علم من الکتاب و آیه مربوط به آن اشاره به داستان آصف بن برخیا وصی حضرت سلیمان (ع) و علم ویژه او دارد که به درخواست حضرت سلیمان (ع)، تخت بلقیس را با استفاده از علم ویژه‌ای که داشت در چشم بر هم زدنی نزد آن حضرت آماده کرد: ﴿قَالَ الَّذِي عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَن يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِندَهُ قَالَ هَذَا مِن فَضْلِ رَبِّي لِيَبْلُوَنِي أَأَشْكُرُ أَمْ أَكْفُرُ وَمَن شَكَرَ فَإِنَّمَا يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَمَن كَفَرَ فَإِنَّ رَبِّي غَنِيٌّ كَرِيمٌ. درباره معنای و چیستی "علم من الکتاب" نظرات مختلفی وجود دارد، اما هرچه باشد نشانه کامل نبودن دانش جناب آصف بن برخیا است؛ اما همین دانش اندک از "علم الکتاب"، چنان عظیم بود که به ایشان توانایی جا به جایی تخت بزرگ بلقیس را در چشم برهم زدنی عنایت کرد.

مقدمه

برخی از آیات قرآن کریم، اشاره به علومی‌ ویژه برای غیر پیامبران دارند. نمونه این علوم ویژه، دانش جناب آصف بن برخیا وصی حضرت سلیمان (ع) است. داستان هدهد، ملکه سبا و ایمان آوردن او به خداوند، بخش‌هایی از داستان حضرت سلیمان است که در قرآن کریم به آن اشاره شده است. در این داستان آمده است سلیمان نبی در جمع بزرگان دربار خود فرمود: ﴿يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ أَيُّكُمْ يَأْتِينِي بِعَرْشِهَا قَبْلَ أَن يَأْتُونِي مُسْلِمِينَ[۱] یکی از قدرتمندترین جنّیان گفت: ﴿أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَن تَقُومَ مِن مَّقَامِكَ وَإِنِّي عَلَيْهِ لَقَوِيٌّ أَمِينٌ[۲]، در این هنگام فردی که دانشی از کتاب نزد او بود گفت: ﴿قَالَ الَّذِي عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَن يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِندَهُ قَالَ هَذَا مِن فَضْلِ رَبِّي لِيَبْلُوَنِي أَأَشْكُرُ أَمْ أَكْفُرُ وَمَن شَكَرَ فَإِنَّمَا يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَمَن كَفَرَ فَإِنَّ رَبِّي غَنِيٌّ كَرِيمٌ[۳].

بی‌تردید آن فرد از قدرت و توان شگرفی برخوردار بوده که توانسته است تخت بزرگ بلقیس را از سرزمین سبا در چشم برهم زدنی جابجا کرده و نزد آن حضرت حاضر کند و این قدرت جسمانی نبوده است. مشهور میان مفسران آن است که آن فرد، جناب آصف بن برخیا بوده است و روایات نیز این قول را تأیید می‌کنند[۴].[۵]

معناشناسی

علم الکتاب چه دانشی است که دانستن بخشی از آن چنین توانایی شگرفی را به جناب آصف بن برخیا داده بود؟[۶].

کتاب، در لغت به معنای "نوشتن" است؛ اما به مرور در معنای "نوشته" به کار گرفته شده است. کاربردهای قرآنی «الکتاب» مختلف است. بیشترین کاربرد این واژه در قرآن برای اشاره به کتاب‌های آسمانی است[۷]، اما در مواردی قرآن از "لوح محفوظ"[۸]، "کتاب مکنون"[۹]، "امام مبین"[۱۰]، یا "ام الکتاب"[۱۱] نیز سخن گفته است که به منبع یا منابعی از علم الهی اشاره دارند. در شش آیه از قرآن کریم بر این نکته تأکید شده است که هیچ امری در عالم وجود ندارد و محقق نمی‌شود، مگر آنکه در "کتاب مبین" ثبت شده است[۱۲]؛ لذا جناب آصف به نوشته‌ای خاص آگاهی داشته است که آن دانش، موجب توانایی ویژۀ او شده بود[۱۳].

دیدگاه مفسران دربارۀ "الکتاب" در "علم من الکتاب"

در مورد اینکه معنای "الکتاب" در آیه چیست، دیدگاه‌های مختلفی از سوی مفسران ارائه شده است.

