاهره، علم امام، ص ۸۵ ـ ۹۰؛ محدثی، جواد، فرهنگ‌نامه دینی، ص۱۴۸.
  3. و فرشتگان بر کناره‌های آن (آسمان) اند و در آن روز اورنگ (فرمانفرمایی) پروردگارت را هشت تن (از ایشان) بر فراز سر می‌برند؛ سوره حاقه، آیه۱۷.
  4. و اوست که آسمان‌ها و زمین را در شش روز آفرید و اورنگ (فرمانفرمایی) وی بر آب قرار داشت تا شما را بیازماید که کدام نکوکردار ترید و اگر بگویی که شما پس از مرگ برانگیخته خواهید شد بی‌گمان کافران می‌گویند این جز جادویی آشکار نیست؛ سورۀ هود، آیۀ ۷
  5. ر.ک: خاکپور، حسین، نصیری، علی اکبر، معین‌الدینی، نعیمه، تبیین مفهوم عرش و کرسی بر مبنای علم بلا معلوم، فصلنامه پژوهش‌های فلسفی کلامی، ش ۶۳، ص ۱۳۷ـ ۱۴۵
  6. دارنده ارجمند اورنگ فرمانفرمایی جهان. انجام دهنده آنچه بخواهد؛ سوره بروج، آیه:۱۵-۱۶.
  7. سورۀ طه، آیۀ ۵.
  8. ر.ک. حسن زاده، حسن، ممدالهمم، ص۱۲۷.
  9. سورۀ اعراف، آیۀ ۱۵۶.
  10. سورۀ انبیاء، آیۀ ۱۰۷.
  11. ر.ک: رستمی، محمد زمان، آل‌بویه، طاهره، علم امام، ص ۸۵ ـ ۹۰؛ میرترابی حسینی، زهرةالسادات، علم لدنی در قرآن و حدیث، ص ۷۵؛ محدثی، جواد، فرهنگ‌نامه دینی، ص۱۴۸.
  12. امام خمینی، آداب الصلوه، ص ۲۷۲ ـ ۲۷۳ و طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۸، ص ۱۵۶ ـ ۱۶۲.
  13. مانند: الکافی، ج ۱، ص ؛۱۲۹ کتاب التوحید، باب العرش و الکرسی، ح ۱و ۲ و ۶.
  14. طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۸، ص ۱۵۶ ـ ۱۶۲
  15. ر.ک: صالحی مالستانی، حسین، علم غیب و علم لدنی پیامبر از منظر امام خمینی، فصلنامه حضور، ش ۸۸؛ نمازی شاهرودی، علی، علم غیب، ص ۱۳۹؛ میرترابی حسینی، زهرةالسادات، علم لدنی در قرآن و حدیث، ص ۷۵.
  16. مانند علامۀ طباطبایی در المیزان، آیت الله مکارم در تفسیر نمونه و... .
  17. ر.ک: مصباح یزدی، محمد تقی، معارف قرآن، ج ۱ ـ ۳، ص ۲۴۸؛ خاکپور، حسین، نصیری، علی اکبر، معین‌الدینی، نعیمه، تبیین مفهوم عرش و کرسی بر مبنای علم بلا معلوم، فصلنامه پژوهش‌های فلسفی کلامی، ش ۶۳، ص ۱۳۷ـ ۱۴۵؛ جعفری، یعقوب، تفسیر کوثر، ص ۲۱ـ ۲۷.
  18. سوره بقره، آیه ۲۵۵.
  19. «فِی قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فَقَالَ السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرْضُ وَ مَا بَیْنَهُمَا فِی الْکُرْسِیِّ وَ الْعَرْشُ هُوَ الْعِلْمُ الَّذِی لَا یَقْدِرُ أَحَدٌ قَدْرَهُ»؛ ابن بابویه، محمد بن علی، التوحید، ص۳۲۷؛ مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج ۴، ص۸۹.
  20. «... الْعَرْشُ اسْمُ عِلْمٍ وَ قُدْرَةٍ وَ عَرْشٍ فِیهِ کُلُّ شَیْ‏ءٍ ثُمَّ أَضَافَ الْحَمْلَ إِلَی غَیْرِهِ خَلْقٍ مِنْ خَلْقِهِ لِأَنَّهُ اسْتَعْبَدَ خَلْقَهُ بِحَمْلِ عَرْشِهِ وَ هُمْ حَمَلَةُ عِلْمِه‏...»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۱۳۱.
  21. ر.ک: خاکپور، حسین، نصیری، علی اکبر، معین‌الدینی، نعیمه، تبیین مفهوم عرش و کرسی بر مبنای علم بلا معلوم، فصلنامه پژوهش‌های فلسفی کلامی، ش ۶۳، ص۱۳۷ـ ۱۴۵.
  22. «"مَا مِنْ لَيْلَةِ جُمُعَةٍ إِلَّا وَ لِأَوْلِيَاءِ اللَّهِ فِيهَا سُرُورٌ قُلْتُ كَيْفَ ذَاكَ جُعِلْتُ فِدَاكَ قَالَ إِذَا كَانَتْ لَيْلَةُ الْجُمُعَةِ وَافَى رَسُولُ اللَّهِ الْعَرْشَ وَ وَافَى الْأَئِمَّةُ الْعَرْشَ وَ وَافَيْتُ مَعَهُمْ فَمَا أَرْجِعُ إِلَّا بِعِلْمٍ مُسْتَفَادٍ وَ لَوْ لَا ذَلِكَ لَنَفِدَ مَا عِنْدَنَا"»؛ صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات، ص ١٣۱، ح ۵.
  23. ر.ک: افقی، داوود، بررسی غلو در روایات علم اهل بیت از کتاب بصائر الدرجات، ص ۶۲.