فضائل علمی و اخلاقی

امام(ع) علم و اخلاق را به هم پیوند زد و در دو حوزه اندیشه و رفتار سرآمد و زبانزد شد. چنان که به گفته شیخ مفید، عامه و خاصه امام(ع) را به جلالت قدر می‌شناختند و اهل سنت علوم فراوانی از آن حضرت نقل کردند. آوازه امام(ع) در شهرها پیچید و دانشوران را از جاهای مختلف نزد خود کشاند. از هیچ یک از علمای اهل بیت، به اندازه امام صادق(ع) روایت نشد و چهارهزار راوی با افکار و گرایش‌های متفاوت روایات حضرت را گرد آوردند[۱]. امام(ع) فرمود: از من بپرسید، پیش از آنکه من را از دست بدهید، پس از من کسی مانند من برای شما حدیث نخواهد گفت[۲] و ابوحنیفه تصریح کرد که «فقیه‌تر از جعفر بن محمد ندیده‌ام»[۳]. امام(ع) افزون بر دانش در پارسایی نیز برترین مردم زمانش بود[۴] و مالک بن انس گفت: چشم من کسی را در فضل، دانش و تقوا برتر از جعفر بن محمد(ع) ندیده است[۵]. همو گوید که جعفر بن محمد پرمزاح و پرتبسم بود، اما وقتی از رسول خدا(ص) یاد می‌شد، رنگ حضرت زرد می‌شد و جز با طهارت از آن پیامبر(ص) حدیث نمی‌کرد[۶]. ابن شُبرُمه نیز گفته که حدیث جعفر بن محمد(ع) به جانم می‌نشست و سوگند یاد کرده است که حضرت دروغ نمی‌گفت، همان‌گونه که پدرانش دروغ نمی‌گفتند[۷].[۸]

فضائل عبادی

بر پایه روایاتی، امام(ع) از جوانی در عبادت چنان پرتلاش بود که امام باقر(ع) به وی فرمود: خود را به سختی وادار مکن، اگر خداوند بنده‌ای را دوست بدارد، او را به بهشت می‌برد و (عباداتِ) کم وی را نیز می‌پذیرد[۹]. بر پایه روایت ابان بن تغلب، امام(ع) در رکوع و سجود نمازش شصت مرتبه تسبیح گفت[۱۰] و بر پایه روایت دیگری، در رکوع و سجودِ نمازِ جماعتی، ۳۳ یا ۳۴ مرتبه ذکر «سُبْحَانَ رَبِّيَ الْعَظِيمِ وَ بِحَمْدِه‌» را تکرار کرد[۱۱]. امام(ع) در حال نماز، چنان به تلاوت قرآن مشغول بود که بیهوش شد. وقتی به هوش آمد، سبب پرسیدند، فرمود: «آیه قرآن را چندان تکرار کردم که گویا آن را (با گوش خود) از نازل‌کننده آیه می‌شنیدم[۱۲]. امام(ع) در زمانی که بیماری شدیدی داشت، دستور داد، او را برای عبادت به مسجد پیامبر(ص) ببرند و تا صبح روز بیست‌وسوم رمضان در مسجد عبادت کرد[۱۳]. روایت کرده‌اند که امام(ع) به هنگام روزه، خود را خوشبو می‌کرد و می‌فرمود: عطر هدیه روزه‌دار است[۱۴]. مالک بن انس گوید: پیوسته امام(ع) را در حالت روزه، نماز یا ذکر پروردگار دیدم و افزود که حضرت از بزرگان عُبّاد و مهتران زُهّادی بود که از پروردگار خویش بیم داشت و با گفتن «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ‌» چنان رنگ صورتش تغییر می‌کرد که شناخته نمی‌شد. همو از همسفران حج امام(ع) بود و خبر داد که حضرت هنگام تلبیه گفتن، چنان گلوگیر شد که نزدیک بود از مرکب فرو افتد. او حضرت را به گفتن تلبیه تشجیع کرد، امام(ع) فرمود: بیم آن دارم که خداوند بفرماید: «لَا لَبَّيْكَ وَ لَا سَعْدَيْكَ‌»[۱۵]. امام(ع) در سفر حجّی، زمانی که به حرم رسید، پیاده شد، غسل کرد، کفش‌های خود را دست گرفت و با پای برهنه داخل حرم شد[۱۶].[۱۷]

منابع

  1.   پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، تاریخ اسلام بخش اول ج۲

پانویس

  1. مفید، الارشاد، ج۲، ص۱۷۹.
  2. قاضی نعمان، شرح الاخبار، ج۳، ص۲۹۳.
  3. ابن عدی، الکامل، ج۲، ص۱۳۲.
  4. مفید، الارشاد، ج۲، ص۱۸۲.
  5. صدوق، الامالی، ص۶۳۶.
  6. قاضی عیاض، الشفاء، ج۲، ص۴۲.
  7. برقی، المحاسن، ج۱، ص۲۰۶.
  8. پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، تاریخ اسلام بخش اول ج۲ ص ۲۶۵.
  9. کلینی، الکافی، ج۲، ص۸۶ – ۸۷.
  10. کلینی، الکافی، ج۳، ص۳۲۹.
  11. کلینی، الکافی، ج۳، ص۳۲۹.
  12. ابن طاووس، فلاح السائل، ص۱۰۷.
  13. طوسی، الامالی، ص۶۷۶.
  14. کلینی، الکافی، ج۶، ص۱۱۳.
  15. صدوق، الامالی، ص۲۳۴.
  16. برقی، المحاسن، ج۱، ص۶۷.
  17. پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، تاریخ اسلام بخش اول ج۲ ص ۲۶۵.