معناشناسی

واژه "لوح" به معنای صفحه‌ای است چوبین یا استخوانی پهن شده که در روزگار قدیم بر آن می‌نوشته‌اند[۱]. در اصطلاح دینی، مرتبه‌ای است که حقایق جهان هستی را بر آن نوشته‌اند[۲]. آنچه در متن کائنات روی می‌دهد، مطابق است با آنچه در لوح نوشته‌اند[۳]. وجود تفصیلی موجودات که بر لوح نوشته آمده‌اند، به واسطه قلم افاضه می‌شود. حقایق ثبت شده بر لوح، مجرد از ماده‌اند و در عالم غیب جای دارند و در زمان مقرر تحقق می‌یابند[۴]. در روایت است که قلم به لوح گزارش می‌دهد و لوح، هر آنچه را از قلم گرفته است، به اسرافیل می‌رساند و اسرافیل نیز به میکائیل بازمی‌دهد و او نیز به جبرئیل. سپس جبرئیل، آنچه را گرفته است، به پیامبران الهی (ع) می‌رساند[۵].

روایات فراوانی درباره لوح در دست است که تعبیرهای آنها مختلف است. از برخی روایات برمی‌آید که لوح، نور یا فرشته است[۶]. در پاره‌ای روایات آمده است که لوح، چیزی است سفیدتر و درخشنده‌تر از نقره و یاقوت که بر آن هر آنچه را تا قیامت روی می‌دهد، نوشته‌اند[۷]. در حدیثی دیگر آمده است که خداوند لوحی از دُر سفید آفریده است با جلدی از زبرجد سبز که خطوط روی آن از نور است و خداوند روزی سیصد و شصت بار به آن می‌نگرد و زنده می‌کند و می‌میراند و می‌آفریند و روزی می‌دهد و عزیز می‌دارد و خوار می‌سازد و هر چه می‌خواهد، می‌کند[۸]. پاره‌ای از این تعابیر، جنبه تمثیلی دارند تا از گذر تمثیل‌های مادی، امور معنوی و غیر مادی، به فهم مردم، آسان درآیند[۹].

لوح محفوظ و لوح محو و اثبات

با توجه به منابع اسلامی، دو نوع لوح وجود دارد، لوحی که در آن محو و اثبات امور توسط پروردگار صورت می‌گیرد و لوحی که در آن تمامی موجودات هستی با تمام حقیقت و واقعیتشان منعکس‌اند و از این روست که اگر کسی بدین لوح دست یابد و از آن آگاه گردد، گویا بر همه چیز عالم آگاه گشته است. به عبارتی دیگر دو نوع لوح عبارت است از، لوح محفوظ که از آن به "ام الکتاب"، "کتاب مبین" و "کتاب مکنون" هم تعبیر می‌شود و لوح محو و اثبات.

توضیح اینکه حوادث جهان هستی دو مرحله دارند، مرحلۀ قطعیت که هیچ‌گونه دگرگونی در آن راه ندارد؛ در لسان آیات و روایات حوادث این مرحله در ام الکتاب یا لوح محفوظ ثبت شده است. این کتاب از دسترس انسان‌های عادی خارج است و بنابر برخی تفاسیر تنها برخی از اولیای خداوند به تناسب جایگاه و منزلت خود می‌توانند به آن دسترسی داشته و به علومی ویژه دست یابند که افراد عادی از آن بی‌بهره‌‌اند و دیگر "مرحلۀ غیر قطعی" است، یا به تعبیر دیگر "مرحله مشروط"، در این مرحله شخص از علل حوادث آگاه است، اما ممکن است تمام شرائط و موانع آن نزد او روشن نباشد، و لذا نمی‌تواند به طور قطع از وقوع حوادث خبر دهد، اما به طور مشروط می‌تواند و این همان چیزی است که در لسان آیات و روایات از آن تعبیر به لوح محو و اثبات شده است. ذیل آیۀ  وَإِنَّهُ فِي أُمِّ الْكِتَابِ لَدَيْنَا لَعَلِيٌّ حَكِيمٌ [۱۰] امام صادق (ع) در رابطه با لوح محفوظ و علم خداوند می فرمایند: «هر امری را که خداوند اراده می‌کند، قبل از ایجاد آن در علمش موجود است. هیچ چیزی وجود پیدا نمی‌کند جز اینکه قبل از آن در علم الهی موجود بوده است». تفاوت علم خداوند با علوم انبیاء و اولیاء در اینجا ظاهر می‌شود، یعنی علاوه بر اینکه علم خداوند ذاتی و مستقل است و علم معصومین اکتسابی و غیرمستقل، یکی جنبه قطعیت دارد و دیگری ندارد[۱۱].

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. ر.ک: مجمع البحرین‌، ۲/ ۱۵۲.
  2. الحکمة المتعالیة، ۶/ ۲۹۰؛ کشاف اصطلاحات الفنون‌، ۲/ ۱۲۹۲.
  3. مصنفات شیخ مفید، ۵/ ۷۴.
  4. انتظار بشر از دین‌، ۲۷۳.
  5. معانی الاخبار، ۲۳.
  6. بحارالانوار، ۵۷/ ۳۷۵- ۳۶۹.
  7. تفسیر البرهان‌، ۴/ ۳۶۸؛ تفسیر قمی‌، ۲/ ۳۷۹.
  8. المیزان‌، ۲۰/ ۲۵۷.
  9. فرهنگ شیعه، ص ۳۹۳.
  10. سورۀ زخرف، آیۀ ۴.
  11. ر.ک: مکارم شیرازی، ناصر، پیام قرآن، پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر آیت الله مکارم شیرازی؛ معرفت، محمد هادی، تفسیر و مفسران، ۲۹۳؛ مطهری، مجتبی، علم لدنی، فصلنامه رهیافت انقلاب اسلامی، ش ۳، ص ۷۵؛ منصورنژاد، محمد، وحی، ص ۵؛ غرویان، محسن، میرباقری، سید محمد حسین، غلامی، محمد رضا، بحثی مبسوط در آموزش عقاید، ص ۴۳؛ رضایی اصفهانی، محمد علی، تفسیر قرآن مهر، ج ۲۱، ص ۲۹۲ و ۲۹۳؛ هاشمی، سید علی، جایگاه امامت از دیدگاه اصحاب ائمه؛ رستمی، محمد زمان، آل‌بویه، طاهره، علم امام؛ رهبری، حسن، علم پیامبر و امام در تفسیر من وحی القرآن؛ دیاری بیگدلی؛ محمد تقی، قاسمی، حسین، نیری، عصمت، بررسی علم غیب ائمه در مکتب کلامی علامه طباطبایی و شاگردان وی؛ میرترابی حسینی، زهرةالسادات، علم لدنی در قرآن و حدیث، ص ۷۸؛ پارسانسب، گل‌افشان، پژوهشی در مقام علمی و مقام تحدیث حضرت فاطمه زهرا، ص ۴۳.