  1. برخی، منظور از آن را اسم اعظم می‌دانند، در این صورت اسم اعظم چه از سنخ کلمات باشد یا از سنخ مَظهر کمالات واقع شدن[۱۴] تطبیق بر کتاب نمی‌کند[۱۵].
  2. برخی دیگر کتاب را به کتاب‌های پیامبران تفسیر کرده و علم الکتاب را آگاهی از کتاب‌های پیامبران دانسته‌اند. در این صورت هم علم عادی نمی‌تواند چنین توانایی به انسان بدهد، مگر اینکه مراد از علم به کتاب‌های آسمانی را آگاهی خاص از باطن این کتاب‌ها بدانیم که ملازم با رسیدن به درجات بالای کمال است[۱۶].
  3. عده‌ایی دیگر مراد از علم الکتاب را علم به کتاب مبین می‌دانند. کسی که به این منبع علمی‌ دست یابد، در حقیقت به تمام اسرار و حقایق عالم دست یافته است و می‌تواند به اذن الهی از علومی‌که برای دیگران ناشناخته است، بهره برده و در جهان تصرفاتی انجام دهد[۱۷].

کتاب‌های انبیاء سطوح معرفتی مختلفی دارند و تردیدی نیست، قرآن جامع‌ترین و کامل‌ترین کتاب الهی است، به همین جهت قرآن کریم بر "کتاب مبین" و "لوح محفوظ" تطبیق شده است. اما می‌توان مدعی شد، کتاب‌های سایر پیامبران بخشی از حقایق هستی و "علم الکتاب" بوده است؛ لذا به نظر می‌رسد اگر مراد از کتاب را، "کتاب مبین" یا "لوح محفوظ" بدانیم که بندگان برگزیده‌ای مانند آصف بن برخیا به بخشی از علم آن از طریق آگاهی از کتاب‌های الهی دست یافته بودند و تعبیر «علم من الکتاب» بیانگر این حقیقت است بهتر است.

به هر حال تعبیر «علم من الکتاب» نشانه کامل نبودن دانش جناب آصف بن برخیا است؛ اما همین دانش اندک از "علم الکتاب"، چنان شریف و عظیم بود که به ایشان توانایی جابه جایی تخت بزرگ بلقیس را در چشم برهم زدنی عنایت کرد.

نکته: در آیه‌ایی دیگر از فردی صحبت به میان آمده است که صاحب "عِلمُ الکِتاب" است: ﴿وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُواْ لَسْتَ مُرْسَلاً قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ[۱۸] در این آیه "عِلْمُ الْکِتَابِ" با شهادت بر نبوت پیامبر (ص) گره خورده است و تفسیر صحیح آیه همان تفسیر است آیۀ پیشین است، یعنی مراد از «الْکِتَابِ» لوح محفوظ، قرآن کریم و کتاب‌های پیامبران گذشته باشد. در روایات تفسیری متعددی امیرالمؤمنین (ع)، به عنوان کسی که دارای "علم الکتاب" بوده[۱۹] و شاهد راستی نبوت پیامبر است، معرفی شده است[۲۰].[۲۱]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. سورۀ نمل، آیۀ ۳۸: «ای سرکردگان! کدام یک از شما پیش از آنکه (آنان) گردن نهاده نزد من آیند اورنگ آن زن را پیش من می‌آورد؟»
  2. سورۀ نمل، آیۀ ۳۹: «من آن را پیش از آنکه از جایت برخیزی برایت می‌آورم و من در این کار بسی توانمند درستکارم»
  3. سورۀ نمل، آیۀ ۴۰: «آن که دانشی از کتاب (آسمانی) با خویش داشت گفت: من پیش از آنکه چشم بر هم زنی آن را برایت می‌آورم و چون (سلیمان) آن (اورنگ) را نزد خود پای برجا دید گفت: این از بخشش (های) پروردگار من است تا بیازمایدم که سپاس می‌گزارم یا ناسپاسی می‌کنم و هر که سپاس گزارد تنها به سود خویش گزارده است و هر که ناسپاسی کند بی‌گمان پروردگار من بی‌نیازی ارجمند است».
  4. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج ۱۵، ص۵۱۷؛ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج ۷، ص ۳۴۹؛ صادقی، الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن، ج ۲۲، ص۲۰۱؛ مدرسی، من هدی القرآن، ج ۹، ص۱۹۲؛ رازی، روض الجنان و روح الجنان، ج ۱۵، ص۴۶؛ قرطبی، الجامع لأحکام القرآن، ج ۱۴، ص۲۰۴؛ آلوسی، روح المعانی، ج ۱۰، ص۱۹۸؛ حقی بروسوی، روح البیان، ج ۶، ص۳۴۹؛ مکارم شیرازی، ناصر، نمونه، ج ۱۵، ص۴۶۹؛ جوادی آملی، عبدالله، تفسیر تسنیم، ذیل آیۀ ۴۰ سورۀ نمل.
  5. ر.ک: هاشمی، سید علی، قلمرو علوم برگزیدگان خداوند در قرآن، فصلنامه امامت پژوهی، ش ۱۴ ص۱۱۱.
  6. مفسران نیز همین نکته را از این تعبیر قرآنی برداشت کرده‌اند: طباطبایی، المیزان، ج ۱۵، ص۳۶۳؛ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ۱۵، ص۴۶۹؛ مدرسی، من هدی القرآن، ج ۹، ص۱۹۳؛ نجفی، خمینی، تفسیر آسان، ج ۱۵، ص۶۸؛ رازی، مفاتیح الغیب، ج ۲۴، ص۵۵۷؛ زمخشری، کشاف، ج ۳، ص۳۶۷؛ زحیلی، تفسیر المنیر، ج ۱۹، ص۳۰۳.
  7. راغب، مفردات، ص۶۹۹؛ ابن منظور، لسان العرب، ج ۱، ص۶۹۸؛ مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج ۱۰، ص۲۱.
  8. سورۀ بقره، آیات ۵۳، ۸۷، ۱۰۱، ۱۱۳ و... ؛ سورۀ آل عمران، آیات ۳، ۷، ۱۹، ۲۰، ۷۹، و... ؛ سورۀ نساء، آیات ۴۷، ۵۴، ۱۰۵، ۱۱۳ و....
  9. سورۀ بروج، آیۀ ۲۲.
  10. سورۀ واقعه، آیۀ ۷۷ ـ ۷۹.
  11. سورۀ یس، آیۀ ۱۲.
  12. سورۀ رعد، آیۀ ۳۹.
  13. ر.ک: هاشمی، سید علی، قلمرو علوم برگزیدگان خداوند در قرآن، فصلنامه امامت پژوهی، ش ۱۴ ص۱۱۱.
  14. طبرسی، مجمع البیان، ج ۷، ص۳۴۹؛ طبری، جامع البیان، ج ۱۹، ص۱۰۲؛ قرطبی، الجامع الأحکام القرآن، ج ۱۴، ص۲۰۴؛ مکارم شیرازی، ناصر، نمونه، ج ۱۵، ص۴۷۰؛ زمخشری، کشاف، ج ۳، ص۳۶۷؛ حقی بروسوی، روح البیان، ج ۶۶، ص۳۴۹.
  15. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج ۱۵، ص۴۷۰؛ طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج ۱۵، ص۳۶۳؛ صادقی، الفرقان، ج ۲۲، ص۲۰۶.
  16. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج ۱۵، ص۳۶۳؛ مکارم شیرازی، ناصر، نمونه، ج ۱۵، ص۴۶۹ و...
  17. طباطبایی، المیزان، ج ۱۷، ص۶۷؛ قرشی، قاموس قرآن، ج ۶، ص۸۶؛ طیب، أطیب البیان، ج ۱، ص۷.
  18. سورۀ رعد، آیۀ ۴۳: «و کافران می‌گویند: تو فرستاده (خداوند) نیستی؛ بگو: میان من و شما خداوند و کسی که دانش کتاب نزد اوست، گواه بس».
  19. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ۱۵، ص۴۷۳.
  20. ابن بابویه، امالی، ص۵۶۴؛ صفار قمی، بصائر الدرجات، ص۲۱۲-۲۱۶؛ حاکم حسکانی، شواهد التنزیل، ج ۱، ص۴۰۰.
  21. ر.ک: هاشمی، سید علی، قلمرو علوم برگزیدگان خداوند در قرآن، فصلنامه امامت پژوهی، ش ۱۴ ص۱۱۱.